موسیقی متن ملودایو
موسیقی متن ملودایو
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

فیلم The Darkest Hour

هرگز تصور نخواهید کرد با تماشای یک فیلم تا این حد تصوری که از چرچیل داشته‌اید، تغییر کند. زمانی که در طول داستان فیلم صحبت از ترسناک بودن چرچیل به میان می‌آید، کمی تعجب می‌کنید. او بیشتر شبیه یک پیرمرد باهوش دوست‌داشتنی است، مردی احساسی که زود گریه می‌کند و تحت تأثیر قرار می‌گیرد، گاهی هم عصبانی می‌شود. او در جایگاه یک مقام سیاسی و آن‌هم نخست‌وزیر در زمان جنگ جهانی، ستودنی است چراکه نظرات مردم در جان و قلبش اثر می‌کند. او نظرات تایپیست جوانش را از چشم‌هایش می‌خواند. تمام این حرف‌ها و تصورات از جایی نشأت نمی‌گیرد غیر از فیلم The Darkest Hour به کارگردانی تأثیرگذار «جوئی رایت» و بازی محشر «گری اولدمن» که شگفت‌آور بود! این تنها گریم و دیالوگ‌ها نبود که گری اولدمن را به چرچیل تبدیل کرده بود، بلکه نوع راه رفتن، حرف زدن، حرکات بدن، حتی نوع نفس کشیدن او به قدری با تصویری که از او در ذهن داریم، متفاوت است که اگر اسم او را روی پوستر نمی‌دید احتمال این را هم نمی‌دادید که این هنرپیشه همان گری اولدمن معروف باشد.

در اولین سکانسی که از چرچیل می‌بینیم، کارگردان نمایی کلی از شخصیت و نوع برخورد چرچیل به ما نشان می‌دهد. وقتی دختر تایپیست توسط یکی از خدمه‌ی چرچیل در حال آموختن نکته‌بینی‌ها و قوانین چرچیل است، تصویری نسبتاً ترسناک در ذهن ما نقش می‌بندد، اما وقتی با دختر جوان وارد اتاق می‌شویم با پیرمردی چاق مواجه می‌شویم که روب‌دوشامبر صورتی بر تن دارد و درحالی که روی تخت دراز کشیده، گربه‌ای روی پایش در حال حرکت است. این تصویر اولیه به‌خوبی تضاد شخصیت درونی چرچیل را با تصوری که مردم از او دارند، نشان می‌دهد. او برخوردهایی نسبتاً تند دارد اما بیشتر شبیه بهانه‌گیری و غر زدن است. وقتی دختر را از اتاق بیرون می‌کند و همسرش برای صحبت به اتاقش می‌رود ، این تفاوت شخصیت درونی او بیشتر مشخص می‌شود.

فیلم The Darkest Hour با اینکه روایتگر بخشی از تاریخ است که به‌ طور نسبی همه ما از آن خبرداریم، جذابیت خودش را حفظ کرده است. نمایش انسانیت چرچیل در برخی از صحنه‌ها به اوج خودش می‌رسد و آن قدر این حس تأثیرگذار است که تماشاگر را کاملا مجذوب خود می‌کند. در فیلم‌های اسکار سال 2018 میلادی، دو فیلم به مرور تاریخ جنگ انگلستان با نازی‌ها و محاصره نیروها در دانکرک می‌پردازد یکی «دانکرک» کریستوفر نولان و دیگری «سیاه‌ترین ساعت» جوئی رایت. داستان The Darkest Hour درواقع روایتگر همان واقعه دانکرک از زاویه دید دیگری است. کل ماجرای فیلم روایتگر چند روز ازنخست وزیری چرچیل است، روایتی که به ما نشان می‌دهد با تمام نقص‌هایش و با تمام انتقاداتی که درباره رفتارهای او شنیده می‌شود درنهایت کار خود را به‌خوبی انجام می‌دهد. او برخلاف بسیاری از سیاستمداران که در ظاهر به فکر جان جوانان هستند و درواقع موقعیت خودشان را در نظر می‌گیرند، به نظر مردم اهمیت بسیاری می‌دهد که سکانس مترو اوج این رفتار است (هرچند این سکانس واقعیت تاریخی ندارد).

منبع : معرفی فیلم The Darkest Hour

موسیقیفیلمچرچیلفیلم چرچیل
«موسیقی متن همواره حاشیه‌ای بر متن فیلم‎ها و داستان‎ها بوده است،‌ ملودایو ضیافتی است تا موسیقی،‌ آهنگسازی و تنظیم صدا نه حاشیه بلکه شاه‎نشین‎ متن‎های داستانی باشد.»
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید