تحول دیجیتال و تحول کسب و کار دو مورد از داغ ترین اصطلاحات در حوزه صنعت و کسب و کار هستند. اما این دو اصطلاح دقیقا چقدر متفاوت هستند و چگونه برای شما کاربرد دارد؟ این چیزی است که امروز در این مقاله می خواهیم در مورد آن صحبت کنیم.
اولین چیزی که تحول دیجیتال را از تحول کسب و کار متمایز می کند نحوه استفاده از فناوری است. آیا از فناوری به عنوان محرک تغییر استفاده می شود یا به عنوان توانمندساز تغییر استفاده می شود؟ تفکیک این موضوع ممکن است خیلی سخت و دشوار نظر برسد، اما این تفاوت اساسی، ظریف اما مهم در بحث تحول دیجیتال در مقابل تحول کسب و کار است.
تحولات کسب و کار عموما فناوری را به عنوان یک توانمندساز می بینند. در این حالت، شرکت ها چشم انداز روشنی برای تغییرات کسب و کارشان، مدل عملیاتی و ساختار سازمانی شان دارند و به سادگی از فناوری به عنوان راهی برای خودکارسازی یا فعال سازی این تغییرات استفاده می کنند. از سوی دیگر، تحول دیجیتال بیشتر بر استفاده از فناوری برای تعریف وضعیت آینده فرآیندهای کسب و کار متمرکز است و واقعا تعریف می کند که چگونه فناوری می تواند روشی را که سازمان در گذشته انجام داده است را تغییر دهد یا آن را مختل کند تا به سمت تغییرات بنیادی آن فرآیندها حرکت کند.
درک مسیری که می روید و دانستن اولویت های تان مهم است. زیرا حتی اگر آن را تحول دیجیتالی یا تحول کسب و کار بنامید واقعا مهم نیست، اما باید بدانید که نقش فناوری در ابتکار تغییر کلی سازمان تان چیست؟ اگر فناوری را به عنوان یک توانمندی می بینید، می خواهید زودتر بر تعریف مدل عملیاتی، ساختار سازمانی خود و هرگونه تغییر فرهنگی که به دنبال ایجاد آن در سازمان هستید تمرکز کنید. سپس، متوجه خواهید شد که چگونه فناوری به پشتیبانی از آن کمک خواهد کرد.
اگر به دنبال فناوری هستید تا به شما کمک کند تا تعیین کنید چگونه می توانید کسب و کار خود را تغییر دهید یا کسب و کار خود را در آینده به طور خودکار انجام دهید، ممکن است این کار را کمتر انجام دهید و بیشتر بر روی یافتن فناوری مناسب برای کمک به ایجاد برخی از این تغییرات تمرکز کنید. بنابراین، استفاده از فناوری و اینکه آیا این یک محرک یا یک عامل تغییر است، یکی از تفاوت های کلیدی بین تحول دیجیتال و تحول کسب و کار است.
صرف نظر از اینکه به دنبال تحول دیجیتال هستید یا تحول کسب و کار، باید تمرکز زیادی روی افراد در مولفه تغییر سازمانی وجود داشته باشد. دلیل این امر این است که تحول چه به صورت دیجیتالی باشد و چه تحول در کسب و کار، تغییرات احتمالا بر کارکنان شما تأثیر می گذارند. تغییر و تأثیرگذاری بر کارکنان شما هم یک پیش نیاز کلیدی برای اطمینان از موفقیت شما در تحول است.
به طور کلی، تحولات کسب و کار بیشتر بر مؤلفه افراد یا مؤلفه انسانی تغییر متمرکز است، با این حال، می توانیم بگوییم که در تحولات دیجیتال نیز بسیار مهم است و به احتمال زیاد در تحولات دیجیتال نادیده گرفته می شود. اگر تکنولوژی را به عنوان محرک تغییر و نوعی از چیزهایی ببینیم که منجر به تغییر در سازمان می شود، نادیده گرفتن اجزای انسانی آسان تر و وسوسه انگیزتر می شود، در حالی که با تحول کسب و کار، از قبل می دانیم که بر روی آن تمرکز کرده ایم؛ کسب و کار، فرآیندها، افراد و استراتژی. ما قبل از هر چیز بر روی آن تمرکز کرده ایم و سپس در حال یافتن فناوری مناسب برای پشتیبانی از آن هستیم.
