مهدیه عباس زاده
مهدیه عباس زاده
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

اگر انقلاب بشه، تو اتوبوس کمتر دعوا میشه؟

مدتی است که مسیر تقریبا هر روزه من با سه اتوبوس است. یادم می‌آید چند سال قبل که هر روز با مترو تا دانشگاه می‌رفتم، گاهی با خودم فکر میکردم که یادگیری مترو برای من بیش‌تر از دانشگاه است؛ از بس که در مترو بحث و درگیری و آدم‌های جور و واجور می‌دیدم؛ اما به نظرم این روزها در خیابان و مترو و اتوبوس بیش‌تر از قبل درگیری می‌بینم و خشونت درگیری‌ها هم بالاتر رفته است. در این برخوردها، فحش و فحش کاری زیاد اتفاق می‌افتد و گاهی هم کار به برخورد فیزیکی می‌کشد. خیلی وقت‌ها از درگیری‌ها خسته می شوم. گاهی هم دوست دارم بنشینم و به حال زارمان بگریم. مثلا؛ یک بار ساعت شش و خرده ای صبح بود که به ایستگاه تئاتر شهر رسیدم. میخواستم به سمت تجریش بروم، فقط دو نفر در ورودی محل توقف اتوبوس بودند و من در صف منتظر ماندم. اتوبوس که آمد، کسانی که دیر رسیده بودند بدون توجه به صف، حمله کردند و در صندلی های خالی نشستند. جمعیت آنقدر فشار آورد که دستم زخم و بند کیفم پاره شد. کسی توجهی به حال و وضع من نمی‌کرد. آن‌هایی که به ناحق نشسته بودند انگار احساس فاتح بودن می کردند و آن هایی که ننشسته بودند برخی در دلشان نقشه می کشیدند که مثل دیگران فاتح باشند. این اتفاقی است که روزهای متمادی تکرار می‌شود؛ آدم‌هایی با ظواهر بسیار متفاوت، اما رفتاری مشترک: خوردن حق دیگران مثل آب خوردن.

دریچه اول- آیا اگر نرخ تورم و قیمت دلار و سکه اینقدر بالا نبود، آیا اگر حاکمیت نسبت به اعتراضات طور دیگری عمل میکرد، آیا اگر نرخ بیکاری انقدر نبود، آیا اگر خانه اینقدر گران نبود، آیا اگر هوا اینقدر آلوده نبود، اعصاب مردم آرام‌تر نبود و کمتر با هم درگیر نمی شدند؟

دریچه دوم - با خودم فکر کردم: این آدم‌ها، اگر بتوانند اختلاس کنند، نمی کنند؟ قطعا می کنند. اگر بتوانند به ناحق پست و مقامی بگیرند، نمی‌گیرند؟ قطعا می گیرند. اگر بتوانند فامیل خود را سر کار بیاورند و برایش راه خوردن حق مردم را باز کنند، نمی کنند؟ قطعا می‌کنند. اما چند درصد از این آدم‌ها هستند که از اوضاع اجتماعی و سیاسی نالان هستند؟ شاید همه آن‌ها.

دریچه سوم- آیا اگر اتوبوس ها بیشتر بود، آیا اگر ایستگاه طوری طراحی شده بود که افراد مجبور بودند مرتب در صف بایستند، آیا اگر مالیات‌هایی که به شهرداری می‌دهیم به درستی صرف می‌شد، باز هم فرهنگ اتوبوس‌سواری مردم در همین سطح بود؟

اتوبوس و دینامیک سیستم‌ها

به نمودار زیر نگاه کنید:

این، با کمی اغماض، نمودار دینامیک سیستم ها برای مشکل عدم رعایت حقوق دیگر مسافران در اتوبوس است. فلش هایی که علامت مثبت دارند، یعنی با زیاد شدن آنچه سر فلش نوشته شده، آنچه انتهای فلش نوشته شده هم زیاد می شود و فلش هایی که علامت منفی دارند یعنی با زیاد شدن آنچه سر فلش نوشته شده، انتهای فلش کم می شود.

