کریس گاردنر کارآفرین و سخنران انگیزشی موفقی که از بدترین شرایط شروع کرد و هیچگاه در برابر شکستهای متعددش ناامید نشد.
گاردنر از کودکی هیچ نقطه روشنی برای امید در زندگیاش نداشت. زندگی سراسر مشکل و غم که هر روزش پر از بیچارگی بود. مرگ پدر، ناپدری بیرحم، فقر، نزاعهای خانوادگی و اعتیاد به الکل ازجمله این مشکلات بودند.
کریس گاردنر زندگی طاقتفرسایی را گذراند که اگر شخص دیگری بهجای او بود بهاحتمالزیاد به همان زندگی ادامه میداد و قدمی برای بهبود اوضاع و شرایطش برنمیداشت؛ اما گاردنر علاقهای به ادامه آن زندگی و بیچارگی نداشت.
گاردنر در حال حاضر یک میلیاردر موفق در دنیاست. کسی که از فقر و تنگدستی، از هیچ، به ثروت میلیاردی رسید.
کریس کارآفرین و سخنران انگیزشی اهل ایالت متحده آمریکا است. او متولد ۹ فوریه ۱۹۵۴ نویسنده
کریس گاردنر در دورهای از زندگی خود، از شدت فقر و بیپولی در سرویس بهداشتی زندگی کرد.
او در حال حاضر در شرکت بورس دیمویتر حضور دارد و جزء بزرگترین بازاریابان جهان در این شرکت است. گاردنر در آغاز فعالیتش، معاملهگری سهام انجام میداد؛ و درنهایت او موفق شد شرکت کارگزاری خود، یعنی شرکت گاردنر ریچ را در سال ۱۹۸۷ تأسیس کند.
کودکی کریس گاردنر سراسر فقر و بدبختی بود. او بعد از دبیرستان وارد نیروی دریایی شد و به فرانسیسکو رفت. کریس چهار سال در یک کمپ در ایالت کارولینای شمالی خدمت کرد.
در آن زمان با جراح مشهور قلب، رابرت الیس، ملاقاتی داشت. گاردنر به پیشنهاد رابرت الیس به تیم تحقیقاتی در «مرکز پزشکی دانشگاه کالیفرنیا و بیمارستان مدیریت جانبازان» در سانفرانسیسکو پیوست. او در یک بیمارستان بهعنوان دستیار تحقیقات بالینی کار میکرد.
کریس گاردنر دو سال در آنجا مشغول بود و در همان زمان مقالههای پزشکی خیلی مفیدی نوشت که باعث ایجاد جایگاه خوبی برای او شد. کریس در سال ۱۹۷۶ بهعنوان سرپرست انتخاب شد.
سپس ازآنجاییکه درآمد او کفاف زندگیاش را نمیداد به فروش تجهیزات پزشکی هم روی آورد؛ اما این فعالیتها برای گذران زندگی گاردنر کافی نبود.
کریس گاردنر در سال 1980 یک بیخانمان بود؛ در همان سال هم صاحب فرزندی به نام کریستوفر شد. پسازآن تمام تلاشش را میکرد که بتواند زندگی پسرش را متفاوت از زندگی خودش بسازد.
کریس در بیمارستان سخت کار میکرد تا بتواند نیازهای پسرش را برطرف کند. یکی از روزهایی که به بیمارستان رفته بود، در پارکینگ آنجا، شخصی در حال گشتن به دنبال جای پارک ماشین خود بود که کریس جای پارک خودش را به او داد.
همین موضوع باب آشنایی کریس با آن شخص را برایش باز کرد. با توجه به کنجکاویهای کریس او متوجه شد آن شخص یک کارگزار بورس به نام باب بریج است. کریس از آن فرد الهام گرفت و این نقطه شروع فعالیت گاردنر در بورس بود.
گاردنر برای امرارمعاش خود ناچار به حضور و انجام کارهایی بود که علاقه زیادی به آنها نداشت. درنهایت به این امید که این بار بتواند موفقیتی کسب کند وارد حیطه خریدوفروش سهام شد.
او دورههای آموزشی زیادی را گذراند تا توانست بهعنوان کارآموز وارد شرکت دین ویتر شود. گاردنر خیلی زود مهارتهای خود را نشان داد. به دلیل توانایی فوقالعادهاش در فروش سهام، در همان شرکت استخدام و از او تقدیر شد. در این زمان بود که زندگیاش متحول شد و روی خوب زندگی به او نشان داده شد. بعد از گذشت مدتی او شرکت خودش را تأسیس کرد و توانست یکی از میلیاردرهای مشهور شود.
