نوشته آقای شهبازی با موضوع اشراف متواضع (https://t.me/mahbandan/142) را مطالعه کردم. با نظر ایشان در این مقاله موافقم چراکه در تحلیل وقایع سال ۸۸ به نتایجی مشابه نظر ایشان رسیدم.
بعد از وقایع سال ۸۸ مدتها وقت گذاشتم و مصاحبه ، مقاله ، اسناد و مدارک مرتبط را مطالعه و بررسی کردم. این موضوع از نظر من همچون معادله حل نشده ای شده بود که به عادت دبیرستان در حل مسائل ریاضی، ذهن من به طور مداوم برای پیدا کردن جواب منطقی به آن مشغول بود. اوایل به شدت مدافع نظریه تقلب بودم ولی به مرور زمان با عدم ارائه اسناد معتبر از سوی مدعیان این قضیه برای من کمرنگ شد. با گذشت زمان و وقایع سالهای بعد به نتایجی رسیدم که تا حدودی باعث شد این معادله برای من حل شود. این نتایج را با شما در میان میگذارم.
نتیجه اول : مشاهده کردم علیرغم تنوع اصلاح طلبان مدافع موسوی و کروبی ولی این جبهه متکثر درداخل کشور با فرماندهی واحدی عمل میکند که خاتمی و میرحسین و سید حسن خمینی و ناطق نوری و دیگر بزرگان باهمه تفاوت دیدگاههایشان از او حرف شنوی داشتند. تنها شخصی که میتوانست دارای چنین جایگاهی باشد هاشمی رفسنجانی بود.
نتیجه دوم : تقلب قابل توجهی در انتخابات صورت نگرفته بود و فرمانده و دیگرانی که سالها تجربه مناصب اجرایی و برگزاری انتخابات داشتند بهتر از هر کسی از این موضوع باخبر بودند.
پس چه دلیلی برای حدود هیجده ماه تنش شدید در کشور و کشاندن نظام به آستانه سقوط وجود داشت. ابتدا به سادگی این موضوع را به تنفر شدید و متقابل رفسنجانی و احمدی نژاد از همدیگر مرتبط می دیدم ولی اینکه هاشمی صرفا به دلیل دشمنی شخصی ، نظامی را که برای به ثمر رسیدن و ادامه آن زحمات بسیار کشیده بود در آستانه سقوط قرار دهد، برایم قابل پذیرش نبود.
با کنار هم قرار دادن موارد فوق فرضیه زیر برای بنده اثبات شد.
هاشمی به دلیل دلسوزی برای نظام با اینکه میدانست مردم احمدی نژاد را انتخاب کرده اند ولی چون به زعم خودش ادامه کار او را مضر به حال مملکت و مردم میدانست در ابتدا سعی کرد با فشار به رهبر انتخابات را باطل نماید ولی با مقاومت رهبر و پایبندی او به رای و انتخاب مردم با جبهه واحد که متشکل از تقریبا کلیه خواص کشور اعم از مدیران عالی رتبه ، دانشگاهیان ، تجار و بازاریان به مقابله با احمدی نژاد برمی خیزد و از همه ابزارها و ارتباطات داخلی و خارجی خود برای به بن بست رساندن دولت او استفاده میکند. از نظر هاشمی افرادی که به احمدی نژاد رای داده بودند و عمدتا متعلق به روستاها و شهرهای کوچک و محلات فقیرنشین شهرهای بزرگ بودند به انگیزه دریافت یارانه یا مسکن ارزان قیمت یا حتی چند کیلو سیب زمینی به او رای داده بودند و رای آنها شایسته احترام نبود چرا که اینان صلاح خود را نمیدانند.
با این فرضیه گرههای بسیاری که در وقایع سیاسی و حتی اقتصادی سالهای بعد از ۸۸ وجود دارد باز میشود.