در حالی که مدیریت تغییر و مولفه انسانی تغییر در هر یک از سناریوها حیاتی است، در سناریوی تحول دیجیتال ریسک بیشتری دارد زیرا احتمال نادیده گرفتن آن بیشتر است، بنابراین صرف نظر از این موضوع، مهم است که واقعا بر روی تعریف استراتژی تغییر واضح تمرکز کنید.
داشتن یک استراتژی و اهداف کسب و کار مشخص، چیزی است که هم برای تحول دیجیتال و هم برای تحول کسب و کار مهم است. اما باز هم این احتمال وجود دارد که تحولات کسب و کار، استراتژی و اهداف واضح تری داشته باشند. تحول دیجیتال در معرض خطر نداشتن اهداف و مقاصد کاملا تعریف شده قرار دارند. زیرا وسوسه انگیز است که اجازه دهیم فناوری منجر به تغییر شود و بنابراین تقریبا بهانه ای برای سازمان ها فراهم می کند تا به طور واضح استراتژی و اهداف خود را به عنوان بخشی از تحول دیجیتال تعریف نکنند. به همین دلیل و به منظور جلوگیری از شکست احتمالی تحول دیجیتال در سازمان ها، حتما باید اهداف و استراتژی مشخص و تعریف شده داشته باشید.
در هر صورت، چه به دنبال تحول دیجیتال باشید و چه تحول کسب و کار، باید مطمئن شوید که اهداف و مقاصد کسب و کار را به طور واضح تعریف کرده اید تا تغییراتی را که می خواهید دنبال کنید را در سازمان خود فعال کنید.
هم تحول دیجیتال و هم تحول کسب و کار باید بر نتایج قابل اندازه گیری و بازگشت سرمایه ثابت تمرکز کنند، اما اکثر سازمان هایی که مسیر تحول دیجیتال را دنبال می کنند، روی نتایج قابل اندازه گیری در بازگشت سرمایه تمرکز نمی کنند. زیرا اغلب آنها بر اجرای فناوری بیشتر تمرکز می کنند، صرفا به این دلیل که فناوری قدیمی آنها منسوخ شده است و آنها باید فناوری جدید را جایگزین کنند. این ممکن است دلیل خوبی برای دنبال کردن تحول دیجیتال باشد، اما اگر می خواهید از هزینه های بیش از حد، زمان بیش از حد و شکست های احتمالی اجتناب کنید، تمرکز صرف بر فناوری کافی نیست. باید مجموعه ای از نتایج قابل اندازه گیری در بازگشت سرمایه یا ROI و مزایایی که انتظار دارید از تحول دیجیتال به دست آورید را مد نظر داشته باشید.
همین امر در مورد تحول کسب و کار نیز صادق است، اما به احتمال زیاد اگر به دنبال تحول کسب و کار هستید، روی نتایج قابل اندازه گیری در بازگشت سرمایه تمرکز خواهید کرد، با این حال این مسأله برای مسیر تحول دیجیتال حتی مهم تر است.
برای تحول کسب و کار و تحول دیجیتال مهم است که بر روی نتایج قابل اندازه گیری در بازگشت سرمایه تمرکز کنید. البته اگر سرمایه گذاری هنگفتی روی فناوری می کنید این موضوع برای مسیر تحول دیجیتال حتی مهم تر است. در پایان چیزی که می توان گفت این است که تحول دیجیتال و تحول کسب و کار بسیار شبیه به هم هستند.
همپوشانی، اشتراکات و تفاوت های ظریف زیادی بین تحول دیجیتال و تحول کسب و کار وجود دارد. شاید می خواهید برای خود و سازمان تان تعیین کنید که روی چه چیزی تمرکز کنید. تمایل دارید بیشتر روی تحول کسب و کار تمرکز کنید یا تحول دیجیتال، یا شاید ترکیبی از هر دو؟ البته امروزه سازمان ها ترکیب هر دو را انجام می دهند و بنابراین مفهوم تحول دیجیتال در کسب و کار هم از ترکیب هر دو نشأت گرفته است. چرا که انجام تحول کسب و کار بدون در نظر گرفتن ابزارهایی مانند نرم افزار ERP و قابلیت های دیجیتال به ویژه در جهان آینده، کاری سخت و غیرممکن به نظر می رسد.