نام فیلم: آواتار (Avatar)
کارگردان: جیمز کامرون
موضوع اصلی: هوش انسانی
سال انتشار: ۲۰۰۹
کشور: آمریکا
فیلم آواتار، ساخته جیمز کامرون در سال ۲۰۰۹، توانست رکورد پرفروشترین فیلم تاریخ سینما را از آن خود کرده و همچنان پس چندین سال این رکورد را نزد خود نگاه دارد. فیلمی که در زمان پخشش، حیرت بسیاری از مخاطبان را بابت جلوههای ویژه و همچنین نمایش سهبعدی خود به همراه داشت؛ اما هدف ما از نگارش این متن، ذکر این ویژگیهای فنی و یا نقد آواتار نیست، بلکه پرداخت به نکتهای جالب و مغفول مانده در دنیای این فیلم است، دنیایی که بسیار شبیه دنیای اینترنت اشیاء خودمان است!
پیش از هر چیز، نام این فیلم یعنی آواتار، ذهن ما را به سمت شبکههای اجتماعی و آواتار کاربران در این شبکهها میبرد. معمولاً کاربران شبکههای اجتماعی برای حساب کاربری خود در این فضا، تصویر، مشخصات و یا بهتر بگوییم هویتی را انتخاب میکنند که به اصطلاح به آن آواتار گفته میشود، هویتی که میتواند واقعی و یا غیرواقعی باشد. داستان این فیلم هم درباره فردی است که برای نفوذ در بین موجوداتی شبه انسان در سیارهای دیگر، در قالب بدن آنها یا همان آواتار درآمده و به ارتباط با این موجودات میپردازد. این فرد برای ارتباط با بدن دومش یا همان آواتار خود در دنیای این موجودات شبه انسان، میبایست در دستگاهی قرارگرفته و حالتی شبیه به خواب پیدا کند تا سیستم عصبیاش با بدن آواتار گونه ارتباط برقرار کرده و بتواند از آن در دنیای دیگر استفاده کند. این آواتار در دنیای دیگر، قابلیتها و تواناییهایی فراتر از بدن معمولی دارد و بنابراین میتواند آرزوهایی را که برای صاحبش در دنیای انسانها دستنیافتنی بود، در دنیای دیگر برآورده کند. آرزوهایی مانند قدرت بیشتر، پرواز و… ویژگیهایی که بسیار شبیه اتصال کاربران به اینترنت و فعالیت در فضای مجازی است.
از این شباهتها که بگذریم، دنیای به نمایش درآمده در فیلم حاوی نشانههایی است که برایتان آشناست! در دنیای فیلم آواتار، ما با طبیعتی روبرو هستیم که بنای آن ارتباط و اتصال عصبی است. تمامی موجودات این دنیا از طریق رشتههای عصبی که در انتهای موهایشان موجود هست میتوانند به هم متصل شوند، مثلاً اگر نیاز به سوار شدن بر اژدها و یا حتی حیوانی شبیه اسب باشد، میبایست این رشتههای عصبی را به رشتههای عصبی آن اژدها و یا حیوان متصل نمود تا بتوان درک متقابل و بهتری از آن بهدست آورد و توسط همان اتصال به کنترل و هدایت آنها اقدام نمود.
اما نکته جالبتر، درختان مقدس در این دنیا هستند، درختانی که بهنوعی اتصال دهنده موجودات این دنیا به خالق آن هستند، این درختان دارای تعداد زیادی رشتههای اتصالی هستند که سایر موجودات میتوانند از طریق آنها با خالق دنیا و یا مادر طبیعت ارتباط برقرار کرده و یا حتی صدای مردگانشان را بشنوند، همچنین در دیالوگی از این فیلم تأکید میشود که این درختان از طریق رشتههای عصبی با تمامی دنیای به نمایش در آمده در فیلم در ارتباط هستند و بهنوعی یک اتصال جهانی را بهوجود آوردهاند. اتصالی که بسیار شبیه دنیای اینترنت اشیا امروزی و چهبسا فراتر از آن یعنی اینترنت بین تمام موجودات است، دنیایی که تمام اجزای آن از کل گرفته تا جزء از طریق شبکههای تو در تو به یکدیگر متصلاند و میتوانند اطلاعات را بین هم جابهجا کنند.
به عقیده جیمز کامرون یعنی سازنده این فیلم، دنیای این چنینی، دنیایی ضد خشونت خواهد بود زیرا تمام موجودات با یکدیگر ارتباط داشته و دارای درک همزمان و متقابل از هم خواهند بود. همچنین در مواقع بحرانی این اتصال و ارتباط عصبی میتواند باعث وحدت کل دنیا در برابر خطرات و هجمههای بیگانه شود. بنابراین سازنده فیلم معتقد است این دنیا، یعنی دنیایی که تمام موجودات دارای نوعی ارتباط و اتصال شبیه اینترنت اشیا با یکدیگرند، بهنوعی همان بهشت است، دنیایی که انسانها با دیدن آن، آنچنان شیفته و دلباختهاش میشوند که ترجیح میدهند از دنیای فعلی جدا شده و به طور کامل در آن دنیا مستقر شوند، یعنی در همان آواتار خود جاودانه باشند. اتفاقی که شاید در آیندهای نهچندان دور به وقوع بپیوندد، یعنی انسانها آنچنان شیفته و دلباخته دنیای مجازی خود شوند که حاضر باشند به طور کامل از دنیای واقعی جدا شده و در دنیای مجازی و خیالی خود به زندگی ادامه دهند. حالتی شبیه به خواب در دنیای واقعی و شبیه به زندگی در دنیای مجازی و خوشیهای خیالی!
برای مطالعه سایر تحلیلهای فنی از فیلمهای روز دنیا به سایت مفتا مراجعه کنید: