محمدحامد فتحی
محمدحامد فتحی
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

رابطه‌ي دین و تفکّر صحیح

روزانه چه مقدار برای گردش در شبکه‌های اجتماعی وقت می‌گذاریم؟ چقدر از وقتمان را صرف تفکّر می‌کنیم؟

با پاسخ به دوگانه‌هایی از این قبیل، می‌توانیم به نگرشی واقع‌گرایانه از سبک زندگی‌مان برسیم. همانطورکه می‌دانیم تمامی رفتارهای ما از نحوه‌ی نگرش ما نسبت به جهان پیرامون ناشی می‌شود که مي‌تواند نتایجی مثبت یا منفی برای ما به ارمغان آورد. از اینجا مشخّص می‌شود که اگر به دنبال دستیابی به خوشبختی هستیم لازم است بخشی از عمرمان را به تفکّر اختصاص دهیم، مولوی در این باره چنین سروده است:

اي بـــرادر تـــو همـــان اندیشـــه‌اي / مـــابقی تـــو اســـتخوان و ریشـــه‌اي

گـر گـل اســت اندیشـه تـو، گلشــنی / ور بــود خــاري، تــو هیمــه گلخنــی

تفکّر می‌تواند در حوزه‌های مختلفی مورد استفاده قرار گیرد، از امور و مشغله‌های روزمرّه گرفته، تا مسائل اساسی زندگی. امّا تفکّری که در اینجا از آن سخن می‌گوییم به آن قِسمِ اساسی و بنیادین بر می‌گردد یعنی تفکّر حول معنا و هدف زندگی.

ممکن است این شکل از تفکّر، خسته کننده و دردآور باشد زیرا اغلب می‌شنویم که این مسائل، کلیشه‌ای هستند و لازم نیست این مقدار دقّت را در امور به خرج دهیم. ولی باید توجّه داشت که این دلیل، یک دلیلِ عقلانی محسوب نمی‌شود، زیرا از تنبلی افراد یا ترس آنها نسبت به تفکّر پیرامون مسائل اساسی ناشی می‌شود.

به طور کلّی در اینگونه مسائل با دو موضوع اصلی سر و کار خواهیم داشت:

  1. اهداف: می‌بایست بیندیشیم که مقصد مطلوب چیست. پر واضح است که اگر هدفی از انجام کارهایمان نداشته باشیم، بیهوده زندگی می‌کنیم و وقت را به بطالت خواهیم گذراند. جالب است که بدانیم تنها چیزی در حدود ۳ درصد از مردم جهان، برای زندگی‌شان اهدافی تعیین نموده‌اند و تلاش می‌کنند که به آن هدف نائل شوند.
  2. راه‌های رسیدن به اهداف: می‌بایست بیندیشیم که چگونه می‌توان به آن اهداف رسید و کدام راه‌ها سریعتر ما را به مقصد مطلوبمان می‌رسانند.

بلافاصله این پرسش به ذهن می‌رسد که آیا صرف اینکه هدفی از زندگی داشته باشیم و به سوی آن حرکت کنیم ما را به خوشبختی می‌رساند، قطعاً پاسخ منفی است زیرا تعیین هدف زندگی گرچه با تفکّر حاصل می‌شود امّا تفکّر نیز اگر به شکل صحیح صورت نپذیرد، برای ما نتایج مطلوبی نخواهد داشت. به عنوان مثال، می‌توان موارد زیر را از شکلهای تفکّر غلط بر شمرد:

  1. تقلید کورکورانه: اهدافمان را صِرفاً بر اساس جلبِ رضایتِ خانواده یا جامعه‌ي پیرامون مشخّص نماییم.
  2. پیش‌داوری‌ها: بدون دلیل و ارزیابیِ دقیق، برخی اهداف ممکن را که می‌توانند به عنوان مقصد مطلوب مطرح باشند، به دلیل تعصّب کنار بگذاریم.
  3. راحت‌طلبی: برخی اهداف ممکن را که می‌توانند به عنوان مقصد مطلوب مطرح باشند، به این دلیل که نمی‌توان به آسانی به آنها رسید کنار بگذاریم.

حال که اندکی با طرز تفکّر صحیح آشنا شدیم، به این موضوع میتوان پرداخت که جایگاه دین در زندگی ما کجاست؟ آیا تاکنون به شکلی عقلانی به آن اندیشیده‌ایم؟

عدّه‌ای بر این باورند که دین مانع پیشرفت ملّتها و عامل جنگ‌افروزی‌های فراوان است، لذا همان بهتر که کنار گذاشته شود. دسته‌ی دیگر به دین باور دارند امّا معتقدند که دین در دنیا کارایی ندارد بلکه خود انسانها به تنهایی می‌توانند دنیایی نیکو را برای خود رقم بزنند و لذا دین را تنها محدود به امور فردی می‌دانند که آخرتی نیکو برای افراد به ارمغان می‌آورد. امّا دسته‌اي دیگر معتقدند که دین در دنیا و آخرت کارایی داشته و به دنبال رساندن انسانها به سعادت در تمام شئون و ابعاد است.

در پستهای بَعد، تلاش می‌کنیم این موضوع را بدون پیش‌داوری و بر مبنای موازین تفکّر صحیح(که اشاره شد)، مورد بررسی قرار دهیم.

می‌توانید پست بعدی را از اینجا مشاهده نمایید.

تفکرمعنای زندگیدین
دانشجوی فلسفه‌ی علم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید