merlin
merlin
خواندن ۲ دقیقه·۶ سال پیش

آینده، گذشته، حال

سلام من مرلینم، زندگی من مثل عنوان به ترتیب اینطور بوده که همیشه نگران آینده و اتفاق هایی که قراره بیوفته بودم، وقتی هم که میخاستم حرکتی بکنم که آینده رو درست بکنم، گذشته یقم رو میگرفت و تو دام ( از اینا که تو جنگل میزارن و مثلا چنگک پای آدم رو میگیره) خودش نگه میداشت، شاید باورتون نشه ولی 2 سال از زندگیم رو اینطور زندگی کردم مثل سریال mr.robot که تو یه قسمتش کاری کرد به زندان بیوفته که خودش رو بتونه کنترل کنه و به اصطلاح حالش بهتر بشه، منم خودم رو محدود کردم به دانشگاه رفتن و انجام کارهای کوچیک و به اصطلاح عادی زندگی کردن، نمیگم بد بود یا خوب بود ولی به ترکش هایی که داشت نمی ارزید، شبا اگر خوابم میبرد که به ندرت پیش میومد یه خواب با آرامش نداشتم و همش رویا میدیدیم، همیشه نگران چیزی بودم، چیزایی که شاید اصن اتفاق نیوفتن و وجود نداشتن ولی ذهنم میساختشون، این آخرا که دیگه جوری شده بود که انگار یه نفر تو ذهنم هستش و صحبت میکنه!!( ترسناکه نه ;) ) این چیزا که پیش اومد از اونجایی که پولی هم در بساط نداشتم و کارهای کوچیکی هم که میکردم فقط به اندازه جزوه و مسیر های دانشگاه و کار و ... بود پس نمیتونستم برم پیش روانشناس و درمان بشم، دیگه شروع کردم به سرچ کردن و با اسم های مانیک و افسردگی شیدایی و خیلی چیزای دیگه آَشنا شدم که خب یه سری چیزای من شبیشون بود ولی یه سری ها هم نه!
میدونین همیشه فک میکردم که افرادی که افسردگی میگیرن افراد تاریک دنیا و گوشه گیر و ساکت و ... هستن ولی من افسردگی گرفته بودم ولی با این حال جلو بقیه یجوری میگفتم میخندیدم و جوک میگفتم و خوش مشرب بودم که شاید از بیرون همه فک میکردم من خوشبخت ترین ادم رو زمینم و حتی خیلی ها به زندگی و حال من قبطه میخوردن ( :/)
حالا الان چرا اصن اینجام و دارم سرتون رو دردمیارم! بزاز یه خلاصه از خودم بگم، من خب تو کار دیجیتال مارکتینگم و به روش خودمم یاد گرفتم البته ی سری ها میگن تو توسعه کسب و کاری یه سری ها میگن مدیر محصولی خلاصه اسم زیاد میزارن ولی به هر حال همشون نزدیک به همه! قبلا یه کسب و کاری برا خودم داشتم و 21 سالمه و چند سالی سابقه کار دارم، حالا برگردیم سر مبحث چرا اینجام!

راستش یاد مارک زاکربرگ افتادم که وقتی اولین سایتش رو راه می نداخت به نام facemash داشت آبجو میخورد و مستانه کد مینوشت و بلاگ هم کنارش، منم تصمیم دارم که اولین استارت آپ کامل ( قبلا یه کسب و کار، شبه استارت آپ داشتم) خودم رو راه اندازی کنم و تو این راه میخام برای اینکه یه تعهدی برای انجامش به خودم بدم، اینجا مراحل و کارها و روزا و خلاصه همه چی رو بنویسم. یجور میشه گفت هم راهنمایی برای دیگرانه هم یه جرئتی به بقیه بدم که اونا هم بکنن و هم همنطور که گفتم بیشتر برای خودم ! پس با یاد و نام خدا شروع میکنیم :)

استارت آپافسردگیشروع تازهدیجیتال مارکتینگزندگی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید