برای رسیدن به خواسته ها در زندگیتون به چند چیز نیاز دارید که خلاصه وار میشه :
۱- بدونید چی میخواید!
۲- بدونید مهم ترین هاش چیه
۳- مهم ترین ها رو انجام بدید!
طراحی یک نقشه اصلی یا Master plan میتونه رویاپردازی شما رو متوقف کنه و رنگ واقعیت به خواسته هاتون بزنه
یه برنامه ای ساده اس که شما رو برای حداقل ۳ سال جهت دار و هدفمند می کنه . و به سادگی با تمرکز بر انجام ۲ تا ۳ مورد از مهم ترین کارها در طول هفته به صورت موثر به سمت اهداف سوق میده !.
وقتی شما نقشه اصلی زندگی تون آماده باشه و بدونید ۳ سال آینده باید کجا باشید ، برنامه روزانه ی شما میشه انجام ۲ تا ۳ مورد از لیست مهم ترین کارهای اون هفته و وقتی که اون ها رو انجام دادید، میتونید با خیال راحت بقیه روز خودتون رو صرف هر کاری کنید .
بازه ی ۳ ساله برای نقشه اصلی زندگی هم به اندازه کافی کوتاه هست، تا بتونید شفاف اون رو تصور کنید و هم به به قدر کافی طولانی هست ،که بشه تغییرات اساسی و قابل لمسی در زندگی به وجود آورد. در واقع شما با طراحی یک نقشه اصلی برای زندگیتون تا حد زیادی آینده ی ترسناک و مبهم زندگی رو «قابل پیش بینی» می کنید.
اینکه بدونیم به کجا در حال حرکت هستیم اون نکته ی اساسی و مهم زندگی هست که ماها معمولا تو زندگی مون بهش توجه نمی کنیم .برنامه ریزی های کوتاه مدت ما معمولا ناپیوسته و ناهماهنگ با مسیر اصلی حرکت زندگیمونه . با تصمیم های لحظه ای و مبتنی بر شرایط ما هیچ وقت به صورت درست و پیوسته به سمت اهدافمون حرکت نخواهیم کرد .
بعد از طراحی نقشه اصلی برای زندگی به راحتی میتونید اون آینده رو تصور کنید و کاملا متوجه خواهید شد که از کجا باید شروع کنید .
اول باید یه مدت بشینید فکر کنید ببینید چه کارهایی رو دوست دارید انجام بدید.بهترین روش برای این کار اینه که هر چیزی که به ذهنتون میرسه رو روی کاغذ بیارید . هر چیزی رو که به ذهنتون میرسه بدون هیچ سانسور و حذف و قضاوتی . وقتی که دارید این کار رو می کنید احساس میکنید که خوبه یه چند تایی رو بیخیال بشید . اما این کار رو نکنید . همه رو بنویسید و اجازه بدید که ذهن شما کامل تخلیه بشه .
با خودتون صادق باشید که واقعا چی میخواید . اگه تو لیستتون یه سری مواردی هست که شاید اگه کسی بخونه در مورد شما قضاوت هایی داشته باشه ،نگران نباشید، بعد از انجام این کار می تونید اون لیست رو نابود کنید .
برای شروع باید ۵ صفحه کاغذ داشته باشید و یه ۲ تا ۳ ساعت زمان برای انجام این کار . بهتره که یه بلوک ۳ ساعته برای انجام این کار برای خودتون در نظر بگیرید که کسی مزاحم شما نباشه.(در مورد بلوک بندی زمان می تونید اینجا یاد بگیرید)
بالای هر صفحه این تیتر ها رو بنویسید .
این کار رو حتما حتما با کاغذ و قلم انجام بدید . تا هم سریعتر فکر کنید و هم آرامش بگیرید .با کامپیوتر انجام ندید.
با توجه به سربرگ هر صفحه از خودتون سوال کنید که :
من تو این بخش از زندگیم تو سه سال آینده باید چه کارهایی انجام بدم ؟
با تمام سرعت بنویسید . بدون هیچ سانسور . بدون هیچ تردید . هر چی که به ذهنتون خطور میکنه رو بنویسید .ما بعدا به این تراوشات به قدر کافی فیلتر اعمال میکنیم . فعلا نگرانشون نباشید و فقط بنویسید .
بعد از احساس سبکی و اطمینان از اینکه هر چی که تا اکنون در ذهن بالا و پایین می شده
نوشته ها و لیست بایدهایی که تا مدت ها همیشه تو ذهنتون بوده رو بارها و بارها و بخونید و این سوال رو از خودتون بپرسید که :
چرا من این رو میخوام ؟
این سوال ساده به نظر میرسه اما جواب دادن به این سوال ساده نیست . ما این سوال رو باید بارها و بارها از خودمون بپرسیم و پاسخ « چون دلم میخواد» پاسخ درستی برای آن محسوب نمیشه .
باید مطمئن بشیم که این خواسته مون واقعا درونی و خواست اصلی خودمونه و تبلیغات ،اطرافیان ، پیج های اینستاگرامی ، شرایط اجتماعی ، اون رو تو مغزمون فرو نکردن. برای اینکه مطمئن بشیم این خواست واقعیه باید کمی هوشیار باشیم و یه سوال رو منصفانه و با این لحن از خودمون بپرسیم که جوابش میتونه خیلی کمک کننده باشه :
خدا وکیلی باید این رو داشته باشی؟ یا باید این رو بخری ؟ یا باید به این برسی ؟ اگه نرسی ؟نداشته باشی ؟ بیخیالش بشی چی میشه ؟ کی ناراحت میشه ؟ خودم ؟یا خانوادم؟ یا همسرم؟ یا دوستام؟ یا ....
خیلی از خواسته هامون ناخواسته خواستمون شدن! و ما نادانسته و ناخودآگاه داریم سعی میکنیم بهشون برسیم. بدون اینکه قبل از همهی تلاشهامون بپرسیم «چرا؟»
شفاف سازی اهداف خیلی مهمه . مثالی که مقاله زده میتونه خیلی موضوع رو روشن کنه .
مثلا خیلی از افراد هدفشون اینه که یه عالمه پول داشته باشن ( مثلا ۱۰۰ میلیارد) ،وقتی ازشون میپرسی که چرا ؟ پاسخشون اینه واسه اینکه هر کار بخوای میتونی انجام بدی ! (آزادی) ، یا اون وقت دیگه خیالت راحته (امنیت).
پس اونا در واقع ۱۰۰ میلیارد پول رو نمیخوان. اونا آزادی و امنیت میخوان .که لزوما با داشتن ۱۰۰ میلیارد محقق نمیشه . میتونه راههای بهتری واسه رسیدن به حس آزادی و امنیت باشه . پس میتونن در این خواسته شون تجدید نظر کنن.
شما باید اهداف پشت این خواسته ی خودتون رو شناسایی کنید و به ندای درون گوش کنید . با مشخص شدن علت اصلی و نیت درونی شما میتونید راههای به مراتب کوتاه تر و آسون تر برای رسیدن به خواسته تون برنامه ریزی کنید .
خب این خواسته ها از یک فیلتر خیلی مهم عبور کردند . اما این اهداف عمدتا خوش فرم و خوش تعریف برای دست یابی نیستند .
حالا باید بیایم این لیست رو خوش فرم کنیم. چرا؟ چون اهداف خوش فرم به راحتی در ذهن برنامه ریزی میشند . در ناخودآگاه به راحتی پذیرفته میشند . و راحت تر قابل دست یابی میشند.
این سوال رو بپرسید که :
این خواسته ی من آیا مثبت هست ؟ آیا فوری هست ؟ آیا عینی هست ؟ آیا مشخص هست؟
مثبت بودن یعنی کاری باشه که شما انجامش میدین نه کاری که شما انجامش نمی دین !
مثلا :من هر روز ورزش میکنم مثبته اما روزی ۳ ساعت تلوزیون نگاه نمی کنم مثبت نیست !
علت این مثبت کردن اهداف اینه که ذهن اصولا جملات منفی رو پردازش نمی کنه ، یا به منفی بودن جملات توجه نمی کنه . و طبق گفته اساتید ذهن خواسته رو به صورت مثبت محقق می کنه.
یعنی کسی که میخواد روزی بیشتر از ۳ ساعت تلوزیون نگاه نکنه میشه همون آدمی که روزی ۳ ساعت و یا بیشتر تلوزیون نگاه میکنه!!
فوری بودن یعنی چیزی که میخواین ، همون کاریه که شما انجامش میدین نه اینکه ممکنه یه سری کارا در آینده اتفاق بیوفته ،اگه شما این کار رو انجام بدین!
مثلا من میخوام نقش اصلی این فیلم رو داشته باشم میشه فوری اما من میخوام در آینده یک بازیگر بزرگ بشم فوری نیست و وابسته به اتفاقات آینده هست !
عینی یعنی بشه به صورت یه کار اون رو تعریف کرد . مثلا من میخوام تابستون برم شیراز رو ببینم میشه عینی در برابر اینکه من تابستون میخوام برم ایران رو بگردم که عینی نیست !.
مشخص یعنی بشه اون رو بر اساس یه معیار هایی اندازه گرفت . مثلا من میخوام امسال ۵۰۰ میلیون درآمد داشته باشم میشه مشخص . من میخوام یه عالمه پول دربیارم میشه نامشخص!.
این گام اهداف خوش فرم شما را به طور کامل با احساسات درونی شما درگیر میکند و اهداف شما را خارج از دایره راحتی شما اما قابل دسترس قرار میدهد تا با رسیدن به اهداف کمی دایره توانایی شما گسترش پیدا کند.
این سوال رو از خودتون بپرسید:
آیا این اهداف جاه طلبانه هستد؟ آیا معنادار هستند؟ آیا هیجان انگیز هستند؟
بیشتر ما برای برنامه ریزی آینده بیش اندازه محافظه کارانه رفتار میکنم.اگه اهداف شما طوری طراحی بشه که محدودیت های اکنونی شما را نشکنه یا حس قابل پیش بینی بودن و در دسترس بودن بده ،حتما باید در اهداف تجدید نظر بشه و کمی جاه طلبانه تر هدف گذاری بشه.
مثالی از اهداف خوش فرم جاه طلبانه و معناردار و هیجان انگیز :
در سه سال آینده میخوام یه کتاب در مورد ... بنویسم و ۲۰ هزار نسخه ازش رو به فروش برسونم.
تا اینجا هر چی تونستیم رویا پردازی کردیم و در نهایت یک نقشه کلی با اهداف فیلتر شده که حسابی صیقلی شده و خوش فرم شده طراحی کنیم . اینکه بدونیم چی میخوایم بخش بزرگی از مسیر رو برامون روشن میکنه اما باید هر مسیری گام در اون برداشته بشه تا پیشرفت حاصل بشه، تا تغییرات حس بشه ، تا نتایج شروع به ظهور کنه .
در مقاله بعدی به چگونه گام گذاشتن در مسیری که خودمون طراحی کردیم می پردازیم و با گام های کوچک رویاها رو به واقعیت تبدیل می کنیم.
در پایان بخش اول باید بگم که عمده این مطالب از مقاله Creating a Personal Masterplan نوشته آقای Josh Kaufman هست که من با لحن خودمونی و اضافه کردن مطالبی ترجمه کردم.
برای مطالعه کامل این مقاله میتونید به این لینک مراجعه کنید.
به عنوان یک مبتدی ، امیدوارم کم و کاستی های ترجمه و انتقال مفهوم رو به بزرگیتون ببخشید و همیشه پیشنهادات شما رو برای بهتر شدن روند به عنوان یک هدیه ارزشمند می پذیرم.
#سلسه _مقاله_هایی که_شاید_برایتان_مفید_باشد.
تقدیم به همه ی آنهایی که به زندگی شان اهمیت می دهند.