هفته پیش به مناسبت ۱۳ آبان بحثهای مفصلی در فضای مجازی کشور درگرفت،که باعث شده فکر من برای بار دیگر به این قضیه معطوف شود. شاید ندانید ولی ۱۳ آبان ۵۸ برای بار دوم بعد از انقلاب بود که سفارت اشغال شد و بار اول با دخالت نیروهای انتظامی خاتمه یافته بود. با اینکه اشغال سفارت بدون اطلاع امام انجام شد ولی دیدار سید احمد خمینی فرزند امام به نمایندگی از ایشان و سخنرانی امام در روزهای بعد موضع دانشجویان را در مفابل مخالفان محکم کرد. با توجه به انتقاداتی که در مورد اشغال سفارت صورت گرفته برای من همیشه جای سوال بوده که آیا امام واقعا با اشغال سفارت موافق بوده یا هنگامی که در یک عمل انجام شده قرار گرفته، تصمیم گرفته که مصلحت در حمایت از آن است. هر چند پاسخ به این سوال بسیار مشکل است و شاید جزو اسراری باشد که بعدها فاش میگردد ولی نظر شخصی من اینستکه شاید با توجه به ماهیت استکبار ستیزی انقلاب ایران حمایت امام از این حرکت و انقلاب دوم نامیدن آن به این دلیل بوده که خروج آمریکایی ها از ایران فقط به این طریق میتواند سالیان سال تداوم داشته باشد و قطع روابط با آمریکا به این شیوه حداقل تا سالها باعث میشود افرادی که از همان روز اول به دنبال ارتباط جمهوری اسلامی با آمریکا بودند حداقل تا مدت طولانی از این امر ناامید شوند. وقایعی نظیر حضور مک فارلین در ایران و تلاشهایی که بعد از روی کار آمدن سید محمد خاتمی برای ارتباط با آمریکا انجام شد و بعد از سال ۹۲ شدت گرفت که نتیجه آن تماس تلفنی با اوباما در راه فرودگاه برای بازگشت به ایران از طرف حسن روحانی و شور و شوق بسیار در نشان دادن عکس دست دادن با وزیر امورخارجه آمریکا یا نمایشهایی مثل قدم زدن دونفره کنار رودخانه در پاریس نشان داد که مطابق این نظر ، نگرانی امام پربیراه هم نبوده است.