کتاب تمام آنچه هرگز به تو نگفتم دربارهی ندانستههایی از عزیزترینهای زندگیمان است. دربارهی توهم شناخت آدمهای مهم و نزدیک زندگیات. درست در لحظهای که فکر میکنی همه چیز طبق روال و حتی عالی پیش میرود، پرده از این حقیقت زشت میافتد و تو با چهرهی واقعی همه چیز رو به رو میشوی.
تجربهی تلخ ندانستن و نفهمیدن و یا حتی قابل اعتماد نبودن! فکر میکردی خانوادهای خوشبخت هستید اما یکدفعه میفهمی هیچ چیز از دختری که به نظر میرسد برایش سنگ تمام گذاشتهای، نمیدانی. او غریبه است و یا شاید تو برایش غریبهای هستی که آنچه در دلش میگذرد را هیچگاه با تو درمیان نگذاشته و تمام مدت وانمود کرده و وانمود کرده...
زندگیات درست مثل یک نمایش بوده که با رفتن او به پایان رسیده است. حالا تو و همهی بازیگرانش باید به زندگی واقعی برگردید.
تمام آنچه هرگز به تو نگفتم با گم شدن عجیب دختر نوجوانی به اسم لیدیا شروع میشود. و خانوادهای که در بهت و تلاش برای کشف حقیقت فرو میروند.
حال در خلال این جستجو چه بر سر این خانواده و بیشتر از همه ماریلین میآید؟
او واقعا مادری بود که لیدیا خیلی دوستش داشت؟
جیمز واقعا پدری بود که لیدیا رویش حساب باز میکرد؟
نات واقعا برادری بود که لیدیا با او صمیمی بود؟
لیدیا چه جور دختری بود؟
همانی که خانوادهاش میدیدند و دوستش داشتند؟
و یا دختری بود که در تمام زندگیاش حرفهایی داشت که هرگز به هیچ کس نگفت!
ملیکا اجابتی
این کتاب از سلست اینگ، ترجمه مرضیه خسروی