مترجم : مهدی گندم کار، کارشناس ارشد مهندسی عمران محیط زیست
در ارتفاعات اسکاتلند، در یک جنگل تجاری قدیمی معروف به برچفیلد[1]در نزدیکی دریاچه نس[2]، یک پروژه احیای متفاوت وجود دارد. یک سایت 40 هکتاری، مانند کندویی از فعالیتهای فناورانه است. هواپیماهای بدون سرنشین برای ردیابی وسعت و وضعیت زیستگاههای مختلف زیر، بر فراز جنگلهای اخیراً قطع شده تا باتلاقهای پیت[3] تازه کشف شده پرواز میکنند. در همین حال، تلههای دوربین و تجهیزات ضبط صدا، شواهدی از تنوع عظیم گونههایی که روی زمین زندگی میکنند را ثبت میکنند.
همزمان با ردیابی تغییرات فیزیکی رخ داده در حین بازسازی زمین، محققان مشغول محاسبه آنند که دقیقا چه میزان سود، در واحد پول و ارزش اقتصادی، از آن بازسازی حاصل میشود. نام اینجا، «آزمایشگاه سرمایه طبیعی» است.
امروزه ایده قرار دادن قیمت بر کربن آشناست. وقتی که شما یک بلیط هواپیما میخرید، ممکن است این گزینه را ببینید که باید برای جبران گازهای گلخانهای خود هزینه اضافی بپردازید! اما طبیعت کارهای بسیار بیشتری از جذب کربن انجام میدهد. جنگل ها در سرتاسر جهان، خانه، غذا و منابعی را هم برای انسان ها و هم جانوران فراهم میکنند. درختان، آلودگی هوا و خطر سیل را کاهش میدهند و به حفظ کیفیت خاک کمک میکنند. عرصههایی مانند علفزارها و تالابهای ساحلی به طرق مختلف منافعی را برای انسان ها و گونههای بی شمار دیگری فراهم میکنند. حیوانات نیز درون این اکوسیستم ها خدماتی مانند گرده افشانی حشرات یا ذخیره کربن توسط فیل ها یا نهنگ ها ارائه میدهند. اما وقتی ما سعی میکنیم روی این چیزها قیمت بگذاریم، چه اتفاقی میافتد؟!
گفتگوها در بیست و ششمین کنفرانس تغییرات اقلیم سازمان ملل متحد در گلاسکو در نوامبر 2021، معروف به COP26، به چگونگی اجرای بازار جهانی کربن میپردازد که کشورها را قادر میسازد تا اعتبارات کربن را به منظور دستیابی به اهداف انتشار گازهای گلخانهای خود مبادله کنند. در عین حال، سرمایهگذاران و شرکتهای بخش خصوصی از طریق بازارهای کربن، به دنبال راه حلی برای اقدامات نظارتی برای کربنزدایی هستند. آلن فریشت، مدیر تحلیل استراتژیک و مشارکت جهانی در ابتکار عمل حقوق و منابع (RRI)، که یک ائتلاف اجتماعی حقوق زمین است، میگوید: «فشار سیاسی فوقالعادهای برای این کار وجود دارد».
در تئوری، یک بازار جهانی کربن باید به معنای کاهش انتشار گازهای گلخانهای در کل سیاره باشد. کشورهای ثروتمند میتوانند با پرداخت هزینه کاهش در جاهای دیگر جهان، به اهداف خود برسند و به انتشار گازهای گلخانهای ادامه دهند. کشورهای کم درآمد نیز میتوانند بصورت اعتباری، منافعی را از احیای عرصههای سازگار با اقلیم به دست آورند. اما شیطنت هایی در جزئیات وجود خواهد داشت. اگر ما بازار جهانی کربن را درست اجرا نکنیم، میتواند منجر به تصرف زمین شود و هم جوامعی را که در غنیترین عرصههای جهان زندگی میکنند و هم حیات وحش را نابود سازد.
اقدام در مورد تغییرات اقلیم در COP26، بر نحوه ارزش گذاری ما برای زمین و اکوسیستم تأثیر میگذارد. کشور گابون به لطف جنگلهای بارانی که اغلب این کشور را در بر میگیرد، کاهش دهنده خوبی برای کربن است. امسال گروه ابتکار عمل جنگلهای آفریقای مرکزی (تحت حمایت سازمان ملل)، 17 میلیون دلار (12 میلیون پوند) برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای ناشی از جنگلزدایی در سالهای اخیر به این کشور پرداخت کرده است.
