ویرگول
ورودثبت نام
انجمن علمی دانشکدۀ مکانیک شریف (محور)
انجمن علمی دانشکدۀ مکانیک شریف (محور)
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

Pardis lives matter

علی بوالحسنی، ورودی 98 مهندسی مکانیک

سال 98 سالی بود که دانشگاه دست به سنت‌شکنی زد و بعد از سه سال، پردیس گرفت؛ سنت شکنی که آداب و رسوم آن را بلد نبود. ترم یک با همه‌ی حواشی و سختی‌هایش گذشت. ترم یک، جنجالی برای پردیس، ترم یکی که دروس چارت به ما داده نشده نبود، ترم یک سنگین و پرمشغله‌ای که از آن عبور کردیم، تا زمانی که مهمان ناخوانده‌ای وارد کشور شد، مهمانی که حتی سلام و احوال‌پرسی با آن ممکن بود به قیمت جانمان تمام شود. بعد از گذشت چند ماه قرنطینه و عید، روز عذاب دانشجویان پردیس فرا رسید: روز پرداخت شهریه‌ها. در کمال ناباوری و تعجب، دانشگاه صنعتی شریف حتی ریالی از شهریه کسر نکرد، آن هم در شرایطی که پول آب و برق و گاز و... را هم نمی‌داد. سهم ما از دادن شهریه‌ی سنگین شد یک لینک کلاس مجازی که هر فرد عادی هم می‌توانست به آن وارد شود. ما دانشجویان اعتراض خود را به گوششان رساندیم و جز چند جمله‌ی غیرمنطقی، چیزی نصیبمان نشد. این در شرایطی بود که خیلی از خانواده‌ها، به‌خاطر کرونا و مشکلاتش، در ورطه‌ی ورشکستگی به سر می‌بردند و نمی‌توانستند مخارج فرزندانشان را که با هزار آرزو پا به دانشگاه گذاشته‌اند، تأمین کنند.

ما پردیسی‌ها همیشه خودمان را خیلی بیشتر در مقابل درس‌خواندن مسئول می‌دانیم، زیرا شهریه‌ای پرداخت می‌کنیم که پدر و مادرمان با هزاران زحمت به دست می‌آورند و درس‌نخواندن، خیانت به عرق‌های ریخته‌ی پدر و مادرمان است و تنها دلخوشی یک پدر و مادر، موفق‌شدن فرزندشان است.

از موضوع دانشگاه که بگذریم و ریزتر شویم، دانشکده را خواهیم دید. دانشکده در درس نقشه‌کشی در حق ما اجحاف کرد؛ درس قرار بود به‌صورت سه‌واحدی اخذ شود و حتی در فرم تطبیق ما هم سه واحدی است، ولی به اشتباه دوتا دو واحدی نصیب ما شد که این خود یک واحد بر دوران تحصیل ما اضافه کرد و یک واحد از دروس اختیاری را که بسیاری دوست دارند خودشان در موردش حق انتخاب داشته باشند (همان‌گونه که از اسمش معلوم است) از ما گرفت (اختیار اجباری).

بگذریم که این اعتراضات کار به جایی نخواهد برد و مانند ترمزی خواهد بود، ولی انسان در محدودیت‌ها ستاره می‌شود.

روابط دانشجویی، توهم یا واقعیت؟

در روزهای اول دانشگاه، وقتی پاییز شده بود و هوای بارانی داشت کم‌کم روی خودش را نشان می‌داد و برگ‌های زرد، با نور آفتاب یکی می‌شدند، پا به دانشگاه گذاشتیم. همیشه، لااقل در من این حس بود که با گفتن پردیسی‌بودنم، رفتار اطرافیان نسبت به من تغییر خواهد کرد؛ حسی که روز اول در حال گفتن ‌سوگند در شریف سلام به من دست داد. بعدها، در اردوی مشهد متوجه شدم که این حس کاملاً اشتباه بوده است، همه‌ی ما رفاقت‌کردن و دوست پیدا‌کردن را بلدیم. این جوّ نادرست، زمانی در دانشگاه در میان ما برقرار بود، اما بعد فهمیدیم که ما روابط دوستی را به‌خوبی ادا نکرده بودیم که این باعث ایجاد فاصله‌ای شده بود. اما تلاشمان را کردیم و دوستی‌مان محکم‌تر و قوی‌تر شد، آنچنان که بی‌پروا می‌گوییم «پردیسی‌ام» ولی کسی با آن مشکلی ندارد. در این زمانه، همه می‌دانند که ذات انسان‌هاست که آن‌ها را به هم پیوند می‌دهد، نه ملاک‌های دیگر. البته ناگفته نماند که عده‌ای بسیار بسیار اندک که خود را علامه‌ی دهر و دانشمند ناسا یا تسلا می‌دانند، توهین‌هایی به ما کردند که آن‌ها را در خود هضم کردیم و گذاشتیم به حساب جوّ ترم اول.

درکل، پردیس مکانیک در طول یک سال مشقت و سختی توانست به اینجا برسد. امید دارم روزی کرونا نابود شود، آن زمان است که می‌توانم دوستانم را در آغوش گیرم، که هیچ حسی بهتر از این حس نیست...

علی بوالحسنیمحور۲۸خمشفروردین‌ماه
صفحۀ نوشته‌های رسانه‌ای گروه محور - تأسیس ۱۳۷۲ - «محورِ فعالیت‌های دانشجویی دانشکدۀ مکانیک»
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید