حتماً فیلم سینمایی ۲۰۰۱، یک ادیسه فضایی را دیدهاید. این شاهکار سینما در سال ۱۹۶۸ یعنی حدوداً نیمقرن پیش ساخته شد، یعنی زمانی که نه از سفر انسان به ماه خبری بود و نه از ابر رایانههایی با هوش مصنوعی. اگر آن زمان منتقدان سینما به جای نقد این فیلم (که البته برخیهایشان دلخوشی از این فیلم نداشتهاند و حتی در نیمههای آن با حالتی اعتراضآمیز سالن سینما را ترک کردهاند!) به پیشبینیهای دقیقش از آینده توجه میکردند، شاید شاهد تسریع و تسهیل در پیشرفتهای صنایع هوش مصنوعی در قرن ۲۱ میبودیم؛ زیرا تاریخ سینما نشان داده است که همیشه ذهن نویسندگان و کارگردانان چندین سال جلوتر از دانشمندان و پژوهشگران عمل کرده است. بنابراین نکتهای که در این میان باید به آن توجه کرد، اهمیت نقش تحلیل فیلمها آنهم متمرکز بر مسائل فنی است. امری که شاید تکنولوژیهای آینده را همین امروز به دنیای ما منتقل کند.
برخی از صاحب نظران، سینما را تفریح واقع گریزانهی تودهها میدانند اما قطعاً این تعریف با تأثیراتی که سینما بر دنیای واقعی گذاشته، کاملاً درست نخواهد بود. برای درک عمیقتر این تأثیرات به مثالهای زیر توجه کنید:
تمامی مثالهای بالا، نشان دهندهی تأثیراتی است که دنیای تخیلی سینما بر روی دنیای واقعی، مخصوصاً صنعت و تکنولوژی گذاشته است؛ با در نظر گرفتن این تأثیرات شگرف میتوان نتیجه گرفت که فیلمهای سینمایی علاوه بر نقدهای معمول که برایشان نگارش میشود، نیاز به توجهی عمیقتر از نوع تحلیلهای آینده پژوهی یا بهتر بگوییم تحلیل فیلم فناوری، در تمامی حوزهها را دارند. متأسفانه نقدهای مرسوم با نوعی بیتفاوتی نسبت به مسائل تکنولوژی روبرو بودهاند که فاقد نگاه مورد نظر ما در این مطلب است. حالا چرا نقدهای مرسوم این نوع نگاه را ندارند؟ در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
نقد آثار هنری تقریباً سابقهای به اندازهی خود آثار هنری دارد، تا آنجا که شناخت هنر و نقد هنر، تعریفی مشابه داشتهاند. البته پس از اختراع چاپ و گسترش رسانههای چاپی و پس از آن با آغاز عصر انقلاب صنعتی و پیدایش مدیومهایی مانند عکاسی، فیلم (و در کل دنیای صوت تصویر) تدریجاً این دو حوزه از هم جدا شدند. اما هنوز نقد به نوعی زیر مجموعه جریان هنری یک اثر است. چون در این مطلب، ما بر تحلیل فیلم فناوری تمرکز داریم، بنابراین به بررسی تاریخچه نقد فیلم و ضعفهای آن در توجه به پیشبینیهای عجیب فیلمها (آنهم در حوزه تکنولوژی) خواهیم پرداخت.
نقد فیلم در ابتدا بیشتر حالت گزارش داشت، یعنی خبرنگارانی که فیلمها را دیده بودند، یک شمای کلی از آن را در رسانهها برای سایر مردم تعریف میکردند؛ بنابراین نقدهای اولیه برای افرادی بود که فیلم را ندیده بودند. به مرور این حوزه عمیقتر شد و نقدها به انواع مختلفی با اهداف متفاوت تبدیل شدند. امروزه در سینما به طور کلی میتوان سه نوع نقد را نام برد:
غیر از نقد فیلم، مطالبی تحت عنوان “تحلیل” نیز برای فیلمها نوشته میشود، این تحلیلها هم بیشتر برای افرادی است که فیلم را دیدهاند و در نتیجه برای افزایش آگاهی و سواد نسبت به مسائل هنری و یا جنبههای دیگر فیلم نگارش میشوند. تمامی این نوع نگاهها چه در حوزه نقد و چه در حوزهی تحلیل، معطوف به جنبههای هنری و یا جنبههای علوم انسانی فیلمهاست؛ امری که باعث عدم توجه به یک حلقهی مفقوده و بسیار حیاتی شده است، آنهم چیزی نیست جز مفاهیم تکنولوژیکِ اشاره شده در فیلمها.
