بخش دوم نقد عکس
ترکیب بندی های مشترک در بین دو عکس ادی آدامز در سایگون سال 1968 و عکس عباس عطار در 25 دی ماه سال 1357 بیان گو تفکر عکاس در برابر رویدادهاست.
در عکس عباس عطار سربازان زن مظنون به سلطنت طلبی را از دست انقلابی ها نجات می دهند.
در عکس آدامز فرد ویت کنگی را می بینیم که در خیابان با شلیک مستقیم گلوله کشته شد.
هردو فرد مظنون به زمین افتاده اند و در حال جان دادن هستند.
در هر دو عکس شاهد ترکیب های مشترکی بین نشانه ها هستیم، ما حضور عکاس را احساس می کنیم و ثبت هر دو عکس از یک دیدگاه هستند، عکاس شاهد لحظه ای است که عکس به آن صحنه شهادت می دهد در حکم یک سند.
ما علت کشته شدن آنها را می دانیم. حضور اسلحه قدرت جنگ و کشتن را بما نشان می دهد.
در عکس آدامز چند سرباز را می بینیم یکی از آنها بالای سر مظنون کشته شده است و به آن نگاه می کند با یک چهره عادی و یک نوجوان دوربین به دست که شاهد دیگر این اتفاق است، و همچنین چند کودک را در عکس می بینیم که شاهدان دیگر این خشونت در برابر آنهاست. اما شاهدی که توانست این خشونت را به جهانیان نشان دهد آدامز بود.
خون جاری شده روایت این حادثه را تشدید می کند.
در عکس عباس عطار نیز شاهد حضور سربازها و انقلابیون هستیم و زن مظنونی که دیگر روسری محکم گره زده خود را بر سر ندارد و بر زمین افتاده است.
چهره حیرت زده یکی از سربازان را می بینیم که وحشت زده از این خشونت جلوی انقلابیون و با نگاهی به دوربین عطار در حال حرکت است.
هر دو عکاس حضور خود را بعنوان شاهد این مرگ و خشونت ثبت کرده اند.
عباس عطار درباره عکس خود می گوید: فکر می کنم کار درستی کردم که این عکس را گرفتم و منتشر کردم، چون این نفرت و خشونتی که بعد ها جامعه را فرا گرفت می توانید در صورت این مرد ها ببینید. این انقلاب غیر مذهبی نبود اما وقتی انقلاب شروع شد مذهب فقط بخشی از آن بود.
اما ادی آدامز بعد از مدتی در گفتگویی با مجله تایم از جنجال ناشی از این عکس و اقدامش ابراز تاسف کرد. او بعدها از ژنرال نگوک لوآن و خانوادهاش بخاطر ضربه به حیثیت آنان با انتشار آن عکس عذر خواهی کرد. وی همچنین پس از مرگ ژنرال نیز وی را قهرمان خواند.
این تفکر عکاس ها در برابر رویدادهاست که می تواند سرنوشت عکس را مشخص کند.
نقد عکس از : میثم شریف میرانی