اصلاً فکر نکن و اولین چیزی که اومد تو ذهنت رو تصور کن، تصور کن که بهش رسیدی و داریش!
???
با ذهنت همراه شو و برای تصوراتت وقت بذار،
کاری که این لحظه ماها بهش احتیاج داریم همینه.
اینکه بریم تو دنیای خیالی‌مون و دلخواهیامون رو توش فریاد بزنیم و حتّی تمرین کنیم داشته باشیمشون، ذهن اون‌قدر قوی و جالب عمل می‌کنه که شما هر خوراکی رو بهش بدیم همونو بهتون پس می‌ده.
اگه ترس بدین می‌شید یه آدمِ ترسو و از هر چیز کوچیکی خواهید ترسید، اگه شادی بهش بدین با چیزای کوچیک و اتفاقای به ظاهر مسخره هم شاد خواهید شد.
???
تجربه‌ی من دقیقاً تو بیست و چهار ساعت گذشته از دوستی که می‌خواست همراه من بیاد کوه همین بود، اینقدر در مورد همه چیز از من به صورت وسواس گونه‌ای سوال می‌کرد و حسابی می‌خواست جوانبِ احتیاط رو رعایت کنه، با اینکه حسابی مراقبت کرد برخلاف انتظار خودش و من سرمای بدی خورد، چون تمام ذهنش پر بود از اینکه نکنه توی کوه اتفاقی براش بیوفته که افتاد.
??????
خوب همه‌ی ما از این تجارب داریم، ولی هنر این نیست که شما هر تجربه‌ای رو ده بار کسب کنید ، هنر اینه که نذارید یه تجربه ده بار تکرار بشه، حواستون و همون ذهنتون رو آموزش بدین و برای خودتون که کنترل مانیتوریگ باشید، یعنی هر اتفاقی میوفته راحت ازش نگذرید و این توانایی رو کسب کنید که باگ‌های خودتون رو پیدا و رفع کنید.
???
ذهن موجودی فعال و هوشمند که می‌تونه خیلی خیلی شما رو قدرتمند یا خیلی خیلی شما رو ضعیف کنه.
پس چرا قدرت رو انتخاب نکنیم؟
چرا حالمون رو با دادن اطلاعات مفید خوب نکنیم؟؟
✍?✍?✍?
چرا ذهن‌مون رو پر از شادی نکنیم؟ تا بتونیم خودمون و دنیامون رو قشنگ‌تر و شادتر کنیم؟