اما این نمودار چه می‌گوید؟

1- وقتی مشکلات و بحران‌های اجتماعی مثل گرانی مسکن و آلودگی هوا و بالابودن نرخ تورم و ... زیاد می‌شود، سلامت روانی افراد جامعه پایین می‌آید و وقتی سلامت روانی افراد جامعه پایین بیاید، سطح فرهنگ آن‌ها هم کاهش پیدا میکند و به عبارتی، ضعف فرهنگی و رفتارهای صرفا مبتنی بر منفعت فردی افزایش پیدا می‌کند. وقتی ضعف فرهنگی افزایش پیدا می‎‌کند، مشکلات اجتماعی مثل عدم رعایت حقوق دیگر مسافران افزایش پیدا می‌کند.

2- حکمرانان یک جامعه، افرادی از خود آن جامعه هستند و برآیند وضعیت فرهنگی آن جامعه در حکمرانان هم دیده می‌شود. وقتی ضعف فرهنگی در جامعه افزایش پیدا میکند و هر کس در پی منفعت فردی خود است، افرادی که سمت و مسئولیت پیدا می‌کنند هم به جای این که به فکر حکمرانی کارآمد باشند، صرفا به فکر منفعت فردی خود هستند. پس افزایش ضعف فرهنگی، باعث افزایش حکمرانان ناکارآمد و افزایش حکمرانان ناکارآمد باعث افزایش حکمرانی ناکارآمد می‌شود.

3- حکمرانی ناکارآمد، سیستم‌ها وسازوکارهای ناکارآمد و غیرتخصصی را به دنبال دارد. در مثال اتوبوس، اگر پروژه‌های شهرداری رانتی نباشد، اگر مالیات‌های مردم درست صرف شود، اگر مطالعات کافی برای طرح‌ها انجام شود؛ در نتیجه شاهد طراحی نامناسب ایستگاه‌ها و صندلی‌های اتوبوس و مواردی از این دست نخواهیم بود.

4- سیستم‌ها و سازوکارهای نادرست، خود باعث مشکلات و بحران‌های اجتماعی می‌شود. در مثال اتوبوس، در ایستگاه هایی مثل تئاتر شهر که فضای کافی برای تشکیل صف اتوبوس در نظر گرفته نشده، معمولا درگیری و دعوا بیش‌تر از محل‌هایی است که امکان تشکیل صف به جهت فضای فیزیکی وجود دارد.

خب، حالا علامت‌های مثبت داخل نمودار چه می‌گوید؟ می‌گوید ما با حلقه‌های افزایشی مواجه هستیم؛ به عبارتی روابط عِلّی و معلولی داخل نمودار طوری است که با گذر زمان، مشکلات و مسائل بیشتر و بیشتر می‌شود.

نموداری که رسم کردیم، یکی از کلی نمودار عِلّی - معلولی بود که حول این موضوع می‌توان ترسیم کرد. واقعیت از چیزی که ما این جا رسم کردیم خیلی پیچیده‌تر است؛ مثلا ضعف فرهنگی و حکمرانی ناکارآمد به اشکال دیگری هم میتوانند همدیگر را تشدید کنند؛ یکی از این اشکال در ادامه آورده شده:

نتیجه؟ گاهی با خودم فکر میکنم اگر از صدر تا ذیل افراد حکومت عوض شود، آیا مشکلات ما حل می‌شود؟ آیا مردم کمتر در اتوبوس دعوا می‌کنند؟ آیا همه به راحتی می‌توانند خانه بخرند؟ وقتی برخی روابط عِلّی-معلولی، مثل روابطی که در بالا ترسیم شد را بررسی می‌کنم، به این نتیجه می‌رسم که حکمرانی ناکارآمد و مسائل و بحران‍های اجتماعی، در کشور ما در حلقه‌های علی-معلولی متعددی در حال بازتولید شدن هستند و این که فکر کنیم با تغییر حکمرانان ناکارآمد همه چیز درست می‌شود، خیلی ساده‌انگارانه است.

اگر واقعا میخواهیم توسعه پیدا کنیم و اوضاع بهتری را در اقتصاد، محیط زیست، اجتماع و ... تجربه کنیم، لازم است ساختارها، حلقه‌های علی - معلولی و عواملی که باعث ایجاد و تشدید مسائل و بحران‌های اجتماعی می‌شوند را بشناسیم و با تلاش برای بهبود آن‌ها، به درمان ریشه‌ای مسائل بپردازیم.


اعتراضاتانقلابجامعه شناسیتفکر سیستمیفرهنگ
یادگیرنده‌ای در جست‌وجوی زیبایی‌آفرینی اجتماعی، Product line manager at Asan Pardakht (AP)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید