ویرگول
ورودثبت نام
ملیکا غنمی
ملیکا غنمیملیکا غنمی کتابفروش سابق کتاب خوان در حال حاضر
ملیکا غنمی
ملیکا غنمی
خواندن ۴ دقیقه·۱۰ ماه پیش

طرح جلد کتاب چقدر برای شما مهم است ؟

زمانی که در کتابفروشی کار می‌کردم، برای بسیاری از مشتریان طرح جلد کتاب اهمیت زیادی داشت. اغلب با جملاتی مثل این مواجه می‌شدم: «نه، جلد این کتاب زشت است، نمی‌خواهمش!» یا «این کتاب جلدش قشنگ است، همین را می‌خرم.» بعضی‌ها هم می‌گفتند: «رنگ سبز می‌خواهم تا با عکس‌هایی که می‌گیرم هماهنگ باشد» یا «این کتاب باید با دکور خانه‌ام ست شود.» این حرف‌ها شاید برای بسیاری از ما باورپذیر نباشند، اما واقعیتی بود که در آن سال‌ها بارها شاهدش بودم.

شاید برای بسیاری از افراد طرح جلد کتاب اهمیت داشته باشد و در انتخاب کتاب تأثیر بگذارد، اما برای من شخصاً طرح جلد چندان مهم نیست. محتوای داخل کتاب برای من جذاب‌تر و مهم‌تر است. با این حال، نمی‌توانم انکار کنم که بعد از خواندن کتاب «ترزراکن» از نشر فرهنگ معاصر، در دلم به طراح جلد نگفتم: «دمت گرم! چه تصویر خوبی انتخاب کرده‌ای!»

در یکی از جلسات انتشارات آریانا قلم، شاهد حساسیت افراد مختلف نسبت به طرح جلد کتاب بودم. از مترجم‌ها تا ویراستارها، همه درگیر بحث درباره طرح جلد بودند. مترجم اصرار داشت که باید بدون خواندن کتاب، برداشت خود را از طرح جلد بیان کنیم. او می‌گفت طرح جلد باید نشان دهد که کتاب درباره چه موضوعی صحبت می‌کند. من با توجه به دانش کمی که ازهنرداشتم گفتم: «صحبتی که شما می‌کنید بیشتر مربوط به پوستر یا بنر تبلیغاتی است که باید در یک نگاه مفهوم را برساند؛ مثلاً وقتی با سرعت ۸۰ کیلومتر در اتوبان رانندگی می‌کنی، باید بتوانی مفهوم پوستر را بفهمی. اما طرح جلد کتاب چیزی است که من باید آن را بخوانم و بعد بگویم: دم طراح جلد گرم که متن را خوانده و سپس طراحی کرده است.» البته خیلی هم دلم می‌خواست بگویم: «شما ناشری هستید که همه کتابفروشان از طرح جلدهایتان شکایت دارند؛ چون کتابی که روی جلدش نردبان طراحی شده، قابل قرار دادن در قفسه نیست و بعد از دو روز فروش نرفتن، جلد کتاب خراب می‌شود.» اما جلوی زبانم را گرفتم، چون تازه دو روز بود که آنجا کار می‌کردم و این همکاری ادامه‌دار نبود.

تابستان سال گذشته، کتابی قرار بود در نشر کرگدن چاپ شود که طرح جلدش سر و صدای زیادی به پا کرد. موضوع کتاب درباره زنان بود و طرح جلد اولیه تصویر یک خانم نشسته را نشان می‌داد که برای گرفتن مجوز رد شد. طرح دوم یک ردای بلند روی تصویر تن این خانم بود که آن هم رد شد. در نهایت، برای بار سوم یک قاب سفید بدون هیچ تصویری طراحی شد. به نظر من، این قاب سفید حرف‌های زیادی در خود داشت. طرح جلدی که شاید تا آخر عمر، هر وقت درباره این کتاب و ناشر صحبت شود، در ذهنم باقی بماند و خاطرات آن روزها را زنده کند.

همه این‌ها را گفتم تا به ماجرایی که هفته گذشته اتفاق افتاد اشاره کنم. نشر گمان کتابی با عنوان «دلبستگی کتابی» نوشته احمد اخوت منتشر کرده است؛ کتابی ایرانی از نویسنده‌ای ایرانی، اما با طرح جلدی که بدون در نظر گرفتن حق کپی‌رایت از یک نقاشی خارجی استفاده شده بود. نقاش بریتانیایی پس از اطلاع از این موضوع، اعتراض کرد که این کار خلاف قانون است. نشر گمان در پستی چند اسلایدی با لحنی مظلوم‌نمایانه و محترمانه نوشت: «ما در کشورمان حق کپی‌رایت نداریم و نام شما را در شناسنامه کتاب ذکر کرده‌ایم.» خلاصه مضمون پست این بود که همه دزدی می‌کنند و ما هم دزدی کرده‌ایم. این پست کلی کامنت داشت و بسیاری از کاربران نوشته بودند: «به راحتی می‌توانستید یک طراح ایرانی برای این کار پیدا کنید.» اما انتشارات بسیاری از این کامنت‌های اعتراضی را پاک کرد. کاری که یک بار نشر نو هم با من انجام داد و به نظر من کار بسیار زشتی در فرهنگ کتاب و کتابخوانی است. برای من مثل این است که بگویند: «نظرت را برای خودت نگه دار و دهنت را ببند!» به جای استفاده از این جمله، کامنت‌ها را پاک می‌کنند.

در پی این اتفاقات، تعدادی از مترجمان اعلام کردند که کتاب‌هایی که قرار بود با این انتشارات چاپ کنند را پس گرفته‌اند و دیگر با این انتشارات چاپ نخواهند شد. نشر گمان برای من همیشه ناشری عزیز بوده و کتاب‌های خوب زیادی از آن خوانده‌ام، اما این رفتار باعث شد کتاب «دلبستگی کتابی» را از لیست کتاب‌هایی که قصد خرید و خواندنشان را داشتم، حذف کنم. این خاطره همیشه در ذهنم باقی خواهد ماند.

دو اتفاق اخیر باعث شد نظر من درباره طرح جلد کتاب تغییر کند. حالا فکر می‌کنم شاید طرح جلد کتاب در مفهوم کتاب تأثیر مستقیمی نداشته باشد، اما خاطراتی از آن کتاب در ذهن به جا می‌گذارد که هرگز پاک نمی‌شود.

جلد کتابانتشاراتکتابکتاب خوانی
۱
۰
ملیکا غنمی
ملیکا غنمی
ملیکا غنمی کتابفروش سابق کتاب خوان در حال حاضر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید