در سالهای خیلی خیلی گذشته، یعنی در اون روزهایی که ریشهی همه افکار و اعمال؛ تزکیه و تطهیر بود، تمرین موسیقی و مطالعهی ریاضی برای رسیدن به این تطهیر پیشنهاد میشده. موسیقی که نسبت زیادی با اعداد و ریاضیات و بالطبع هندسه داشت، عاملی شد برای صعود روح و تزکیهی نفس.
مثلا فیثاغورث و پیروانش بر این عقیده بودن كه مدارهای اجرام فلكی رو (كه به تصور یونانیان روی كرههای بلوری به دور زمین میچرخن) با ربط دادنشون به فاصلههای موسیقی میشه حساب كرد.
فارابی هم که فیلسوف و دانشمند مسلمان و مبدع فلسفه موسیقیه، با رویکردی عقلی و علمی اندیشههای فیثاغورثی رو با فرهنگ ایرانی زمان خودش همراه کرد. ازطرفی سنتورکه سازی ایرانیه رو به فارابی نسبت دادن. ساز سنتور در وهلهی اول حتی در ظاهرش هم با خیلی از سازها متفاوته. ذوزنقهای شکل و بدون هیچ انحنایی! با هفتاد دو سیم موازی و متقاطع، که باید مرتب، کوک یا هم خوان بشن. برای همینه که سنتور، سازی شناخته میشه متفاوت، همراه با زیبایی وصف نشدنی؛
فلسفهی یونان میگه: موسیقی صدای افلاکه و حتی نتهای سکوت در موسیقی، با تمرین سکوت در تزکیه نفس مطابقت دارن. مولانا در همین رابطه در بیتی به این مضمون اشاره میکنه که:
بانگ گردشهای چرخ است این که خلق، میسرایندش به تنبور و به حلق.