محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
هومو (Homo) پیشوندی برای انواع انسانهاست. برخی از انواع انسان که به این ترتیب طبقهبندی شدهاند عبارتند از هومو-اِرِکتوس (Homo-erectus) و هومو-هابیلیس (Homo-habilis) که از میلیونها سال پیش زیستهاند و مشهورترین آنها هوموساپینس (Homo-sapiens)، انسان خردمند یا انسانی است که امروز بر روی کره زمین زندگی میکند.
هر گونه انسان بر قابلیتی متکی شده و انسان خردمند به توانایی اندیشیدن، خلق فناوری و ... تکیه کرده است. هومو-ساپینس اما امروز باید خصیصه دیگری به خود بگیرد و به سیاق نامگذاری گونههای پیشین او را میشود هومو-هاوسباوند (Homo-housebound) یا «انسان خانهنشین» نامید.
هاوسباوند (Housebound) در انگلیسی به انسانی میگویند که به دلیل بیماری یا پیری خانهنشین شده است. دانش اندک زبان انگلیسی من به واژه بهتری قد نمیدهد. هومو-هاوسباوند شاید آوردهای برای تفکر درباره وضعیت انسان روزگار کرونا داشته باشد.
هومو-ساپینس به جهان سرک کشید و فتح کرد و هومو-هاوسباوند رمز بقایش ماندن در خانه و انزواست. انسان خانهنشین اگر طبیعت را فتح نکند بخت بیشتری برای بقا دارد. انزوای نجاتبخش هومو-هاوسباوند محصول پیروزیهای هومو-ساپینس است. او باید اکنون خانهنشینی را تجربه و تمرین کند و حتی در ریخت خانهاش هم تغییراتی ایجاد کند.
هومو-هاوسباوند باید در ورودی خانهاش جایی برای آویختن لباسها بسازد و شاید یک دستشویی و حمام پشت در ورودی برای آنکه ویروسها را با خودش تا ته خانه نبرد. او حالا باید برای زنده ماندن ساعتها سرگرم شدن در محیط خانه را تمرین کند، کتاب بخواند، موسیقی گوش دهد، اینترنت را زیر و رو کرده و حتی در خانه ورزش کند. هومو-هاوسباوند باید بیشتر تحمل کردن یکدیگر در خانه را نیز یاد بگیرد.
انسان خانهنشین نهادها، فناوری، علائق، رفتارها و عادات جدید نیاز دارد. وابستگیاش به اینترنت بیشتر میشود، حساسیتهایش هم تغییر میکنند. او حالا نمیتواند برای گذران فراغت به رستوران، ورزشگاه یا حتی مراسم مذهبی برود. او به دوز زیستن از طریق فضای مجازی عادت میکند تا زنده بماند و آنکه علیه خانهنشینی میشورد، جانش را به خطر میاندازد.
انسان خانهنشین حالا در چارچوب الزامات خانهنشینی باید به نهادهایی فکر کند که نیاز به خروج از خانه را به حداقل میرسانند، سازمانهایی که بر اساس دورکاریاند. نظم طبقاتی جدید شاید بر بنیان تناسب مشاغل برای دورکاری (احتمالاً یقهسفیدها) و غیر آن شکل میگیرد. هوموساپینس جهان را فتح کرد، توریسم را گسترش داد، زیر و زبر کره زمین را کاوید و انواع جمعها (همایش، کنفرانس، ورزشگاه، تئاتر، سینما، عروسی، عزا، راهپیمایی و ...) خلق کرد. هومو-هاوسباوند در خانه گیر میافتد و جهانش را در انزوای بسیار تجربه میکند.
انسان خانهنشین در فلسفه زیستن هم با فلسفه زیست هومو-ساپینس مدرن تعارض پیدا میکند. لذتهای هومو-ساپینس در غوغای حضور جمعی، غلبه بر طبیعت و برونگرایی نهفتهاند و هومو-هاوسباوند به ناچار برای زنده ماندن به درون خود میخزد. زندگی برای هوموهایی که به غایت برونگرا باشند و راهی به درون خود ندارند، سخت یا توأم با مخاطره مرگ میشود. هومو-ساپینس میکوشد جهانی مطمئن و قابل اعتماد بسازد و هومو-هاوسباوند همزیستی با بیاعتمادی به همه چیز را تجربه و نهادینه میکند. نزدیکترینها غیرقابل اعتماد میشوند زیرا کرونا از هر نزدیکی، نزدیکتر است.
هومو-ساپینس قرنها برای دور و حتی فراموش کردن مرگ از زندگی تلاش کرده و هومو-هاوسباوند سازگاری با مخاطره دائمی مرگ را که قابل عادیسازی هم نیست، تجربه میکند. «مرگزیستی» بخشی از تجربه او میشود. هاوسباوند تنهایی را نه فقط در زندگی بلکه در مرگ نیز تجربه میکند. عزاداری جمعی هم تابوست همان گونه که عروسی و هر گونه شادی جمعی تابو میشود.
ساپینسها به قول مارکس «با هم» کار کردند تا جهان را تغییر دهند؛ هاوسباوندها از هم فاصله میگیرند تا زنده بمانند اما جهان تغییر میکند در حالی کهی بسیاری فقیرتر، جهان نابرابرتر و مستعدتر برای خشونت میشود. تصور از سن مناسب برای مرگ هم تغییر کرده است. مرگ زیر سن پیری هم ممکن و معمول شده است.
خودنمایی غیرضروریتر میشود، عروسی یا عزایی برای نمایش لباس و مُد تا عظمت و شکوه خانه و تالار نیست. هاوسباوند حتی شکوه خانهاش را هم به میهمان عرضه نمیکند و شاید بیپیرایهتر زندگی کند. تصور از زیبایی هم عوض میشود و اصلاً زیبایی پشت ماسک چه معنایی دارد؟
هنجارها و روابط قدرت، نظامهای کنترل، الگوهای مصرف، ساختارهای تعامل سیاسی، الگوهای شکلگیری و انتقال عواطف، عمق پیوندها، ظرفیت اعتراض سیاسی و هر آنچه از جنس زیست هومو-ساپینس است در معرض تغییر قرار میگیرد. زیستن هاوسباوند میتواند جلوهها و معناهای دیگری خلق کند.
این گونه که کرونا میتازد، اگر واکسنی برای آن تهیه نشود و از میان نرود، هومو-ساپینس باید زیستن بهمثابه هومو-هاوسباوند را نظریهپردازی و برای آن نهادسازی کند. جامعهشناسی، علوم سیاسی، اقتصاد، سیاستگذاری عمومی و بقیه علوم نیز به تناسب زیستن و سازگاری با الزامات هاوسباوند باید تغییر کنند تا وصف و تبیینی نو از هومو-هاوسباوند ارائه کنند. انسان بهمثابه حیوان اجتماعی اکنون دستخوش تغییر میشود و دنیای علمی جدیدی را طلب میکند.
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad