اگر میخواهید سریالی جذاب و خوشساخت ببیند که شما را به شدت از داشتن نیروگاه هستهای و یا حتی انرژی هستهای بترساند، سریال چرنوبیل را پیشنهاد میکنیم. سریالی که این روزها تبلیغ دیدن آن به شدت در میان کاربران فضای مجازی داغ شده است.
گرچه این سریال تمام اتفاقات و فجایع را به گردن دروغهایی که توسط مقامات شوروی سابق گفته شده، میاندازد اما در لایههای زیرین خود سعی دارد بهنوعی ترس از فجایع اینچنینی در آینده را به مخاطب القا کند. اتفاقات و فجایعی که به عقیدۀ تفکر سازنده این سریال، دلیلی ندارد جز عدم لیاقت برخی کشورها به داشتن فناوریهای نوین! کشورهایی مانند پاکستان، عراق، هند، این کوچکهای اطراف خلیجفارس و علیالخصوص ایران بزرگ خودمان. اثبات این هدف سازندگان سریال با توجه به پخش آن در این روزها، آنچنان کار سختی نیست. برای درک بهتر اهداف پشت پرده تولید سریال چرنوبیل با ادامه این مطلب همراه باشید.
فیلم با لحظات دلهرهآور پس از حادثه چرنوبیل شروع میگردد، لحظاتی که مخاطب نیز مانند کارکنان نیروگاه هستهای در فیلم، نمیداند دقیقاً چه اتفاقی افتاده است. از همین دقایق ابتدایی، حماقت و نادانی افراد جلوی دوربین شروع میگردد؛ از مسئول نیروگاه گرفته که با لجاجتی احمقانه سعی در کوچک شمردن حادثه دارد تا کارکنانی که نمیدانند نباید در نزدیکی یک راکتور در حال نشت اتمی قرار گیرند و مستقیم در حال نگاه کردن به گداخت هستهای آن هستند! این افراد به دلیل میزان بسیار وحشتناک تشعشعات منتشر شده در همان لحظات دچار سوختگی و یا مسمومیت شدید میشوند اما نکته جالب عدم درک خطر توسط آنها و مسئول نیروگاه است که با وجود این نشانهها، بازهم متوجه وخامت اوضاع نشده و کماکان به کتمان واقعیت و تلاشهای بیهوده خود برای مهار آتشسوزی هستهای رخ داده ادامه میدهند. این حماقت در ادامه سریال تمامی مسئولان مرتبط از وزیر نیرو تا مسئولان بالاتر حکومت شوروی را شامل میگردد.
این سریال مشخص نمیکند چگونه افرادی که توانایی دستیابی به این فناوری را داشتهاند، کمترین اطلاعی درباره نحوه برخورد با آن و کنترل خطراتش ندارند. اینکه در یک تشکیلات عریض و طویلی به نام نیروگاه هستهای، یک تشعشع سنج استاندارد وجود نداشته باشد و آن یکی هم که موجود است، در گاوصندوق قفل شدۀ یک مسئول مرخصی رفته باشد! کمی برای مخاطب خندهدار خواهد بود. درست است که حکومت کمونیستی شوروی از ریشه و اساس دارای اشکالات عمده در تفکر عقیده تا تمامی قسمتهای حکومتش بوده، اما دست گذاشتن روی این نقطه آنهم در این برهه از تاریخ که بحث دستیابی برخی کشورها به این نوع فناوری مطرح است، قطعاً نمیتواند به دلیل رقابت قدیمی آمریکا با این حکومت باشد، بلکه هدف دیگری در کار خواهد بود. هدفی که با دیدن این سریال قطعاً در شما هم به نتیجه خواهد رسید؛ آنهم چیزی نیست جز ترس از فناوری هستهای.
سریال در نقاط مختلفش در القای قدرت غرب و آمریکا کم نمیگذارد،جایی که مسئولین شوروی سعی در عادی نشان داده همهچیز برای مردم را دارند متوجه میشوند که کیلومترها آنطرف تر و در کشورهای اروپایی، دانشمندان نشت پرتوهای هستهای را ردیابی کرده و مانع از حضور بچهها در محیطهای بیرون خانه شدهاند، بنابراین پس از این اقدام اروپاییها، مسئولان حکومت شوروی تازه به خطری که آنها را فراگرفته پی میبرند. در قسمتی دیگر نیز نشان داده میشود که رباتهای ماهپیمای شوروی و برخی کشورهای دیگر نمیتوانند مشکل حمل آثار آلوده ناشی از نشت تشعشعات هستهای را حل کنند زیرا یا کارایی کامل ندارند و یا بهمحض روشن شدن در محیط آلوده از کار میافتند، در اینجا شخصیت اصلی داستان که تنها یکی از معدود افراد غیر احمق موجود در شوروی میباشد، پیشنهاد کمک از امریکا و استفاده از تکنولوژی آنها را میدهد، اما مسئولان مغرور و احمق شوروی به دلیل حساسیت و رقابت با آمریکا از پذیرش این امر امتناع میکنند، گویا آمریکا در گوشهای چشمانتظار کمک به شوروی نشسته بوده است! آنهم آمریکای قدرتمندی که سریال القا میکند و تمامی این فناوریها را بدون هیچگونه مشکلی سالیان سال داشته است. بنابراین اولین چیزی که بعد از دیدن این سریال در ذهن باقی میماند، پیچیدگی و خطر داشتن این فناوری است، فناوری که میتواند به دلیل عدم لیاقت دارندگانش تبدیل به یک تراژدی و فاجعه بزرگ در جهان گردد.
سریال برای رساندن پیامش به مخاطب، در روایت خود به دروغ نیز متوسل شده است. خلق شخصیتهای خیالی مانند دانشمند زن فیلم، پیرمرد خرفت موجود در مسئولان چرنوبیل و حتی صحنۀ سقوط هلیکوپتر که مربوط به چند ماه پس از حادثه و برخورد با سیمهای برق بوده است، و… تماماً ساخته ذهن سازندگان سریال میباشند.
ایجاد ترس از تکنولوژی موضوعی قدیمی است، هر بار که انسان توانسته پیشرفتهایی را در عرصه فناوری تجربه کند با مخالفان زیادی همراه شده است، افرادی که سعی در اثبات ضرر این فناوری تازه برای انسان و آیندۀ او داشتهاند. البته مدتی است که ترسی جدید برای برخی کشورها ایجاد شده است؛ یعنی ترس از دستیابی کشورهای دیگر به فناوریهای نوین. اتفاقی که میتواند سلطۀ بی چون چرای برخی کشورهای سلطهگر را در جهان دچار اختلال کند. کشورهایی که خود عامل بزرگترین فجایع هستهای مانند داستان هیروشیما و ناکازاکی بودهاند اما با استفاده از پول و رسانه، سعی دارند فجایع دیگری را بهجای اصلیها جا بزنند!