مفاهیم تکنولوژیک از نظر نگارنده، تمامی موضوعات و موارد مطرح شده در فیلم از نگاه دنیای فناوری و رسانه است. پیشبینی تکنولوژیهای آینده، تأثیرات متقابل این تکنولوژیها بر جامعه، راهکارهای مقابله با بحرانهایی که زائدهی تکنولوژی است و… همگی از مواردی است که در فیلمهای مختلف به نمایش درمیآیند اما توجهِ درخوری به آنها نمیشود. فیلم همانند دنیایی است که میتواند تجارب ارزشمندی را در اختیارتان قرار دهد، با این تفاوت که این تجربهها هیچ ضرر و آسیبی به شما نمیرسانند و شما را همانند فردی که در دنیای واقعی این تجارب را از سر گذرانده، به پختگی میرسانند. بنابراین توجه به این نکات میتواند ما را برای مواجهه با وقایع محتمل آینده آماده سازد. از این رو توجه به حوزهای جدید با نام تحلیل فیلم فناوری برای ما اهمیت دوچندانی پیدا کرده است.
تحلیل فیلم فناوری همانطور که از نامش پیداست، تحلیلی است بر فیلمهایی با موضوعات فناوری. موضوعاتی که میتواند حوزههای سایبر و رسانه را نیز در برگیرد. این نوع نگاه بر خلاف سایر نقدها و تحلیلها، هم برای مخاطبانی است که فیلم را ندیدهاند و هم برای آنانی است که فیلم را دیدهاند؛ درواقع هر دو قشر، میتوانند از این نوع تحلیل به اندازه خود بهره ببرند. تحلیل فیلم فناوری، خالی از نقد فیلم نخواهد بود، البته نقدی که در راستای تحلیل فنی فیلم باشد. برای توضیح بیشتر تحلیل فیلم فناوری میبایست کمی به مسائل هنری فیلمها بپردازیم. یک فیلم خوب، درواقع یک دنیای درست را به نمایش میکشد، دنیایی که در آن تمامی اتفاقات دارای منطقی مبتنی بر همان دنیای فیلماند. هرچقدر که این منطقها به درستی در کنار هم قرار گیرند، نتیجه درست و قابل باوریتری را ارائه خواهند داد. برای درک بهتر بیاید به همان فیلم اشاره شده در ابتدای این مطلب بپردازیم. در ۲۰۰۱، ادیسه فضایی، ما مدت زیادی را در محیط داخل فضاپیما میگذرانیم. در این مدت، رابطه خدمهی این فضاپیما با هوش مصنوعیِ آن به طور دقیق به نمایش در میآید. کم کم ما شاهد شک کردن خدمه به هوش مصنوعی هستیم، پس از این اتفاق یکی از مفاهیم عمیق فیلم درباره روابط بین انسان و ماشین بیان میگردد؛ اعتماد انسان به ماشین یا بالعکس. فیلم نمایش میدهد که این عدم اعتماد میتواند باعث افزایش قدرت ماشین و هوش مصنوعی گردد؛ آنجا که هوش مصنوعیِ سفینه با استفاده از لبخوانی میتواند از صحبتهای بین خدمه مطلع شده و دست به تمرد و اقدام برعلیه آنان بزند. در نظر داشته باشید که این مفهوم در زمان فعلی نیز بسیار عمیق و هیجان انگیز است چه رسد به سال ۱۹۶۸ که از ابر رایانههای پرقدرت امروزی خبری نبوده و نویسنده و کارگردانِ این فیلم تنها با تخیل خود به آن رسیده بودند. این نمایش دقیق، انسان را در تجربهای شگرف و قابل باور قرار میدهد، یعنی پس از دیدن فیلم (البته در زمان خود)، نگاهتان نسبت به هوش مصنوعی و آینده آن دقیقتر خواهد شد که البته این متأثر از نمایش دقیق دنیای فیلم و روابط علل و معلولی آن است. بنابراین هرچقدر یک فیلم در کلیات هنری قویتر باشد، امکان تحلیل فنی عمیقتری را به مخاطب میدهد؛ پس میتوان نتیجه گرفت که اگر نقدهای نوشته شده درباره یک فیلم، بهتر باشند (یعنی فیلم از نظر منتقدین فیلم قوی ای تلقی) آن فیلم برای نگارش تحلیل فنی، فیلم مناسبتری خواهد بود.
تحلیل فیلم فناوری علاوه بر مخاطبان عادی، برای افراد نخبه نیز قابل اهمیت است. موشکافی دقیق از خلاقیتهای ارائه شده در فیلمها، پیشبینیهای آینده محور، نمایش روابط انسان با ماشین و یا ماشین با انسان و… تکتکشان برای یک دانشمند و یا مخترع میتواند راهگشا باشد. چه بسا اختراعاتی که با الهام از همین فیلمها شکل بگیرند و آینده را همین امروز مهمان خانههای ما کنند؛ آیندهای که تماماً در یک فیلم تجربه شده است؛ بنابراین اکثر نقاط ضعف و قوت و همچنین خطرات آن پیشبینی شده و میتواند امروزه بدون وجود آنها و فقط با داشتن وجوه مثبتش، به دنیای ما راه پیدا کند. علاوه بر نخبگان، مسئولان تصمیم گیرنده نیز میتوانند یکی دیگر از مشتریان تحلیل فیلم فناوری باشند. کمک به تصمیمگیری درباره ورود تکنولوژی در عرصههای مختلف به جامعه، افزایش آگاهی نسبت به تأثیرات تکنولوژی، افزایش خلاقیت، بافتار شناسی تکنولوژیها (کانتکس) و… همگی از فواید توجه مسئولان به فیلمهای تخیلی با مضامین فناوری است. مثلاً اگر قسمت کریسمس سفید از سریال آیینه سیاه را دیده باشید، در رابطه با کار گذاشتن لنزهای هوشمند در چشم مردم جهان مردد خواهید شد. این تکنولوژی در ابتدا هیجان انگیز به نظر میآید اما آنجا که پای بلاک کردن افراد در چشم هم به میان بیاید، وجه خطرناک و تکان دهندهی خود را نشان میدهد. در این فیلم نشان داده میشود که افراد چه طور به راحتی و پس از یک دعوای ساده، تنها با یک تصمیم کاری میکنند که دیگر همدیگر را نبینند و حتی صدای هم را نیز نشنوند. حتی اگر در کنار هم نشسته باشند! یعنی اگر من از شما دلخور شوم، میتوانم کاری کنم که نه شما من رو ببینید و نه من شما را ببینم و بشنوم! حالا شما اگر یک مسئول تصمیم گیرنده باشید، اجازه خواهید داد افراد به راحتی همدیگر را از زندگی یکدیگر حذف کنند؟! تلاش گردید در این مطلب، شما را با یک نگاه جدید به فیلمهای سینمایی آشنا کنیم. نگاهی که میتواند تمامی فیلمها را از یک سرگرمی ساده به امری مهم و آیندهساز تبدیل کند. حال که بشر توانسته دنیایی مجازی (سینما) را برای خود بسازد که در آن بتواند تجربههایی غیرممکن و یا خطرناک را بدون کمترین خطر لمس کند، چرا از این تجارب برای اداره بهتر دنیای فردا استفاده نکند؟ پس تحلیل فیلمهای فناوری را یکی از مقولههای جدی و مهم برای آینده بدانید…