به طور مشابه، سیشل که یک زیستگاه مهم و مخزن قابل توجه پذیرنده کربن است، حدود 22 میلیون دلار (16.8 میلیون پوند) بدهی ملی داشته که توسط گروه حفاظت از طبیعت ایالات متحده، در ازای حفاظت از تالابهای ساحلی آن و زیستگاه گونههای در معرض خطر انقراض، از جمله لاک پشت نوک عقابی، لاک پشت دریایی و کوسه سر چکشی صدفی، پرداخت شده است.
برای برخی، قیمت گذاری برای خدمات اکوسیستمی روشی است که میتوانیم مطمئن شویم که طبیعت - یا بهتر است بگوییم، سرمایه طبیعی - در میز تصمیمگیری مهم شمرده میشود.
اما منافع بیشماری که زمین، با تامین هوا و آب پاک، کاهش خطر سیل، و موارد دیگر، که به «خدمات اکوسیستم» معرف است، برای انسانها فراهم میکند، همیشه ارزش پولی نداشته است. قطع درختان یک جنگل برای چوب، ارزش بازاری دارد؛ اما حفاظت از آن برای کاهش خطر سیلهای ویرانگر در یک شهر محلی، معمولاً اینطور نیست.
مفهوم خدمات اکوسیستمی در دهه 1970 توسعه یافت. این مفهوم در ابتدا قصد داشت تا وابستگی ما به طبیعت را برجسته کند و مردم را به حفاظت از طبیعت علاقهمند کند. اما بعداً به روشی برای تعیین قیمت برای این مزایا تبدیل شد.
اکنون یک حرکت رو به رشد به سمت پرداخت هزینه برای محافظت از این خدمات وجود دارد. این ایده، یک ایده جدید نیست: در سال 1989، برند آب معدنی شرکت Vittel (که اکنون متعلق به نستله است)، رایزنیهایی را با کشاورزان بالادست منبع آب شرکت آغاز کرد که منجر به یک توافق مالی شد و طی آن، شرکت به آنها پول پرداخت کرد تا از پاک باقی ماندن سفره آب زیرزمینی اطمینان حاصل شود.
برای برخی، قیمت گذاری برای خدمات اکوسیستمی روشی است که میتوانیم مطمئن شویم که طبیعت - یا بهتر است بگوییم، سرمایه طبیعی - در میز تصمیمگیری مهم شمرده میشود.
آدام ایگل، مدیر اجرایی خیریه حفاظتی Lifescape Project که آزمایشگاه سرمایه طبیعی (NCL) را در سال 2019، با همکاری شرکت زیرساخت AECOM و صاحبان زمین برچفیلد راهاندازی کرده است، میگوید: «موضوع این است که ارزش چیزی که ما در گذشته به حساب نمیآوردیم چه بوده است؟ و اطمینان یافتن از اینکه امروز آن را به حساب بیاوریم. این که در گفتگو با تصمیمگیرندگان و سیاستگذاران، به آنها توضیح دهید که کارهایی که انجام میدهند تأثیر اقتصادی منفی مستقیمی دارد (حتی اگر دیدن آن سخت باشد)؛ ابزاری واقعاً قدرتمند است».
اما ما دقیقاً چگونه به آن ارزشهای مالی میرسیم؟ این چیزی است که محققانی که بر روی NCL کار میکنند در حال کشف کردن آن هستند. آنها با استفاده از فناوریهای مختلف مانند هواپیماهای بدون سرنشین، تلههای دوربین، تجهیزات ضبط صدا و ...، تغییرات خدمات اکوسیستمی را که سایت ارائه میدهد، در حین احیای سایت بررسی میکنند.
باتلاق پیت را که تیم در منطقه کشف کردند، در نظر بگیرید. آنها اکنون سطح آب آن را زیر نظر دارند. ایگل میگوید: «ما هنوز آن را احیا نکردهایم، بنابراین، فقط آن را برای مدتی به همان شکلی که بود رها میکنیم تا بتوانیم یک خط مبنا به دست آوریم. زمانی که اقدامات مرمتی را در چند سال آینده انجام دادیم، دوباره همان آزمایشها را انجام خواهیم داد و میتوانیم تفاوت سطح آب را نشان دهیم». از این رو، آنها میتوانند سود خالص مالی حاصل از احیای باتلاق را از لحاظ تأثیرات آن بر کاهش سیل، کیفیت آب و ذخیره کربن به دست آورند.
این پروژه شامل طراحی یک ابزار حسابداری سرمایه طبیعی برای پیگیری زیستگاهها و گونههای موجود، و ارزش پولی خدماتی است که ارائه میکنند، که در کنار نسخه مجازی NCL بصورت آنلاین قابل دسترسی است. در پایان سال اول، منافع تنظیم اقلیم، بیشترین ارزش تخمینی سالانه را با 15238 پوند (20710 دلار) داشته، و در رتبههای بعدی، مقررات کیفیت هوا (5958 پوند/8100 دلار) و مقررات سیل (4496 پوند/6100 دلار) قرار گرفتهاند.
اگرچه تمرکز بر خدمات اکوسیستم ممکن است برای اقتصاددانان کارساز باشد، اما لزوماً با افراد دیگر سازگاری ندارد. خانم سارا بکسی از دانشگاه RMIT ملبورن استرالیا میگوید: «مطمئناً تلاش برای ترویج تنوع زیستی در گفتار و اندیشه، بسیار مهم است. اما آیا واقعاً تنوع زیستی به چیزی تبدیل شده که در جامعه ارزش بیشتری یافته باشد؟» بکسی و همکارانش با اشاره به برهنهسازی پوشش تنوع زیستی - در حالی که این سیاره با خطر جنگلزدایی، انقراض حیوانات، گیاهان و قارچها مواجه است - استدلال میکنند که اینطور نیست.
همه چیز فقط در علائم پوند و پنس و دلار خلاصه نمیشود. چیزهای دیگری وجود دارد که تا حدی ناملموس است و ما آنها را از دست میدهیم. (آدام ایگل)
اغلب، برخی از انواع ریسک چشم اندازها نادیده گرفته میشوند. بکسی و همکارانش طی بررسی زیستگاههایی در سرتاسر جهان دریافتند که بخشهای کوچکی از طبیعت - که اغلب در محیطهای شهری یافت میشود و یا از عملیات پاکتراشی زمینها برای اهداف کشاورزی باقی ماندهاند- اهمیت فراتصوری در بحث حفاظت دارند. او میگوید: «تنوعات زیستی پرارزش، در این مکانهای کوچک و فرسوده که ما بهطور سیستماتیک در طول زمان آنها را تخریب کردهایم، باقی مانده است. نگاه کردن به این مکانها از عینک خدمات اکوسیستمی، اغلب منجر به کاهش ارزش آنها میشود؛ زیرا از این منظر، آنها به دلیل اندازه کوچک و عدم تمایل افراد به حفظ آنها از نظر اکولوژیکی، امتیازات پایینی کسب میکنند».
از نظر ایگل، اگر چه خدمات اکوسیستمی یک مفهوم مفید است، اما تمام ارزش دنیای طبیعی را به حساب نمیآورد. او میگوید: «همه چیز فقط در علائم پوند و پنس و دلار خلاصه نمیشود. چیزهای دیگری وجود دارد که تا حدی ناملموس است و ما آنها را از دست میدهیم».
این واقعیت که اعداد و ارقام، کل واقعیت را بیان نمیکنند، زمانی واضحتر میشود که ما واکنش خود را نسبت به تغییرات در محیط محلی خود در نظر بگیریم. به عنوان مثال، اگر برخی از درختان خیابان محل زندگی شما قطع شده و دوباره در جای دیگری کاشته شوند، طبق محاسبات، تفاوتی در مدیریت کربن ایجاد نخواهد شد؛ اما وقتی شما از منزل بیرون میروید، از دست دادن آنها را احساس خواهید کرد! بکسی میگوید: «دیگر آن درختهایی که آن مردم هر روز از کنارشان رد میشدند، وجود ندارند. این ارزش مبتنی بر مکان، جنبهای از طبیعت است که قدردانی و ارزشگذاری نشده است».
در اقدامات تغییرات اقلیم، تمرکز بیش از حد بر روی ذخیرهسازی کربن، مشکلاتی را به بار خواهد آورد. در واقع، اکوسیستمها، صرفاً دستگاههای ساده ذخیرهسازی کربن نیستند؛ بلکه سیستمهای پیچیدهای هستند که برای رونق یافتن، به مدیریتهای پیچیدهتر نیاز دارند.
بازار کربن یا یک فرصت عظیم است که نوعی رنسانس تنوع زیستی خواهد بود، و یا یک خطر بزرگ جهانی برای حفاظت از تنوع زیستی! (سارا بکسی)
بکسی که با سازمان حفاظتی بوش هریتیج استرالیا[4]همکاری میکند میگوید «قیمت زمین در حال حاضر در مواجهه با بازار جهانی کربن به میزان قابل توجهی افزایش یافته است و ابعاد تصرف زمین که امروزه در استرالیا اتفاق میافتد، نگران کننده است».
او میگوید: «خطر این است که سازمانهایی که زمین را برای حفاظت میخرند، بیرون رانده شوند. بنابراین، بازار کربن باید نوعی مسئولیت پذیری را دارا باشد تا این شکاف را پر کند و به واقع، بخشی از راه حل تنوع زیستی باشد».
اینکه آیا این اتفاق میافتد یا نه، به جزئیاتی بستگی دارد که در نوامبر امسال در COP26 در گلاسکو مشخص شد. او میگوید: «این یا یک فرصت عظیم است که یا نوعی رنسانس تنوع زیستی خواهد بود، و یا یک خطر بزرگ جهانی برای حفاظت از تنوع زیستی! و تفاوت آنها، تنها چند سیاست اصلاحشده خواهد بود؛ به همین دلیل است که COP26 بسیار مهم است».
برای مردمی که در این عرصههای ارزشمند زندگی میکنند و امرار معاششان به آنها بستگی دارد، نگرانیها حتی بیشتر است.
در گزارشی که اوایل سال 2021 توسط گروه ابتکار عمل حقوق و منابع منتشر شد، حقوق قانونی مردم بومی، جوامع محلی، و نژادهای آفریقایی، در مورد کربن موجود در سرزمینهایشان در 31 کشور در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین که روی هم دو سوم جنگلهای بارانی استوایی جهان را شامل میشوند، مورد بررسی قرار گرفت. این گزارش نشان داد که تعداد کمی از کشورها به طور صریح این حقوق را به رسمیت میشناسند که آن کشورها نیز اغلب چارچوبهای قانونی مشخصی برای تنظیم معاملات مرتبط با کربن ندارند.
Frechette، نویسنده اصلی گزارش مذکور میگوید: «کشورها از نظر توسعه چارچوبهای قانونی که از مشارکت در این عرصهها حمایت میکنند، پیشرفت نکردهاند. با این حال، امیدواریم که همه این سؤالات در چند ماه آینده پاسخ داده شود».
بدون وجود حقوق واضح اجتماعی، بعید است مردمانی که به سرزمین وابستهاند، از تجارت کشورها بر اساس قابلیتهای کاهش انتشار کربن، سود ببرند و حتی ممکن است با چالشهای بیشتری روبرو شوند. Frechette میگوید: «معلوم نیست که بازارهای کربن چه تاثیری بر حقوق مردم برای پیگیری معیشت خود و اطمینان از دسترسی آنها به جنگل برای غذا، چوب یا منابع برای رفع نیازهای اولیه خود بگذارد».
اگر این حقوق جامعه تامین شود، سیاره زمین نیز سود میبرد. تعداد فزایندهای از تحقیقات نشان میدهد که مردم بومی و جوامع محلی بهترین نگهبانان سرزمین خود هستند، و زمانی که آنها از حقوق زمین واضحی برخوردار باشند، میتوانند نقشی حیاتی در کاهش تغییرات اقلیم و حفاظت از تنوع زیستی ایفا کنند. برای مثال، گزارشی از سازمان ملل در مورد اداره جنگل ها در آمریکای لاتین و کارائیب نشان داد که وقتی دولت ها به طور رسمی حقوق جمعی زمین را به رسمیت میشناسند، میزان جنگلزدایی کمتر میشود.
