دلنوشته پارچی من (خود پارچ)
بزرگترین مشکلی که پارچ با آن درگیر است ... جامعه ندارد. اکنون از 3 سالگی اش میگذرد اما همچنان از آرزوی دیرینه اش فاصله زیادی دارد، پارچ خیلی دلش جامعه میخواهد ولی انگار کسی دلش نمیخواهد جامعه پارچ بشود. شب ها پارچ کوچولو ما میرود گوشه ای می نشیند زار زار می گرید بعد می آید بلند شود برود به کارش برسد یادش می آید که جامعه ندارد دوباره میزند زیر گریه یکمی که میگذرد، سهراب می آید کنارش مینشیند و قربان صدقه اش میرود
- پارچ کوچولو من قربانت بروم اینقدر گریه نکن، فردا میشود میرویم باز برایت میگردیم یک جایی یک جوری از زیر سنگ هم که شده برایت جامعه پیدا میکنیم، اصلا بیا برویم همین فردا یک آپدیت برای kde ات میدهم بیا قربانت بروم بابا جان ...
این حرف ها مرهم درد پارچ میشوند اما چه فایده، به هر حال پارچ ما جامعه ندارد و جامعه برای نرم افزار آزاد مانند زن است برای مرد، به قول شاعر
زن ندارد بی زنی هم مشکل است
پای لنگ مرد بی زن در گل است
گاهی وقت ها دلم میگیرد، از این زمانه از این اوضاع بازار کار از بی شوهری/همسری از گرانی و ... دلم میخواهد بروم یک لیوان چای سبز برای خودم دم کنم یا اگر حوصله کنم بروم برای خودم نودل بخرم که چه بهتر، میروم نودل/چای سبز را میریزم داخل لیوان مینشینم جلوی لپ تاپ، مینشینم یکمی این پارچ را اینور آنور میکنم ببینم چخبر شده است، چیزی کم و کسر ندارد؟ بعد مینشینم road map یکمی بالا و پایین میکنم و آروم آروم یک PR درست میکنم PR من ذره ذره قد میکشد، بزرگ میشود جلوی چشمانم و بعد آن را میفرستم برای پارچ، پارچ عزیزم که گوشت بشود به تنش. PR من برود بچسبد به پارچ و همسفر پارچ بشود در این مسیر سخت زندگی صنعتی لعنتی. به امید اینکه شاید یک نفری بعدا استفاده کند از این feature ها یا بعدا بیایند تشکری بکنند. یا اسمی از ما ببرند جایی، گاهی فقط پیامی در کانالشان بگذراند و نامی هم از مِشیا ببرند که امیدی بشود بیاید گوشت بشود بچسبد به اعتماد بنفس ما و روحیه لطیف و کودک درونمان را همراهی کند در این زندگی صنعتی لعنتی ...
شما تا به حال دیده اید همه چیز به خوبی و خوشی تمام شود؟ من که ندیده ام. همیشه یک مشکلی هست یا PR من یک مشکلی دارد یا maintainer عزیز feature ما را دوست ندارد یا اصلا خود مارا دوست ندارد یا به هر حال یک مشکلی هست و از اینجاست که روابط از حرفه ای و سازنده به غیر حرفه ای و تخریبگر تغییر میکنند، ادبیات از محترمانه و آینده نگرانه به ادبیات کوچه بازاری و دبیرستانی تغییر میکند، همین جور این روابط سمی و دعوا ها مانند یک گرداب بزرگ و بزرگ تر میشود و دوستی ها رو علاقه ها را از بین میبرد و جامعه را قبیله میکند . بعد این زندگی صنعتی لعنتی ما را میبرد به دوران جنگ های صلیبی و پارچ کوچولو هم میرود گوشه ای مینشیند به گریه کردن و ...
آنگونه که از اسم PR برمیاید تنها یک درخواست دیگر مگرنه؟ مانند هر درخواست دیگری میتواند رد بشود، درخواست کاری، درخواست دوستی، [ دوست پسر من میشی ؟ ] یا هر درخواست دیگری
بیایید با یکدیگر رد کردن درخواست های اشتباه را تمرین کنیم
یک reject response حرفه ای به issue باید شامل 5 بخش باشد
issue:
چرا پارچ را بر روی آرچ ساخته اید ؟ نمیشود آپدیت بعدی را بر رو دبین منتشر کنید تا بتوانیم با apt آنرا نصب کنیم؟
یک نفس عمیق
فحش ناموسی ( تو دلتون )
یک لیوان آب
سپس متنی شبیه متن زیر بنویسید:
با سلام و احترام | بخش اول
درخواست شما دریافت و بررسی گردید، | بخش دوم
به نظر میرسد که شما دانش کافی درباره توزیع های مختلف و ساختارهاشون دارید | بخش سوم
انتخاب آرچ به دلایل حرفه ای و فنی صورت گرفته و در این مرحله از پروژه تغییر شاخه میسر نمیباشد | بخش چهارم
پیشنهاد میشود نرم افزار های کاربردی دبین که برروی پارچ موجود نیستند را برای ما issue کنید تا آنها را به تجربه کاربری اضافه کنیم | بخش پنج
ممنون که برای بهتر شدن ما ارزش قائلید | شیش
دکمه ارسال/سی.ک
رد کردن یک PR خیلی کار سخت تری است، یک PR معنی اش این است که یک نفر زمان زیادی گذاشته و سورس شما را خوانده است، سپس پیشنهاداتش را به جای issue کردن خودش با دست خودش پیاده سازی کرده است، یک PR بزرگترین هدیه ای است که به عنوان maintainer میتوانید از جامعه دریافت کنید ( بعد از پول و پارتنر البته ) خلاصه با آن مهربان باشید که contributor مرغ دل نازکی است
در رد کردن PR به موارد زیر توجه کنید:
در نهایت فقط PR رو ریجکت کنین.
پارچ کوچولو روی دو پای کوچکش بلند شد ، تا همینجا هم با مراقبت های شبانه روزی 2 3 نفر دوام آورده بود، قدم های کوچکش را به سمت مردم تند تر کرد ...