اکثر کسب‌وکارها، بخش قابل توجهی از هزینه‌‌‌های بازاریابی‌‌شان را صرف بازاریابی محتوایی می‌کنند. اما بسیار پیش آمده که عمده این هزینه‌هایی که برای بازاریابی محتوایی صرف می‌شود، منجر به سود نمی‌شوند. در نهایت فعالیت تولید محتوا برای کسب‌وکار، هیچ بازگشت سرمایه‌ای را در پی نخواهد داشت.
چه اقداماتی را باید انجام بدهیم تا با استفاده از بازاریابی محتوایی به فروش بیشتری برسیم؟ چگونه بازاریابی محتوایی را به‌کار بگیریم تا نرخ بازگشت سرمایه بیشتری را تجربه کنیم؟در ادامه شما را با 6 اصل مهم بازاریابی محتوایی آشنا می‌کنم تا بتوانید با استفاده از آن‌ها، فروش و بازگشت سرمایه بیشتری را برای کسب‌وکارتان رقم بزنید.
این اصول کاربردی را از استاد خوبم، مرتضی شایق در دوره بازاریابی محتوایی آموختم. امیدوارم که با اشتراک‌گذاری آن‌ها با شما، در تدوین برنامه تولید محتوایتان، کمکی کرده باشم.
بیایید برای آشنا شدن با مفهوم بازاریابی محتوایی، تعریفی از جو پولیتزی، یکی بزرگترین افراد حوزه بازاریابی محتوایی را بررسی کنیم.
بازاریابی محتوایی، یک رویکرد استراتژیک بازاریابی است که بر خلق و توزیع محتوای باارزش، مرتبط و بی‌وقفه برای جذب و حفظ مخاطبین مورد نظر متمرکز است که منجر به اقدامات سودآور توسط مشتریان شود.
منظور دقیق جو پولیتزی از هدف اصلی بازاریابی محتوایی این است که ما به کمک محتوا:
ما باید با کمک تولید محتوا، به مشتری ارزشی ارائه کنیم و مشکلش را برطرف کنیم تا سودی عاید کسب‌وکارمان بشود. اگر تولید محتوا صرفا برای سرگرم کردن باشد و سودی به ما نرسد، چگونه می‌خواهیم بازگشت سرمایه مثبتی را از تولید محتوا تجربه کنیم؟
اولین اشتباهی که اکثر کسب‌وکارها می‌کنند، این است که بدون هیچ برنامه‌ریزی قبلی، اقدام به تولید محتوا می‌کنند. اگر ما برنامه و هدفی برای تولید محتوا نداشته باشیم، چگونه انتظار داریم که از محتوا به شیوه بهینه استفاده کنیم؟
چارچوب ساستک (Sostac) به ما کمک می‌کند که برای تولید محتوا برنامه مشخصی داشته باشیم و طبق یک روال از پیش تعیین شده، اقدام کنیم.
گام اول: تحلیل وضعیت (Situational Analysis)
در این مرحله باید به سوالات مهم زیر پاسخ بدهیم:
گام دوم: تعیین اهداف (Goals)
بعد از اینکه به درک خوبی از خود و رقبا رسیدیم، نوبت به این می‌رسد که برای خودمان به صورت دقیق اهدافمان را تعیین کنیم. اهداف ما از تولید محتوا را باید به دوسته خرد و کلان تقسیم شوند.
توجه داشته باشید که اهداف خود را با توجه به بودجه‌ای که دارید تعیین کنید.
گام سوم: مشخص کردن استراتژی‌ها (Strategy)
حالا که اهداف خود را مشخص کردید، وقت آن است که استراتژیهای تولید محتوا برای رسیدن به اهدافتان را مشخص کنید.
گام چهارم: مشخص کردن تاکتیک‌ها (Tactics)
گام چهارم به این موضوع اشاره می‌کند که چگونه می‌خواهید استراتژیهای مرحله قبل را پیاده‌سازی کنید؟
گام پنجم: اقدامات (Action)
چه اقداماتی را بر اساس استراتژی و تاکتیک‌هایی که دارید باید انجام بدهید تا به اهداف تولید محتوایتان برسید؟
گام ششم: کنترل (Control)
یکی از مهم‌ترین مرحله‌ها در فریم ورک ساستک! شما باید بر تمام اقداماتی که انجام داده‌اید، نظارت کنید. چرا نظارت کردن بر اقداماتمان بسیار مهم است؟ به چند دلیل:
شاید بارها برای شما پیش آمده که هر دفعه سعی داشته‌اید با تولید محتوا، یک فرد متفاوت نسبت به دفعه قبل را مورد هدف قرار بدهید. این موضوع برای خود من هم پیش آمده. آیا عوض کردن مخاطب هدف در هر بار از تولید محتوا، اقدام درستی است؟
قطعا، "نه"! ما باید برای شخص به خصوصی محتوا را طراحی کنیم و هدفمند عمل کنیم. این هدفمندی کمک می‌کند که هر دفعه جهت تعیین مخاطب اصلی‌مان برای تولید محتوا، سردرگم نباشیم.
طراحی پرسونا، راهکاری است که ما کمک می‌کند، تنها یک مخاطب مشخص را برای تولید محتوا، در نظر بگیریم.
پرسونا، یک شخصیت فرضی از یک دسته از مشتریان سودآورد ما می‌باشد که اطلاعات مربوط به آن بر اساس تحقیق و جمع‌آوری داده به‌دست آمده است و ویژگی‌های مشترک آن دسته از مشتریان سودآور ما را دارد.
دو مفهوم مهم از جمله بالا را حتما ملکه ذهنتان کنید:
1- مشتریان سودآورد: ما باید برای کسانی تولید محتوا کنیم که به ما سود رسانی می‌کنند.
