همه ما کم و بیش قوانین نانوشته حاکم بر اقتصادمان را می دانیم. این قوانین را ما به عنوان مشتری و به عنوان خریدار هر روز در بازار کالاهای مختلف درک می کنیم و مجبوریم بر اساس آنها رفتار کنیم. این قوانین بعضا نانوشته انقدر ریشه و سابقه دارند که به باور جمعی تبدیل شده و توسط همه پذیرفته شده اند. حتی نفی و ادعای درست نبودن آنها را شعار و نادرست تلقی می کنیم چون این قوانین را هر روز بارها و بارها سنجیده و به درستی و تغییر ناپذیریشان ایمان آورده ایم.
برای مثال اگر کارشناسان در برنامه های تلوزیونی بگویند که قیمت بنزین تنها کمتر از 10 درصد هزینه های خانوار به صورت مستقیم یا غیر مستقیم می باشد و به این دلیل افزایش قیمت بنزین تاثیر ملموس و بزرگی در هزینه های خانوارها ندارد و یا این اثر ناچیز است، باز همه ما می دانیم که با افزایش قیمت بنزین تورمی چند ده درصدی در انتظار همه کالاها و خدمات خواهد بود. این را بارها و بارها آزموده ایم.
مثال دیگر قیمت دلار است. همه ما می دانیم کوچکترین تا بزرگترین کالاها و خدمات مصرفی و سرمایه ای موجود در کشور تابع قیمت دلار می باشد. قیمتی که صرافی ها به عنوان قیمت دلار اعلام می کنند از لباس و پوشاک گرفته تا خوراک و حمل و نقل و اثاث خانه و اسباب کشی و هزینه تعمیرات لوله ها نیز تاثیر مستقیم دارد. با کمی نوسان در بخشهای مختلف این یک قانون آزموده شده توسط ماست که افزایش قیمت دلار منجر به افزایش هزینه ها خواهد شد که بیشتر از اافزایش این قیمت می باشد. اما همین قانون در مورد کاهش قیمت دلار به شکل دیگریست . کاهش قیمت دلار منجر به کاهش هزینه ها نمی شود. این یک بازی یک طرف به ضرر مصرف کننده می باشد. شاید در حالت اول کاهش ارزش پول و ناشی از آن تورم و افزایش سطح عمومی قیمت ها طبیعی و منطقی باشد ( بماند که افزایش ها بسیار بیشتر از تغییرات قیمت دلار است ) اما کاهش تورم و کاهش سطح عمومی قیمت ها در صورت کاهش قیمت دلار نیز طبیعیست اما در دنیای واقعیت که ما هر روز با آن سرو کار داریم این موضوع اتفاق نمی افتد
سوال بزرگ در اینجا همین موضوع است. چرا ؟ فروشندگانی که اجناس خود را فارغ از اینکه با چه قیمت ارزی خریداری کرده اند موقع فروش با قمیت های جدید ارز ( در صورت افزایش ) به روز می کنند چرا این عمل را در موقع کاهش قیمت انجام نمی دهند. چگونه می توان این ظلم به مصرف کننده و این سود باد آورده ناشی از تقلب را از سودجویان فروشنده گرفت؟
در مورد شرایط فعلی صحبت می کنیم. قیمت دلار در سال جاری در ماههای گذشته افسار گریخته افزایش یافت و منجر شد که بسیاری از کالاها و خدمات به چندین برابر قیمت مدت مشابه سال پیش خود برسند. اما اینک اتفاق عجیبی در امریکا افتاد. ترامپ انتخاب نشد و فشار حداکثری احتمال کمتر می شود. فروش نفت رونق گرفته و با دریافت ارز صادرات قمیت دلار در بازار کاهش خواهد یافت . این کاهش در ده روز گذشته معادل 5 هزار تومان بوده است. اگر بیشترین قیمت دلار را امسال 30 هزار تومان در نظر بگیریم کاهش 16 درصدی قیمت دلار تا اینجا _ این روند کاهشی ادامه دار نیز هست _ هیچ تفاوتی در قمیت کالاها و خدمات ایجاد نشده است. مسکن در راکدترین حالت تاریخ خو به سر می برد اما هیچ کاهش قیمتی نداشته. گوشی موبایل ، تلوزیون، لوازم خانگی، ماشین های خارجی _ که مستقیم به دلار وابسته است_ هزینه پرواز، لوازم یدکی خودرو، خوراک و پوشاک در قیمت های قبلی خود هستند و هیچگونه کاهشی نداشته اند. انگار فروشندگان فقط صدای افزایش دلار را می شوند و اکنون کاملا نابینا و ناشنوا شده اند. حال که این طور است چرا نباید کاهش قیمت اجناس به یک مطالبه عمومی تبدیل شود و آنچنان صدای بلندی که این قانون ناعادلانه که سودجویان و کلاه برداران برای خریداران در نظر گرفته اند را تغییر دهد.
در پست بعدی شواهد بیشتری از تخلفات در این قسمت بیان خواهم کرد و راههای تبدیل به مطالبه شدن این موضوع را.