گروههای سفیدپوستان از “رسانههای اجتماعی” بهعنوان وسیلهای برای توزیع پیام خود استفاده میکنند، جایی که میتوانند نفرت آنلاین خود را منتشر کنند و به آن اجازه گسترش دهند. اما زمانی که سخنان آنها به افراد خاصی میرسد، پیامهای آنلاین میتوانند به خشونت واقعی تبدیل شوند. چندین حادثه در سالهای اخیر نشان دادهاند که زمانی که نفرتِ آنلاین، آفلاین میشود، میتواند کشنده باشد. “لوید مایکل“– طرفدار برتری نژاد سفید- قبل از آنکه در یک معبد سیکها در ویسکانسین در سال ۲۰۱۲ شش نفر را به قتل برساند، در صفحهاش در انجمنهای آنلاین پستهای حاکی از تنفر ارسال کرده بود.
دادستانها گفتند “دیلن روف” قبل از کشتن ۹ نفر در کلیسای سیاهان در کارولینای جنوبی در سال ۲۰۱۵، به صورت خودسر در فضای آنلاین تندرو شده بود. “رابرت بئورس“، متهم به کشتن ۱۱ پرستار سالخورده در یک کنیسه در پنسیلوانیا، در سایت”گاب”، سایتی مانند توییتر که مورد استفاده نژادپرستان سفید است فعال بوده است و تنها چند هفته پیش یک فرد ۳۰ ساله به نام دیوید که خودش را به عنوان یک ناسیونالیست سفیدپوست توصیف میکرد، به اتهام حمل غیرمجاز اسلحه دستگیر شد و این پس از آن بود که بستگان او پس از شنیدن اظهارات خشونت آمیزش به پلیس هشدار دادند؛ از جمله اینکه گفته بود “قربانیانی کنیسه سزاوار آن سرنوشت بودهاند”. پلیس میگوید این مرد با بئورس دوستِ آنلاین بود.
آدام نوفلد، معاون ریاست نوآوری و استراتژی اتحادیۀ مبارزه با فساد اداری آمریکا، گفت: “من فکر میکنم که جنبش نژادپرستانۀ برتری نژاد سفید از تکنولوژی به نحوی در تندرو نمودن افکار عمومی استفاده کرده است که غیرقابلباور است. نباید خودمان را گول بزنیم که نفرت آنلاین، آنلاین میماند. حتی اگر عدۀ بسیار کمی از افرادی که آنلاین فعال هستند بخواهند در دنیای واقعی جرمی مرتکب شوند، برای آمریکا بسیار بد خواهد شد.“
طبق گزارش لیگ مبارزه با فساد اداری، در ۲۰۱۷ نژادپرستان سفیدپوست بیشترین جرم را در رابطه با انواع تندروی در آمریکا مرتکب شدند. آنها مسئول ۱۸ مورد از ۳۴ قتلی بودند که در سال ۲۰۱۸ توسط افراطگرایان داخلی ثبت شده است.
شانون مارتینز که در گروهی به نام “پروژه رادیکال آزاد” به افراد برای ترک گروههای افراطی کمک میکند گفت: “نفوذ اینترنت در پرورش ایدههای نژادپرستان سفید را بههیچوجه نباید دستکم گرفت. دنیای دیجیتال به نژادپرستان سفیدپوست فضایی امن برای نشر ایدئولوژیهای افراطی میدهد و بدون هیچ نتیجهای، تنفر آنها را تشدید میکند. خشم آنها دور از چشم باقی میماند تا در جهان واقعی منفجر شود.
مارتینز که حدود ۵ سال عضو گروه نژادپرست “اسکین هد”(۱) بوده میگوید: “خشونت در میان راستهای افراطی در فضای آنلاین تقدیس میشود و مجازاتی برای آن وجود ندارد. در دنیای فیزیکی، اگر شما در چشمان کسی زل بزنید و جملۀ بهشدت توهینآمیزی بگویید، این احتمال وجود دارد که مشت بخورید. در فضای مجازی چنین چیزی نیست و بدون احساس تهدید و خطر، به خشونت فیزیکی بیشتر گرایش پیدا میکنید.”
ویتنی فیلیپس، استادیار ارتباطات در دانشگاه سیراکیوز، گفت: “فرهنگ اینترنت اغلب سخنان نفرتپراکنانه را ذیل دستۀ “ترولها”(۲) طبقهبندی میکنند، اما شدتِ شرارت این نظرات در سالهای اخیر بسیار شگفتانگیز بوده است.”
فیلیپس، که در سال جاری مقاله “اکسیژن تشدید”(۳) را منتشر کرد، تحلیل میکند که چگونه “گروههای نفرت، پیامهای آنلاین خود را منتشر میکنند؛ هرچه بیشتر در پشت نقاب” ترول” پنهان شوید، بیشتر میتوانید برتری نژاد سفید را به جریان اصلی تبدیل کنید.”
یلیپس توضیح داد که چگونه گروههای سفیدپوستان نخست نفوذ خود را در جوامع گمنام و امن آنلاین از قبیل (۴chan) -جایی که ترول یک سنت است- به تدریج افزایش دادند، اما پستهای افراطی آنها در فورچان پس از ماجرای گیمر گیت(۴) آغاز شد و به تدریج تبدیل به یک جنگ تمام عیار فرهنگی شد. فیلیپس میگوید: “رهبران یک سایت برتری نژاد سفید به نام دِیلی استورمِر(۵)، به حضور منظم در فورچان عادت کردند، چرا که لفّاظیها به طور فزایندهای تند و زننده به نظر میرسید و احساسات نفرتانگیز در سایت تشدید میشد. فیلیپس میگوید: “مشخص نیست چه تعداد از مردم از طریق “فورچَن” تندرو شدهاند، اما محتوای نفرتانگیز مانند یک ویروس از طریق ممها(۶) و بازدیدها، به سایتهای اصلی مانند فیسبوک، توییتر و اینستاگرام سرایت کرد.”
برخلاف جنبشهای بر پایه نفرت در گذشته، گروههای افراطی میتوانند به سرعت پیامهای خود را با تحویل یک جریان بیپایان تبلیغات نفرتانگیز بین تودههای مردم عادیسازی کنند. نوفلد گفت: “یکی از تغییرات بزرگ که انسانها را به صورت آنلاین تغییر میدهد این است که به افراد اجازه میدهد مدام کلمات، انحرافات و ایدههای ناخوشایند دیگران را ببیند و برایشان طبیعی شود. نرمها قدرتمند هستند زیرا بر رفتارهای افراد تأثیر میگذارند. اگر شما یک جریان انحرافی را زیاد مشاهده کنید، این باعث میشود که احساس کنید باید آنها را بپذیرید.”
درحالیکه فیسبوک و توییتر سیاستهای رسمی خود مبنی بر ممنوع کردن سخنان نفرتانگیز را اعلام کردهاند، برخی از کاربران میگویند شکایتهای آنها اغلب نادیده گرفته میشود.
آدریانا ماتاموروس فرناندز، سخنگوی دانشگاه تکنولوژی کوئینزلند استرالیا میگوید: “سیاستهایی وجود دارد که به نظر محکم میآیند، اما در برخی مواردی که سخنان نفرتانگیز منتشر میشود، سیاستهای پلت فرم را نقض نمیکند.”
فوچیکا بودراجا، نماینده فیسبوک پیشتر اعلام کرده بود: “فیسبوک تعریف سخنرانی نفرتانگیز را “حمله مستقیم” به کاربران مبتنی بر “ویژگیهای محافظت شده” از جمله نژاد، قومیت، منشأ ملی، گرایش جنسی و هویت جنسیت میداند” و افزود: “شرکت در حال توسعه دادن تکنولوژیهایی است که بهتر بتواند سخنان نفرتانگیز را فیلتر کند.”
سیاست رسمی توییتر نیز بیان میکند که متعهد به مبارزه با سوءاستفاده آنلاین است. راکی وِین، سخنگوی توییتر گفت: “ما تیمهای بینالمللی داریم که ۲۴ ساعت کار میکنند تا گزارشهای خود را بررسی کنند و قوانین ما را بهطور مداوم اجرا کنند.”
هر دو سیستمعامل اقدام به اجرای این قوانین کردهاند.” نویسندهای به نام “یملو یاناپلیس” در توییتر در سال ۲۰۱۶ بلاک شد زیرا رهبری یک کمپین نژادپرستانه را علیه “لزلی جونز” بازیگر رنگین پوست فیلم شکارچیان ارواح(۷) به عهده گرفت. در ماه اوت، فیسبوک الکس جونز(مدیر رسانۀ جنجالی اینفو وارز) را در پیروی از سیاست ممنوعیت گفتار نفرتپراکنانه از پلتفرم خود حذف کرد. ماه بعد، توییتر نیز انتشار محتوا توسط وی را ممنوع کرد.
قوانین به خودی خود، حتی زمانی که از آنها پیروی میشود میتوانند ناکارآمد باشند. کاربرانی که به دلیل نقض قوانین حساب کاربریشان پاک شده، میتوانند به راحتی حساب جدیدی باز کنند و درحالیکه فنآوریهایی برای مدیریت گفتار نفرتانگیز مبتنی بر متن وجود دارد، نظارت بر پستهای مبتنی بر تصویر پیچیدهتر است. در فیسبوک، جایی که برخی از گروهها خصوصی هستند، کار برای رصدگران گروههای نفرتپراکن بازهم سختتر است.
