علی یعقوبعلی پور
علی یعقوبعلی پور
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

دانشجوی انقلابی؛ موجودی استثنایی

دانشجوی انقلابی باید خود را موجودی استثنایی فرض کند؛ این مفهوم شاید در نگاه اول تنها در یک لفظ انحصار یافته باشد ولی واقعیت این است که لفظ دانشجو به خودیِ خود بیانگر بسیاری از معانی هست که اصلاً ارتباطی با انقلابی بودن ندارد زیرا که این مفهوم به صورت صحیح برای جامعه­ی دانشجویی کشور جا نیفتاده است؛ به عنوان مثال، وقتی که از لفظ دانشجو استفاده می­گردد، ناخودآگاه واژه­های بسیاری به ذهن انسان خطور می­کند که در ظاهر اصلاً ربطی به انقلابی بودن ندارد ولی نکته بر سر این است که از چه منظری به دانشجو نگریسته شود؟

- آیا دانشجو تنها همین است که به دنبال مطالعه­ی علمی باشد؟

- آیا دانشجو همین است که اگر مدرک تحصیلی مدّنظر خویش را از دانشگاه محل تحصیل خویش بگیرد، به موفقیت دست یافته است؟

- آیا دانشجویانی که معدّل­های بالاتری دارند می­توانند اثرگذاری بالاتری در جامعه داشته باشید؟

خُب این پرسش­ها از اساس دارای یک خطای بنیادی است، این خطا هم نشأت گرفته از نگاه غلطی است که در دل جامعه­ی دانشجویی کشور شکل گرفته است. به عنوان مثال، همان خطایی که در حوزه تعریف علوم انسانی اسلامی مشاهده می­گردد، در اینجا نیز صادق است؛ وقتی که عدّه­ای اصرار دارند که به انواع و اقسام روش­ها اثبات نمایند که علم و دین با هم رابطه دارند و در طرف مقابل نیز عدّه­ای سعی وافری دارند که علم و دین با هم رابطه­ای ندارند؛ در حالی که اصلاً جنسِ رابطه­ای که بین علم و دین وجود دارد، از سایر مسائل این­چنینی متفاوت است، این دو دارای وحدتی جدایی­ناپذیر هستند؛ کما اینکه علم بدون دین تبدیل به ابزاری برای نابودی بشر می­شود که از نمونه­های آن به وفور در طول تاریخ قابل مشاهده است؛ به طریق اولی، دانشجو بودن با دانشجوی انقلابی بودن تفاوتی ندارد؛ در همین معنا هست که امکان دارد دانشجویی را در بهترین دانشگاه­های خارج از کشور مشاهده کنیم و می­توان او را دانشجوی انقلابی نیز نامید.

نکته بر سر این است که از همان موقع که دانشگاه به وجود آمده، قصدی وجود دارد که می­خواهد این دو لفظ را از هم تفکیک کند؛ جریانی که به دنبال این است که دانشجو هویت ارزنده­ی خویش را نشناسد؛ دانشجویی که باید موذن جامعه باشد، دانشجویی که باید سرنوشت یک مملکت را تعیین کند، درگیر مسائل پست و فرومایه­ای مانند نگارش مقالات بدون مسئله می­گردد که خود و جامعه را هر روز دچار مشکلات گسترده­تری می­نماید که در نهایت او را به سر منزل مقصود نمی­رساند.

در واقع، دانشجو به مثابه دانشجو همان موجود استثنایی هست که می­تواند با نمود صفت انقلابی­گری خویش یک دنیا را متحوّل کند؛ همین دانشجو هست که می­تواند با ویژگی­هایی همچون علم­آموزی عاشقانه، احساس مسئولیت، عدالت­خواهی، آزاداندیشی و آزادی­خواهی رشد جامعه را در تمامی ابعاد مهیّا سازد.

در پایان ذکر این نکته الزامی است که :«دانشجویی که انقلابی نباشد، دانشجو نیست!»

دانشجو
من فکر می کنم که بایست یه فکری بکنم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید