از منظرهای گوناگونی میتوان به پدیدهی فوتبال و شیوهی سازمان یافتگی آن نگریست اما من در اینجا قصد دارم که به فوتبال به مثابهی یک دین و به بازیکنهای درون زمین به عنوان شخصیتهایی اسطورهای نگاه کنم. بسیاری از المانهای یک دین مانند سیستم نهادی، آیینها و مناسک، موبدان و روحانیون، اسطورهها، نمادهای قدسی و سازوکار مالی را میتوان در این نمایش شکوهمند جهانی یافت. تماشاگران یک مسابقهی فوتبال چنان در این نمایش آیینی غرق میشوند که با هر ضربهی توپی به سمت دروازه از جای میپرند. آنها برد تیم محبوب خود را پیروزی خود میدانند و سرشار از شور و شعف میشوند و با باخت تیمشان احساس شکست میکنند و برای آن میگریند. ورزشگاه و هرچه در آن روی میدهد، از مستطیل سبزی که به شدت توسط نیروهای امنیتی محافظت میشود تا پرچم تیمها و بازیکنان، همه درونمایهای قدسی را همراه خود دارد و میتوانند آنچنان نیروی عظیمی را ایجاد کنند که در مسابقهی فینال جام جهانی سال ۲۰۱۴ یک میلیارد نفر را در سراسر جهان با خود همراه کرد. فوتبال همانند دین، صورت سمبلیکی است برای بیان و عینی کردن عواطف و احساسات عمیق انسانی است که شادیها و غمها، ترسها و امیدها و عشق و نفرتهای هواداران تیمها را به نمایش میگذارد. در پرتو همین نیروی عظیم است که گل حمید استیلی به آمریکا در جام جهانی ۱۹۹۸ در اذهان مردم ایران نه یک پیروزی در مسابقهی فوتبال بلکه پیروزی کشور ایران در برابر کشور آمریکا، در همهی عرصههای بینالمللی و پیروزی حق علیه باطل را رقم میزند و یا کشته شدن بیش از ۷۰ نفر در زد و خورد هواداران دو تیم الاهلی و المصری مصر در حاشیهی بازی این دو تیم باشگاهی در شهر پورت سعید در سال ۱۳۹۰ صحنهی تاریکی را از نیروی فوتبال به نمایش میگذارد که نشان میدهد این ورزش هرگز صرفا یک تفریح ساده نیست. حال در این رویاروییهای آیینی نیرومند بازیکنان جایگاه عمیقاً ویژهای دارند. ستارههای فوتبال، همچون ستارههای سینما اساطیر زندهی دنیای ما هستند که هر کنش کوچکی در زندگی آنها برای هوادارانشان مهم است و تصاویر آنها به دیوارهای اتاقهای نوجوانان و جوانان آویخته شده و آنها نمودی از همهی آرزوهای آنها هستند که تا سبک مو، لباس و چهرهی آنها که طبیعتاً هیچ ربطی به شیوهی بازی کردن آنها در زمین ندارد توسط هوادارانشان تقلید میشود.
اما اینها همه جنبهای است که تماشاگران فوتبال میبینند و احساس میکنند. در پشت این پردهی جادویی که عرصهی نبرد خدایان است، اقتصادی عظیم و سیستمی بسیار گسترده و سازمانیافته وجود دارد که با استفاده از رسانهها تب و تاب و شدت احساسات هواداران را پیوسته تشدید میکند تا این بازار را رونق بخشد و از آن محافظت کند. در پس پردهی اساطیری فوتبال، عقلانیتی بسیار دقیق بر فعالیت باشگاهها و مربیان و کادر فنی حاکم است و اسطورههای درون مستطیل سبز به میزانی که میتوانند با نمایش حرفهای خود، هارمونی جذابتری از فعالیت تیم را شکل دهند و با کسب پیروزی برای مخاطبان این نمایش، جذابیت بیشتری ایجاد کنند قیمتگذاری و خرید و فروش میشوند. در چنین فضایی است استفاده از مقولات اندیشهی اسطورهای آنگونه که ارنست کاسیرر در کتاب اسطورهی دولت در مورد ظهور فاشیسم بیان میکند به تکنیک و فن تبدیل میشود. در اینجا دیگر اسطورهها ناشی از عواطف لجام گسیختهی بشری نیستند در طول قرنها و سالهای متمادی شکل میگیرد بلکه این اسطورهها توسط افرادی متخصص و آموزش دیده برای اهدافی خاص ساخته و مدیریت میشوند. اسطوره حال دیگر ابزاری است که به گرم شدن هر چه بیشتر این بازار کمک میکند، همانگونه که در جایی دیگر میتواند مانند هواپیماها و تانکهای جنگی استفاده شود. اسطوره رنگی جادویی است که میتواند به هر چیزی زده شود و آن را غرق در یک شکوه قدسی کند. این رنگ جادویی به واسطهی حضور رسانهها در آغاز قرن بیستم به دست فاشیستها افتاد و جهان را به آتش کشید و در قرن ۲۱ این اقتصاد نئولیبرالی است که یاد گرفته که چطور از این ابزار برای گرم کردن بازارهای خود استفاده کند.