مثل پاییز
مثل پاییز
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

فراپختگی

فراپختگی :

نویسنده : علی اکبر امیدی


میخواهم در مورد یک خرد عظیم با تو سخن بگویم . اندیشه ای حاکم بر فکر. دانایی بزرگتری فائق بر علمی که در دایره دنیا با آن روبرویی.

همانگونه که تصور یک باطن در میان ظواهر کاری دشوار است ، این فراپختگی در کانون دانایی تمنای گشایش خویش را دارد .

اگر علم را آنچنان که هست پذیرفتی ، علم تنها تو را حامل پیامی که از آن بهره مند است می کند

در واقع تنها آنچه دارد بر تو آشکار میکند نه آن خردی که هدایتش میکند . آن دانایی عظیمی که عامل هر علمی ست و اندیشه را در مسیر حادث شدن پیش می برد. میخواهم در مورد حرکتی فرا آگاهانه با تو سخن بگویم که پشتیبان هر هوشی است. قبل از تولد فکر و ظهور خیال ، آن بلوغ متعالی برای تحکیم این جریان فکری فعالیت خودش را آغاز می‌کند اما متفکر اگر زندانی فکر باشد « حدس »خلق می شود ، یعنی آنچه به حقایقش اطمینان نیست . بشر متفکر اگر در هنگام تولید فکر سوار بر اندیشه باشد زمین میخورد و اگر اندیشه بر او سایه افکند تصمیمی

«به غیر» خواهد گرفت پس باید همسو و همپای با اندیشه رود گرفت « حرکت کرد » در این حال آن بلاغت والا و آن فلاحت مسلط بر عقل جریان می یابد و سالک را به تنظر و تعقل در معماری بی نظیر و بینهایت حقیقت می نشاند .

و خوشا به آن احوالی که از حصار هیجان و نشاط و اندوه بدنی بگذرد و به رفاه حقیقی روحی فائق آید .

آری همان معصومیت عمیقی که روح در آن مسکن می کند و تسلی می یابد .

چیزهایی برای نوشتن هست که هیچگاه نمی شود نوشتشان(علی اکبرامیدی)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید