
سلام :)) من تصمیم گرفتم یک ماه هر روز از سالهایی که برای یادگیری زبان صرف کردم و تجربه های خودم و دیگر زبان آموزان برای شما به اشتراک بگذارم این یک ماموریت سی روزه برای من است تا در نوشتن استمرار داشته باشم و مروری باشد بر مسیری که آمدم :)))
روز اول پست اول :))
اهمالکاری زبان آموزان
همه ی زبان آموزان در دوران آموزش خود روزهایی را مطالعه نکردند و یادگیری را به تعویق انداختند این یک مشکل شایع است و همه را درگیر می کند
چرا یادگیری زبان دوم و سوم را مدام به تعویق میاندازیم؟
من هم یکی از آنها بودم. بارها تصمیم گرفتم زبان ایتالیایی را شروع کنم. حتی اپ نصب کردم، دفترچه خریدم، چند ویدیو دیدم، ولی بعد از چند روز همه چیز نیمهکاره ماند. چرا؟
زبان مثل رابطهست، باهاش زندگی میکنی، رشد میکنی، گاهی خسته میشی. ولی اگه باهاش خوش بگذره، خودش ادامه پیدا میکنه.
۱. «الان وقتش نیست» – فریب زمان ایدهآل
ما منتظریم یک بازهی خالی، آرام، بیاسترس پیدا شود. اما چنین زمانی هیچوقت نمیرسد. ذهن ما یادگیری را در لیست کارهای "مهم ولی نه فوری" قرار میدهد، همانجایی که کارها میمیرند.
۲. ترس از شروع ناقص
فکر میکنیم باید از همان اول کامل باشیم. میخواهیم تلفظمان خوب باشد، گرامر را بفهمیم، و اشتباه نکنیم. ولی واقعیت این است که زبان را با اشتباه کردن یاد میگیریم، نه با آمادگی کامل.
۳. خاطرههای نیمهتمام از زبان اول
گاهی هنوز از شکستها یا سختیهای زبان اول (مثلاً انگلیسی) خستهایم. مغزمان این خستگی را به زبان دوم تعمیم میدهد. ولی زبان دوم میتواند تجربهای کاملاً متفاوت باشد—اگر با دید متفاوتی سراغش برویم.
راهحل؟ شروع کوچک. بدون وسواس. با علاقه.
لزومی ندارد از همان اول ۳۰ دقیقه وقت بگذاریم یا از روی کتاب بخوانیم. یک ویدیوی ۲ دقیقهای، یک جمله یاد گرفتن، یا یک اسم غذا به زبان مقصد دانستن، یعنی شروع.
و تو؟
اگه تو هم زبانی در ذهن داری که دوست داشتی یاد بگیری ولی عقب انداختی، اون چه زبونی بود؟ چرا منتظری؟
زبان مثل رابطهست، باهاش زندگی میکنی، رشد میکنی، گاهی خسته میشی. ولی اگه باهاش خوش بگذره، خودش ادامه پیدا میکنه.