خیلی از ما با شروع فصل تابستون به یاد گرمای روزهای طولانیش میفتیم و بعدش سعی میکنیم با فکرکردن به میوههای بهشتی این فصل آروم بشیم.
اما برای ما بچههای دنیای موسیقی، تابستون حس و حال همون اول مهر رو داره. تابستون برای ما یعنی شروع جدیتر کلاسهای موسیقی. تابستون یعنی تجدید دیدار با اهالی موسیقی.
تابستون یعنی سازتو برداری و با خیال راحت از درس و مشق مدرسه، بری کلاس موسیقی.
یادمه قبلنا وقتی جوون و نوجوونایی رو تو خیابون میدیدم با یه چمدون مشکی مستطیلی! خیلی برام تازگی داشت و البته که احترام زیادی هم براشون قائل بودم. میدونستم که اهل هنرن.
حالا اما دیگه از دیدن نوازنده ها همراه سازشون تو خیابون تعجب نمیکنم، میدونم که یارشو بغل کرده و با یه عالمه نت های زیبا که داره تو سرش پلی میشه میره کلاس یا ذهنش پر از صدای ساز استادشه و سریع قدم برمیداره تا زودتر برسه خونه و تمرین کنه. دنباله ی راه این نوازنده ها رو که نگاه کنی میتونی نتهایی که تو هوا معلقن ببینی، میتونی صدای سازشو بشنوی، یکی صدای تارش داره غوغا می کنه، یکی ویولونش توی جعبه بی تابه، اون یکی صدای سنتورش جهانو آروم کرده، میتونی صدای دوتارو از اون طرف خیابون بشنوی وقتی نوازنده داره رد میشه. این معجزه موسیقیه که زمان رو متوقف می کنه.