Frechette میگوید: « اگر بازارهای کربن برای جوامع محلی، مزایایی داشته باشد و به آن دسترسی داشته باشند، خودشان این کار را تا حد زیادی بدون حمایت انجام میدهند».
بخشی از مشکل این جاست که دولت ها، بعضاً مردم را هنگام ارزیابی پتانسیل سرزمین برای مبارزه با تغییرات اقلیمی در نظر نمیگیرند. Frechette میگوید: «وقتی کشورها نقشههایی میکشند و مناطقی را شناسایی میکنند که میتوان در آنها مطالعات کاهش انتشار و غیره را انجام داد، این نقشهها مردم بومی و جوامعی را که دههها و قرنها در آنجا بودهاند به حساب نمیآورد».
تصور این که بشر، تافته جدا بافتهای از سایر طبیعت است، تنها برای مردم بومی و جوامع محلی خطرناک نیست. برخی متفکرین، از جمله فیلسوف وال پلاموود، استدلال کرده اند که این دوگانگی، در کانون بحرانهای زیست محیطی بشر قرار دارد.
خانم رابین وال کیمرر دانشمند و عضو جامعه شهروند پوتاواتومی، در کتاب پرفروش خود به نام «بافتن علفهای شیرین»[5]، راهی برای ارتباط مجدد با محیط زیست برای التیام سیاره طرح میکند و مینویسد: «احیای سرزمین، بدون احیای رابطه با آن، یک تلاش پوچ است. این، رابطه است که تاب و تحمل آفرین است و رابطه است که زمین احیا شده را پایدار میکند. بنابراین، پیوند دوباره مردم و عرصهها به همان اندازه ضروری است که برقراری مجدد هیدرولوژی مناسب و یا پاکسازی آلایندهها ضرورت دارد. این، داروی زمین است».
در طول قرنطینههای کووید-19 در گوشه و کنار جهان، بسیاری از مردم شروع به این کردند که نوعی پیوند هر چند ناقص، با طبیعت موجود در آستانه درب خانهشان برقرار کنند. برای بسیاری از ما، ارزش ذاتی طبیعت، و منافع غیرقابل محاسبهای که از ارتباط با میبریم، بدیهی است.
بکسی میگوید: «نکته مهم این است که مردم برای طبیعت ارزش قائل هستند، اما آن موقعیت سیاسی را ندارند که بر تصمیمگیریها، آنطور که منعکس کننده احترام ایشان برای طبیعت باشد، تأثیرگذار باشند. اساساً، مردم شکوه و عظمت طبيعت را دوست دارند و اين بخشي اساسي از وجود همه ماست».
باید دید که آیا تقویت رابطه شخصی ما با زمین، میتواند بر سیاست تأثیر بگذارد، و یا حتی بازار جهانی کربن را تحت کنترل نگه دارد، یا نه!
با این حال، نشانههایی وجود دارد که نشان میدهد کسانی که طرفدار یک رابطه جامعتر، و نه مبتنی بر داد و ستد با کره زمین هستند، صدایشان شنیده میشود. پس از بحثهای فراوان بین نمایندگانی از نقاط مختلف جهان، اعضای پلتفرم بین دولتی در زمینه تنوع زیستی و خدمات اکوسیستمی (IPBES) –که ابتکاری مشابه IPCC برای تنوع زیستی است - موافقت کردند که در چارچوب مفهومیشان، از واژه «زمین مادر[6]» در کنار گفتمان خدمات اکوسیستم استفاده کنند.
Frechette میگوید: «تا کنون شاهد چنین گفتمانی در یک توافق بین المللی نبودهایم. این نشان میدهد که انسانها در حال تغییر رویکرد هستند و میدانند که کره خاکی ما، تنها کِشتی و مادری است که ما همواره خواهیم داشت و اگر مراقبت از او را شروع نکنیم، همه چیز به هم خواهد ریخت».
منبع ، مقاله اصلی :
“The great experiment to put a price on nature”, By Kelly Oakes, 22nd October 2021, CARBON COST | ECOLOGY, bbc.com
[1] Birchfield
[2] Ness
[3] Peat bogs
[4] Bush Heritage Australia
[5] Braiding Sweetgrass
[6] Mother Earth