• گاردنر از سال ۲۰۰۲ جوایز زیادی را به نام خود ثبت کرده است.
• کریس جایزه بهترین پدر سال، بیست و پنجمین جایزه سالیانه بشردوستانه و جایزه دوستان آفریقا را نیز دریافت کرده است.
• کریس گاردنر در هیئتمدیره سازمانهای غیردولتی “ابتکار ملی پدر” و “بنیاد ملی آموزش” بهعنوان یک پدر عضو است.
فرقی ندارد چه مهارت و توانمندی دارید؛ با ویژگیهای معمولی هم میتوانید تبدیل به یک شخص خارقالعاده شوید. ما گاهی استعدادها و توانمندیهای خود را فراموش میکنیم. استعدادها و توانمندیهای بیمانندی که مختص ما و در وجود و هستی ما جای دارند. کافی است مانند کریس گاردنر دست به تجربه فعالیتهای گوناگون بزنیم تا درنهایت استعداد خود را کشف کنیم. همواره به یاد داشته باشید شکست خوردن بهتر از هیچ کاری نکردن و حتی فراتر از موفقیت است.
در روز و روزگار سخت خود، داشتههایتان را به فراموشی نسپارید. به آنها فکر کنید و اهمیت دهید. افرادی را که موفق هستند در نظر آورید. با تأمل در زندگی این افراد میتوانید قدرت و الهام بگیرید. به این فکر کنید که حتی اگر در بدترین شرایط هستید، شخصی (مانند کریس گاردنر) باوجود همین سختیها توانست به بهترینها دست یابد.
شما باید برای پیشرفت بیشتر و بهتر، کاری که انجام میدهید را دوست داشته باشید. عشق در کار مهمترین اصل پیشرفت است. شما با عشق و علاقه در کار میتوانید از موانع عبور کنید. کاری را پیدا کنید و انجام دهید که شما را شگفتزده میکند. اینگونه هیچوقت خستگی و مشکلات بر شما غلبه نمیکنند. درصورتیکه به کاری که انجام میدهید علاقه نداشته باشید، انرژی و توان خود را هدر میدهید. این صرف وقت و اتلاف انرژی باعث خستگی و ناامیدی شما میشود.
برای یادگیری اشتیاق داشته باشید. آموزش هیچوقت تمام نمیشود و همیشه برای آن فرصت هست. در هر کاری، یادگیری موارد جدید باعث پیشرفت شما میشود. همواره حرکت خود را حفظ کنید و در کمال آرامش با شور و شوق و متمرکز بر هدف باشید. قدمهای کوچک ولی مستمر بسیار حائز اهمیت است.
به گفته کریس گاردنر او موفقیتهای خود را مدیون مادرش و معنویات او است. مادر او، کریس را برای داشتن رؤیاهای بزرگ تشویق میکرد. مادر کریس گاردنر با تمام مشکلاتش او را به سمت موفقیت تشویق و به او یادآوری میکرد که همواره بهترین خودش باشد. کریس گاردنر نیز این را نکته را هرگز فراموش نکرد تا توانست به جایگاه بالایی برسد.
گاردنر روزهای بسیار سختی را گذراند که میتوانست بهانههای زیادی برای ادامه دادن به همان بیچارگی بیاورد؛ اما بهجای این کار برای رؤیاهایش تلاش کرد. برای او رنگ پوست، خانواده و همسرش دلایلی برای از پا ایستادن نبودند.
داشتن امید و آرزو مهم هستند اما کافی نیستند! اصولاً برنامهریزی کردن در انجام کارها حتی برای کارهای روزانه بسیار مفید است.
زندگی کریس گاردنر، پر از تضادها و شکستها بود. او چندین بار شغل و فعالیت خود را تغییر داد و همواره در تلاش بود که با کار خود سازگار باشد و بتواند به بهترین شکل آن را انجام دهد.
پررنگترین نقطهای که در زندگی کریس گاردنر وجود دارد انجام فعالیتهای مختلف است. او برای هر کاری که انجام میداد برنامهریزی میکرد تا بتواند به قلههای پیشرفت آن دست یابد. اگرچه همیشه همهچیز مطابق برنامههای او پیش نرفت اما کریس از این کار دست نکشید. کریس گاردنر با برنامهریزی درست درنهایت توانست به موفقیت چشمگیری دست پیدا کند.