نیّت آدما همیشه و همه جا توی کار هاشون تاثیرگذار بوده و هست، نیّت یعنی قصد و اراده، هر کدوم از ما هرکاری که میکنیم یه قصدی پشتش داریم، حالا یا خوب یا بد.
این نیّت خیلی مهمه، خیلی! یه حدیث از حضرت محمد (ص) داریم که میگه: نیت مومن از عمل او برتر است.
یکی میاد میگه: "داداش مخلصتم!" خب یعنی چی مخلصتم؟ یعنی احترام میذاره دیگه، مگه غیر اینه؟! نه؟!!
خب راستش نه.
اخلاص در لغت به این معناست که چیزی رو از غیر اون پاک و خالص کنیم؛ و در بُعد دینی خودش یعنی اینکه فقط و فقط برای رضای خدا زندگی کنیم. میدونم این جمله آخریه براتون تکراریه یکم ولی خیلی از ما معنای واقعیش رو در عرصهی عمل نمی دونیم و باهاش آشنایی نداریم.
اتوبان شلوغه و صدا به صدا نمیرسه، یه خانوم جوان کنار اتوبان زده بغل و به نظر سردرگم میاد.
یه آقایی که با سرعت 80 تا تو لاین کناری رانندگی میکرد، اون خانوم رو میبینه و متوجه میشه که مشکلی برای ماشینش پیش اومده...
- عه، نگا کن اون خانوم ماشینش پنچره انگار..! تنهاست بنده خدا، خودش میتونه لاستیکو عوض کنه؟! نه.. نه فکر نکنم... بزار برم کمکش کنم، یه خودی نشون بدیم!
- سلام خانوم؛ چیشده؟!
- سلام آقا، تو راه داشتم میاومدم وسط جاده فکر کنم یه چیزی رفت توی لاستیک پنچر شد، منم از ماشین فقط رانندگیش رو بلدم :(
- اشکالی نداره من کمکتون میکنم.
خلاصه اون آقا لاستیک رو عوض کرد و رفت...
حالا به نظر شما کار این آقا چطور بود؟!
+ خب معلومه دیگه، کمک کرد به اون خانوم، کار خوبی انجام داد.
خب آره کارش خوب بود ولی چرا اینکارو کرد؟! واقعا فقط و فقط میخواست کمک کنه؟! یعنی اگه یه پیرمرد هم بود بازم کمکش میکرد؟
+ آممم، خب مطمئن نیستم، شاید؛ ولی گفتش: برم یه خودی نشون بدم...
خب اینجا دیگه کار خراب شد، اون آقا قصدش درست نبود، برای رضای خدا، برای کمک خالصانه نرفت اونجا... هرچند که کارش رو راه انداخت ولی موقعی که خواست با ماشین بزنه بغل و پیاده شه قصدش رضای خدا نبود.
+ یعنی آدم بدی بود؟!
نه بابا، بد چیه، فقط نیتش خالص نبود.
+ خب حالا چی میشه؟!!
خدا اون کار خوبی که انجام داد رو ازش قبول نمیکنه :)
+ عه... به همین راحتی؟!؟ فقط به خاطر یه لحظه نیّت؟
آره.
ظهر تابستونه و هوا داغ مثل تنور... هادی از سرکار میاد خونه؛ 24 سالشه، با پدر و مادرش تو یه خونه کوچیک زندگی میکنن.
- هادی جان بابا، چند وقته دیر میای خونه؟! طوری شده؟!!
- والا اضافه کاریه بابا جان، سر برج میخوام ماشین بخرم، باید زودتر پولش رو آماده کنم.
- ایشالا به خوبی و سلامتی بابا جان.
یک ماه بعد؛
- آقا رضا، بی زحمت این رینگای ماشین ما رو یه جنس خوب بنداز، اسپرت و مشتی! عصر هم میخوام ببرم بدم مرتضی سیستمبند، یه سیستم صوتی خفن بندازه عقب ماشین!!
- حله آقا هادی، ساعت 3 بیا ماشینو تحویل بگیر.
- مرسی رضا جان.
شب ساعت 23:30 و هادی میرسه خونه.
- هادی مادر، این صدای بوم بوم توی محل رو تو هم شنیدی تو راه؟! خیلی بلند بود مادر، بابات از خواب پرید بنده خدا.. صدای چی بود؟
- عه، آممم؛ راستش چیز بود دیگه، اون ... چیزه هست اون کوچه بغلی؛ آمم...
- چی؟!!
- همون دیگه، همون ... آ...
- میدونم مادر خستهای الان مغزت کار نمیکنه، برو شامتو بخور بخواب.
- آ... حله حله؛
مادر هادی پرده پنجره رو کشید کنارو و چشمش به ماشین هادی افتاد.
- هادی، این ماشین توعه؟!
- چی؟! اون؛ آره فکر کنم، آره آره برای منه دیگه :)
- شبیه اون ماشیناییه که تو خیابون آهنگ بلند میذارن گوش ملت کَر میشه.. ببینم تو بودی محل رو گذاشته بودی رو سرت؟!
- والا... والا... اره مادرجان، عصر رفتم اسپرتش کردم و... چی بگم...
خب الان چرا این داستان رو گفتم؟ چون نیّت هادی خرید ماشین برای رفاه حال خودش و خانوادش نبود، اون میخواست خودنمایی کنه و فخرفروشی کنه... اون نیّت برای خدا نبود!
حتی منم که الان دارم تایپ میکنم نیتم مهمه! بله!! مثلا اگه برای بازدید و لایک بنویسم خب به درد نمیخوره، اما اگه بدون توجه به این چیزا بنویسم و قصدم اینا نباشه خب ایرادی نداره!! داره؟! فکر نکنم.
میگن خدا شریک خوبیه؛
+ عه یعنی میخوای بگی خدا شریک داره؟!
نه آقا جان، یعنی اگه یه نفر یه کاری رو خالصانه برای خدا انجام نده و برای غیرخدا مثل آدما، ثروت و شهرت انجام بده، خدا حتی یه ذره هم از اون عمل رو قبول نمیکنه... خب شریک خوب همیشه به فکر طرف مقابلش هست دیگه :)
پس باید مراقب باشیم، مراقب نیّتمون باشیم، مراقب باشیم حتی، حتی اگه یه کاری رو اولش با نیت رضای خدا شروع کردیم، تا آخرش با همون نیت ادامش بدیم و قصدمون عوض نشه...
خیلی مهمه ها! خیلی.
مراقب باشیم.
ممنون از اینکه مطالعه کردید، یاعلی مدد.