نوفلد: “شرکتهای فناوری” خیلی آهسته پیش میروند و راه درازی دارند تا متوجه شوند چگونه سیستمعاملهای تأثیرگذار آنها مردم را افسرده میکنند. حتی اگر آنها مایل به انجام هر کاری در این زمینه باشند، این یک نبرد سخت است، اما نبرد سختی است که ما باید در آن برنده شویم.”
درحالیکه امروز سخنان نفرت پراکن از طریق اینترنت گسترش مییابد، روشهای استفاده شده توسط گروههای نفرت پراکن هیچچیز جدیدی نیست. استیون لاکرت، معاون موزه یادبود هولوکاست ایالاتمتحده که بر روشهای پروپاگاندای نازیها تمرکز دارد: “راه افراطگرایی در زمان حال مشابه همان روشهایی است که در اوایل قرن بیستم توسط نازیها مورد استفاده قرار میگرفت.
لاکورت: “تبلیغاتگَرانِ حرفهای میدانند چگونه با احساسات مردم بازی کنند؛ روی ترس مردم از این مسئله سوار میشوند که سبک زندگیشان ممکن است نابود شود و برای این هدف ترس را در جامعه تولید و بازتولید میکنند و این اغلب، بسیار جواب میدهد. “
نازیها در ابتدای مسیر به قدرت رسیدن، از خشونت و درندگی که به آن معروف هستند استفاده نکردند. این مسیر با ضربههای ملایم و خاموش به یهودیان شروع شد، به بیان دیگر با ایجاد ترس از “دیگری” و کلیشههای قومی. آنها برای گسترش پیامهای غیرانسانی خود از رادیو استفاده میکردند – آنچه لوکرت “اینترنت آن زمان “مینامد.
“آنها فضای بیتفاوتی به یهودیان را ایجاد کردند و این عامل هولوکاست بود. کسی مجبور نبود از یهودیان متنفر باشد، اما آنها توانستند بیتفاوتی نسبت به سرنوشت یهودیان را در مردم به وجود بیاورند و همین کافی بود.”
لوکرت میافزاید: “پادزهر این رویه برای مردم این است که از سخنان نفرتانگیز ایمن نمانند. درست نیست که بیتفاوت و یا یک ناظر غیر فعال بمانید. مردم باید در برابر نفرت مقاومت کنند و دچار انفعال نشوند.”
مارتینز، عضو گروه ضد افراطگرایی “رادیکالهای آزاد” معتقد است: “برای مبارزه با گسترش نفرت، آمریکاییهای سفید باید در زمینۀ مطالعه در مورد تاریخ چنین ایدئولوژیهایی بیشتر فعال باشند.” او گفت: “اخیراً پسر ۱۱ ساله خود را برای دیدن یادبود جدید لینچ(حلقآویز کردن دستهجمعی سیاهپوستان) در آلاباما که یادبود ۴۰۰۰ قربانی است، برده است.”
او گفت که پسرش به شدت تحت تأثیر آنچه دیده بود واقع شد. نگهبانان موزه پسر را دیدند که در طول بازدید از مادرش درخواست بستنی نمود تا اعصابش کمی آرام شود اما مارتینز درخواست او را رد کرد تا این تأثیر عمیق و ماندگار شود.
مارتینز : “او یک مرد سفیدپوست آمریکایی است. نمیخواهم این واقعیت برایش مانند بستنی شیرین باشد. ما باید این عادت را تغییر دهیم که در مورد نژادپرستی و خشونت صحبت نکنیم. ما نمیتوانیم آن را با بستنی بشوییم. ما باید در مورد میراثمان از خشونت صحبت کنیم.”
منبع: The Washington Post
نویسنده: ریچل هتزیپاگوس
۱- skin head یا کله تاسها؛ جنبش فرهنگی طبقه کارگر انگلستان در دهۀ ۶۰ میلادی که تبدیل به جنبشی نژادپرستانه شد.
۲- Troll در شبکه اجتماعی به کاربری گفته میشود که با هدف برانگیختن واکنش دیگران و بیشتر دیده شدن نظرات توهین آمیز و آزارنده منتشر میکند.
۳- The Oxygen of Amplification
۴- Gamergate شبیه رسوایی واتر گیت؛ بحثی جنجالی در فضای اینترنت در سال ۲۰۱۳ با موضوع افزایش تنوع در بازی های ویدئویی
۵- Daily Stormer
۶- meme هرنوع مطلب طنز و کمدی که به سرعت در فضای مجازی توسط کاربران عادی مشهور میشود.
۷- Ghostbusters