فیلم “اوقات بد در ای ال رویال” داستان افرادی است که در اواخر دهه ۶۰ میلادی به طور همزمان وارد هتلی عجیب میشوند هتلی که نصفش در ایالت کالیفرنیا و نصف دیگرش در ایالت نوادا واقع شده است این هتل دارای قوانین متفاوتی است مثلاً در نصفش که متعلق به یک ایالت است قمار آزاد است و در نصفهی دیگر ممنوع! در این هتل با این ویژگی عجیبش چهار مسافر عجیبتر نیز وارد میشوند؛ یک شخص که بهظاهر در کار فروش جاروبرقی است، یک کشیش، یک زن خواننده و یک زن مرموز!
تمامی این اتفاقات باعث ایجاد داستان و اتفاقاتی نمادین در هتل و توسط این افراد میگردد. اتفاقاتی که فیلم “اوقات بد در هتل ال رویال” را تبدیل به فیلمی پر کنایه و تئاتر گونه کرده که با فلش بکها، غافلگیریها و تغییر زاویه دید، مخاطب را به دیدن ادامه فیلم ترغیب میکند، فیلمی که میتواند تعابیر زیادی را در خود نهفته داشته باشد. ازاینرو و در این تحلیل، به جنبههای این فیلم در زمینه حریم خصوصی و جمعآوری پنهان اطلاعات از افراد خواهیم پرداخت. موضوعی که به نظر میرسد تم اصلی داستان فیلم ال رویال را تشکیل داده است.
یکی از شخصیتهای فیلم با بازی “جان هم” که در ابتدا خود را در کار فروش لوازم خدماتی مانند جاروبرقی معرفی میکند، پس از ورود به اتاق مورد علاقه خود یعنی اتاق شماره یک، از چهره واقعی خود پرده برمیدارد. او که در واقع یک فرستاده از طرف سازمانهای جاسوسی آمریکاست برای انجام مأموریتی مخفی وارد هتل ال رویال شده است.
این مأمور کارکشته بهمحض ورود به اتاق برای اطمینان از عدم وجود لوازم شنود، اقدام به بررسی محیط اطراف کرده، اما هرچه بیشتر میگردد لوازم استراق سمع و شنود بیشتری پیدا میکند! این فیلم که روایت سالهای آخر دهه ۶۰ میلادی است در واقع ظاهراً به نمایش لوازم و وسایل جاسوسی در دوران گذشته پرداخته، اما بیننده خود را با نمایش این تجهیزات حسابی به فکر فرو خواهد برد، زیرا که قطعاً مخاطب با دیدن قابلیتهای جاسوسی در آن دوران از تصور این توانایی در دوران فعلی و باوجود فناوریهای نوین امروزی مانند تلفنهای هوشمند اینترنت اشیا و… شوکه که خواهد شد!
اینکه در تلفنهای هتل، تمامی پریزهای برق آن، چراغهای روشنایی سقف و غیره لوازم استراق سمع کار گذاشته باشد آنچنان عجیب نیست اما اینکه در پشت آینههای هر اتاق، راهرویی مخصوص برای تماشای آن اتاق و حتی فیلمبرداری مخفی از پشت آینههای یکطرفه قرار گرفته باشد، قطعاً ترسناک خواهد بود. کماکان یادآوری میکنیم که تمام این فیلم در سالهای ۶۹ یا ۷۰ میلادی میگذرد، زمانی که از دوربینهای کوچک، اینترنت و سایر فناوریهای نوین خبری نبوده است… بگذریم و برویم سر داستان فیلم.
مأمور امنیتی فیلم پس از کشف این قابلیتهای جاسوسی در هتل متوجه میشود تمامی این تجهیزات برای فیلمبرداری از لحظات شخصی و بعضاً غیراخلاقی افرادی است که برای اقامت در این هتل مستقر میشوند؛ افرادی که اتفاقاً شامل برخی مقامات سیاسی آمریکا نیز بودهاند و در نتیجه از لحظات شخصی و بعضاً غیراخلاقی آنها نیز فیلمهایی تهیه شده که در ادامه مشخص میشود این مأمور برای یافتن این فیلمها و همچنین اهداف افراد پشت پرده تهیه آنها به هتل ال رویال اعزام شده است. فیلمهایی که حتی شامل حالات نامناسب یک مقام عالیرتبه آمریکایی نیز بوده است، مقامی که از او در این فیلم نامی برده نمیشود و تنها با توضیح ویژگیهایش کدهایی را به مخاطب ارسال میکند؛ ویژگیهایی مانند زیاد حرف زدن (شامل سخنرانی و غیره) و همچنین نگاه هرز به زنان! آیا این ویژگیها برای شما آشنا نیست! شاید کارگردان بهجای سال ۶۹ یا ۷۰ به سالهای ۲۰۱۶ به بعد آمریکا اشاره داشته باشد!
به نظر نگارنده این مطلب، داستان فیلم پس از کشف این تجهیزات جاسوسی به خط اصلی خود میرسد؛ مأمور امنیتی از طریق همین راهروی مخفی پشت آینههای هر اتاق، افراد مختلف ساکن در هتل و فعالیتهای آنان در خلوت و در اتاقهای دربسته را میبیند. او با دیدن فعالیت هر شخص در اتاقش، به آن شخص مظنون میگردد. زیرا آن افراد در حال انجام فعالیتهای عجیبی میباشند: کشیش در حال کندن زمین است، زن خواننده در حال پوشاندن در و دیوار اتاقش با تشک و زن مرموز ابتدایی فیلم، زن جوان دیگری را دست و پا بسته و مخفیانه بهطوریکه گویا او را گروگان گرفته وارد اتاق میکند ( درصورتیکه او گروگان نیست و در واقع خواهر آن زن میباشد). مأمور امنیتی با دیدن این گوشهها از زندگیِ درون اتاق هر نفر، بهتمامی افراد و مخصوصاً زن مرموز داستان با بازی “داکوتا جانسون” مشکوک شده و برای نجات جان گروگان زن مرموز وارد عمل میگردد؛ اتفاق و تصمیم اشتباهی که نهتنها باعث مرگ مأمور امنیتی شده بلکه بحران بزرگی را در هتل ایجاد میکند. بحرانی که باعث کشته شدن افراد مختلف در طی داستانها و اتفاقات گوناگون در طول داستان این فیلم میگردد.
در واقع نکتهای که از این داستان میتوان برداشت نمود نقش مخرب دسترسی به بخشی از حریم خصوصیافراد است، این دسترسی محدود به دلیل اینکه تمام واقعیت زندگی فرد را نشان نمیدهد، باعث برداشتهای اشتباه و در نتیجه وقوع فجایع بزرگ خواهد شد. شخص جاسوس در این فیلم به دلیل مشاهده لحظات و یا قسمتی از زندگی افرادِ در اتاق، به اشتباه به آنها مشکوک میشود؛ در صورتی که آنها اصلاً در حال انجام اعمالی که آن فرد جاسوس فکر میکرد نبودند. بنابراین فیلم نشان میدهد تمامی مشکلات از همین نقض غیرمعمول حریم خصوصی افراد به وجود میآید، حال میخواهد فرد موردنظر و یا بهتر بگوییم حریم خصوصی نقض شده متعلق به رئیسجمهور یک کشور باشد و یا یک خواننده معمولی. پس از نظر فیلم، این دسترسیها به زندگی افراد که امروزه میتواند بسیار بیشتر از سالهای ۶۰ و ۷۰ میلادی باشد، تنها باعث ایجاد سوءتفاهمها و بحرانهای کوچک و بزرگ خواهد بود؛ اتفاقی که این روزها به دلیل ادغام تکنولوژی با زندگی و دسترسی برخی افراد سودجو به حریم خصوصی سایر مردم، اخبار ناگوارش به کرات در رسانهها به گوش میرسد؛ در نتیجه این فیلم با نمایش اتفاقات و داستانهای مختلف، سعی در نشان دادن عواقب دسترسی به حریم خصوصی است که هرگز نمیتواند بیانگر تمامی واقعیت از زندگی افراد باشد؛ پرواضح است نقص در یافتن حقیقت، کاملاً قابلیت ایجاد بحرانهای کوچک و بزرگ را خواهد داشت؛ بحرانهایی که از جنگ جهانی تا تسلط گروههای شرور مانند داعش و یا حتی وقوع قتلهای کوچک را دربر خواهد گرفت.
پس از نظر فیلم، این دسترسیها به زندگی افراد که امروزه میتواند بسیار بیشتر از سالهای ۶۰ و ۷۰ میلادی باشد، تنها باعث ایجاد سوءتفاهمها و بحرانهای کوچک و بزرگ خواهد بود؛ اتفاقی که این روزها به دلیل ادغام تکنولوژی با زندگی و دسترسی برخی افراد سودجو به حریم خصوصی سایر مردم، اخبار ناگوارش به کرات در رسانهها به گوش میرسد؛ در نتیجه این فیلم با نمایش اتفاقات و داستانهای مختلف، سعی در نشان دادن عواقب دسترسی به حریم خصوصی است که هرگز نمیتواند بیانگر تمامی واقعیت از زندگی افراد باشد؛ پرواضح است نقص در یافتن حقیقت، کاملاً قابلیت ایجاد بحرانهای کوچک و بزرگ را خواهد داشت؛ بحرانهایی که از جنگ جهانی تا تسلط گروههای شرور مانند داعش و یا حتی وقوع قتلهای کوچک را دربر خواهد گرفت.
آیا شما، هم نظر کارگردان فیلم معتقدید تمام اتفاقات بد در جهان به دلیل نقض حریمهای خصوصی است؟