2- اطلاعات به‌دست آمده بر اساس تحقیق: اطلاعات به‌دست آمده در طراحی پرسونا باید بر اساس تحقیقات به‌دست آمده از بازار هدف باشد، نه مفروضات ذهنمان.
بازه سنی 3 تا 7 سال - قدرت خرید/درآمد - جنسیت - محل زندگی/کار - علایق و سرگرمی‌ها - دغدغه، ترس‌ها و چالش‌ها - رسانه‌های مورد استفاده - رفتار حضور آنلاین - قدرت تأثیرگذاری در خرید
برای بهتر متوجه شدن پرسونا، یک نمونه از پرسونایی که خودم برای یک پروژه طراحی کردهام را برایتان به‌نمایش می‌گذارم.
پرسونای بالا را سعی کردهام برای کسانی که نیاز به آموزش مقدماتی سئو دارند طراحی کنم.
نکته: فاکتورهایی که فقط برای کسب‌وکار شما اهمیت دارند را در ساخت پرسونا لحاظ کنید.
به طور مثال، من در پرسونای بالا، فاکتور "محل زندگی" را در نظر نگرفته‌ام. به دلیل اینکه مخاطبان وبینار، به صورت آنلاین در وبینار حاضر می‌شوند و نیازی نیست که محل زندگی آن‌ها را بدانیم.
نقشه سفر مشتری، به نمایش درآوردن تک تک نقاط برخورد مشتریان با ما است. در واقع داستان آشنا شدن مشتری با ما از لحظه اول برخورد تا زمانی که مشتری، به ما وفادار می‌شود.
با درک بهتر نقشه سفر مشتری هر پرسونا، بهتر می‌توانیم نقاط درد و دغدغه مخاطب را درک کنیم.
بیایید نقشه سفر مشتری برای وبینار مقدماتی سئو در بخش قبل را با هم بررسی کنیم.
در نقشه سفر مشتری که می‌بینید، من تمام مراحلی را که مخاطب وبینار قرار است طی کند و به صفحه وبینار برسد را به تصویر کشیده‌ام. این کار به من کمک کرد تا نقاط درد مخاطب در هر مرحله را بهتر درک کنم. در نتیجه توانستم برای هر درد مخاطب یک راه‌حل پیدا کنم.
به طور مثال در مرحله چهارم، یکی از دغدغه‌های مخاطب، اطمینان حاصل کردن از سابقه مدرس وبینار بود. من این چالش را با اختصاص یک قسمت از صفحه با اشاره کردن به سوابق مدرس وبینار، برطرف کردم.
قیف AIDA، یکی از کاربردی‌ترین راهکارها برای جذب مخاطب و انگیزانندن او برای کاری که می‌خواهیم، می‌باشد.
از AIDA می‌توانید هم در طراحی صفحه فرود و هم در نوشتن مقالات بلاگ پست استفاده کنید.
قیف AIDA به ترتیب از 4 مرحله تشکیل شده:
در این مرحله باید نظر مخاطب را با نوشتن یک عنوان جذاب، جلب کنیم.
حالا که توجه مخاطب را جلب کرده‌ایم، باید او را به خواندن ادامه صفحه ترغیب کنیم. در مطالب بلاگ پستی سعی کنیم در مقدمه:
اما در صفحه فرود سعی کنید:
اگر مشغول نوشتن یک مقاله هستید، به طور غیرمستقیم به محصولی که مرتبط با مقاله است، اشاره کنید. سعی کنید که بیش از حد تبلیغاتی ننویسید که کاربر را از خواندن ادامه مقاله، منصرف کنید.
اما در صفحه فرود:
در این مرحله باید به کاربر بگویید که مرحله بعدی که باید انجام بدهد، دقیقا چیست! مخاطب را با موفقیت به آخر قیف آوردید و نوبت آن است که کاری که می‌خواهید انجام بدهد را به او نشان بدهید.
اقدام می‌تواند بسته به محتوای صفحه، هر چیزی باشد:
نقل قولی از استاد شایق در نوشتن محتوای اثربخش:
برای رضای خدا تولید محتوا نکنید. از کاربر بخواید که کاری که برای شما سودمند هست رو بعد از خوندن مقاله انجام بده!
از تمام اصولی که در مراحل قبل بهشان اشاره کردیم، می‌توانید در بازاریابی محتوایی کانال‌های مختلف دیجیتال مارکتینگ مانند وبسایت، اینستاگرام، توییتر و ... استفاده کنید.
اما باید به یک نکته مهم در ارتباط با بازاریابی محتوایی برای مقالات وبسایت توجه کنید. اگر از اصول سئو در نوشتن مطالب سایت استفاده نکنید، هیچ‌گاه نمی‌توانید نظر گوگل را جلب کنید و برای وبسایتتان ترافیک بیاورید.
و وقتی که گوگل به ما هیچ توجهی نکند، نباید منتظر افزایش بازدیدکنندگان وبسایت باشیم. این یعنی تلف کردن انرژی، هزینه و وقتی که برای تولید محتوا برای سایت گذاشته‌ایم.
بازاریابی محتوایی دنیای خیلی بزرگی دارد و فقط به این 6 اصل گفته شده محدود نمی‌شود. اما من سعی کردم موارد مهمی که می‌تواند در عمل برایتان کاربردی باشد را با شما به اشتراک بگذارم.
به نظر شما از چه نکات کلیدی دیگری باید در بازاریابی محتوایی استفاده کنیم تا فروش بیشتری را تجربه کنیم؟
منتظر نظرات ارزشمندتان هستم :)
