فیلم در یک نگاه کلی ارتباط یک پدر و دختر را نشان می دهد که از موفقیت کافی برخوردار نیستند.
پدری که از همسرش جدا شده و به علت بیماری روانی سالها در آسایشگاه بوده و دختر ۱۷ ساله اش به تنهایی و در خوابگاه زندگی کرده، حالا برای تولد ۱۷ سالگی دخترش می خواهد کنار او باشد.
زیبا دختری که از چهره ش معصومیت، شجاعت و متانت سرریز است.برخوردش، جملاتش و لحن صدایش پختگی او را بسیار بیشتر از یک دختر ۱۷ ساله نشان می دهد.
او انگار از پدرش دلخور است اما دلش نیز برای او می سوزد.
دختری ست که برای رسیدن به خواسته هایش با سن کم اش شروع به تلاش کرده؛ دنبال شغل بهتر و خانه است. سالها زیست به تنهایی، او را شجاع کرده و به او جرات برداشتن قدم های بزرگ را داده است.
پدر زیبا، امین حیایی ست با آن بازی درخشانش.
چهره، نوع نگاه، جملات و خلاصه شخصیت او به خوبی معرف یک پدر است که ناخواسته در حق فرزندش کوتاهی کرده است.
شاید عده ی زیادی صحنه ی آخر که زیبا و پدرش روی تاور کرین در حال صحبت هستند آن هم زیر باران و در ارتفاع را، زیباترین صحنه ی فیلم بدانند من اما آن صحنه ساده و خودمانی داخل اغذیه فروشی را بهترین سکانس فیلم می دانم.
آنجا که امین حیایی در جواب سوال دخترش گفت خوشبختی همین لحظه است که تو جلوی من نشستی!
چشم های بغض دار حیایی، دفاع از دخترش در برابر عمویش یا در برابر صاحب کار بدجنس اش همه و همه نشان از این دارد که او می خواهد نقش کلیشه ای پدرانه را که سالها از دخترش دریغ کرده در یک روز به او برگرداند!
راه رفتنش، حرکات ریز خاصش و خلاصه تمام رفتارش به درستی نمایانگر یک بیمار روانی ست.
جایی که به زیبا موتور سواری یاد داد باز هم می خواست همان پدری باشد که دخترش را آماده ی بودن در جامعه ی سختگیر می کند.
سکانس صحبت های زیبا، پدر و عمویش هم خالی از لطف نبود.
عمو با بازی خوب مهران غفوریان نشان دهنده ی همان افراد دو رو و بدجنس است که از آب گل آلود ماهی می گیرند و زیبا نشان داد که با وجود سن کم او را خوب شناخته است.
مادر زیبا دیالوگی نداشت که اگر داشت بهتر می توانست ما را در فهم بهتر کلیت این خانواده ی سه نفره راهنما باشد.
اعترافات امین حیایی پیش دخترش در رابطه با زندگی اش با مادر زیبا هم بسیار دوست داشتنی بود.
شجاعت پدرانه ی او را به درستی نشان می داد.
پختگی زیبا در برخورد با همه ی افراد زندگی اش، توانایی کنترل خشم اش و نیز دادن پاسخ های مناسب در ابتدای فیلم به مسئول مربوطه همه و همه بیانگر هوش اجتماعی دختری بود که چاره ای جز این نداشت که باهوش باشد!
در کل فیلم در دو سه نقطه طنز بسیار لطیف و کوچکی هم داشت که به دل می نشست.
زیبا صدایم کن بسیار بیشتر از آن چیزی ست که اینجا گفتم.سکانس هایش،موسیقی اش و به طور کارگردانی اش آن را به اثری ماندگار تبدیل کرده است.
علاقه ی رسول صدر عاملی به ساخت همچین درام هایی این بار هم موفق عمل کرده است.
در زیبا صدایم کن هم مانند،من ترانه ۱۵ سال دارم و دختری با کفش های کتانی موفق عمل کرده است.
نشان داده است که خوب بلد است درد های اجتماعی را به مسائل مهم روز اجتماعی گره بزند.
ملیکا اله یاری
۲۵ بهمن ۱۴۰۳
ملیکا الهیاری نویسنده،شاعر و منتقد فیلمِ ایرانی ست.کتابهای او عبارتند از کیهانه-آژفنداک-دیدار با زوفا و خانههای قایقی-شکیبایی شعله.
اینستاگرام من برای ارتباط و همراهیِ بیشتر:
__melika__allahyari