مکالمه انگلیسی برای ایجاد رابطه دوستانه
یادگیری نحوه تلفظ صحیح کلمات انگلیسی بخش مهمی از یادگیری زبان است، اما تلفظ انگلیسی می تواند بسیار سخت باشد. برای بهبود چه کاری می توانید انجام دهید؟ یکی از کارهایی که در این راستا میتوانید انجام دهید شرکت در یک مکالمه انگلیسی است و صحبت با افراد مختلف است.
حضور در یک کلاس مکالمه محور زبان انگلیسی در یک آموزشگاه زبان انگلیسی معتبر نه تنها باعث افزایش اعتماد به نفس شما خواهد شد بلکه موجب میشود اشتباهات شما تحت نظر اساتید حرفهای مرتفع گردد.
راه دیگری که میتوانید با استفاده از آن به تقویت مهارت مکالمه خود بپردازید استفاده از اپلیکیشنهای مکالمه زبان انگلیسی است که به راحتی روی گوشی همراه شما نصب میشوند و در هر جایی همراه شما خواهند بود.
A: Hey, Lia! It’s good to see you.
L: You, too. I haven’t seen you in a few days. How are you? How’s it going?
A: Not bad. I’m so busy with the classes I’m taking. How about you?
L: I’m okay. I know you’re busy with classes. My job’s really hectic this time of year, too. What’s new with you?
A: Nothing much. I’m on my way to the mall. I need some time off! Do you remember Lana?
She’s there. Ha! She’s always at the mall! I think a lot of our friends plan to just hang out at the mall tonight.
L: Who? Oh yeah. I remember Lana. She’s the one with the scary-looking dog. I don’t want to hang out with that dog!
A: Ha! You aren’t afraid of that little tiny dog, are you? Well, I’m sure Rover isn’t at the mall.
L: Actually, I’m headed to the mall later, anyway. There’s a huge sale going on. I think they’re open extra late.
A: Great! Maybe I’ll see you there.
L: Sounds good. We’re both good shoppers! If I get there before you leave, maybe I’ll see you.
After all, we aren’t leaving until we see all the sales. And I’m not leaving until I have some cute new
shoes!
ج: هی لیا! از دیدنت خوشحال شدم.
ل: من هم همینطور. چند روزه ندیدمت چطور هستید؟ اوضاع چطوره؟
ج: بد نیست. من خیلی درگیر کلاسهایی هستم که شرکت میکنم. شما چطور؟
ل: من خوبم .من میدانم که شما درگیر کلاسها هستید. کار من در این فصل از سال نیز واقعاً شلوغ است. چه خبر جدیدی داری؟
ج: چیز زیادی نیست. من در راه به سمت مرکز خرید هستم. من به مدتی مرخصی نیاز دارم! لانا رو یادت هست؟
او آنجاستها! او همیشه در مرکز خرید است! من فکر میکنم بسیاری از دوستان ما قصد دارند امشب فقط در مرکز خرید بنشینند.
ل: کی؟ اوه بله یاد لانا افتادم او همان سگی است که ظاهر ترسناکی دارد. من نمیخواهم با آن سگ معاشرت کنم!
ج: ها! شما از آن سگ کوچک نمیترسید، نه؟ خوب، من مطمئن هستم که Rover در مرکز خرید نیست.
ل: در واقع، به هر حال من بعداً به مرکز خرید میروم. فروش بزرگی در جریان است فکر کنم خیلی دیر باز میشن.
ج: عالی! شاید اونجا ببینمت.
L: به نظر خوب میرسد. ما هر دو خریدار خوبی هستیم! اگر قبل از رفتنت به آنجا برسم، شاید تو را ببینم.
پس از همه، ما تا زمانی که همه فروش را نبینیم،آنجارا ترک نمیکنیم. و من نمیروم تا زمانی که یک چیز جدید زیبا داشته باشم. مثل کفش!