Mir Hossein A.
Mir Hossein A.
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

رعایت فاصله اصولی و عمومی!

یک ادمهایی را هرگز ندیده ای ولی از بس در دنیای ذهنت با ایشان صحبت کرده ای احساس نزدیکی میکنی

نمیدانم حکمتش چیست ولی حکایت عجیبیست همنشینی خیالی با کسانی که میدانی هیچوقت از نزدیک ندیده ای و هیچوقت هم شاید نبینی شان ولی آن گفت و گو ها با تو هستند و در تو ته نشین می شوند و البته توصیه این است که شاید بهتر هم همین گونه باشد که دیداری رخ ندهد!

در اوایل جوانی که پایِ ثابتِ شبِ شعر بودم بسیار شیفته ی آقای شاعری بودم که بسیار نغز و شیرین، شعر می گفت. در یکی از جلسات مجری برنامه گفت یک سورپرایز  داریم و میخام بهتون بگم امشب یک مهمان ویژه داریم و اون کسی نبود جز شاعرِ مورد علاقه من!

تا صدایش کردند و از پله های سن بالا میرفت احساس می کردم الان قلبم از دهانم بیرون میزند از بس که هیجان داشتم.

باور کردنی نبود شروع کرد و بدون مکث غزل مورد علاقه مرا  که شاعر دیگری سروده بود را خواند:

صبح علی الطلوع گدا بر تو می گذشت

نزدیک ظهر بود که عالیجناب شد

...

روی ابرها بودم، آن زلف پریشان، آن صدای گیرا، آن مکث و توقف های دقیق حین خواندن!

بعد از نیم ساعتی مراسم تمام شد

رفتم سرویس بهداشتی، از قضا شاعر محبوبم هم آنجا بود! او در انتظار خالی شدن توالت، من در حال دعا برای طولانی شدنِ کارِ فردِ درونِ توالت که بیشتر تماشایش کنم!

چند دقیقه ای که گذشت با مشت به در کوبید و گفت: عمو بیا بیرون شاشیدیم به خودمون!

به فاصله چند دقیقه جلوی درب خروج دیدمش با اشتیاق ایستادم به تماشایش، داشت سیگار می کشید و با دوستانش جکهای جنسی میگفتند و خرناسه کنان میخندیدند!

اندکی بعد از دوستش با صدای بلند اینگونه خداحافظی کرد: ممد گراز مواظب خودت باش گلابی!

رفتنی با پای خودم میرفتم و با دل؛ برگشتنی با پای خودم می آمدم و بی دل!

اینگونه شد که یاد گرفتم رعایت فاصله اصولی و عمومی هم برای خودم بهتر است هم برای تصویری که از دیگران دارم...

.

2 خرداد 1400

در حال یادآوری خاطرات شب شعر

.

پ.ن

-عکس تزئینی است و مربوط به همایش بیمه پاسارگاد در تبریز است.

-از دیگران در ذهن بُت نسازیم و بُت نپرستیم از هر نوع اش!

-نه هر که چهره برافروخت دلبری داند (#حافظ)

-انتظارات عجیب و غریب از هیچکس در ذهن نداشته باشیم(همه توالت می روند و جک سکسی دوست دارند حتی به غلط!)

-به شخصیت های مورد علاقه مان زیاد نزدیک نشویم که چیز زیادی از ایشان نبینیم!(از هر نوع)

-شب شعر خوب اگر سراغ داری معرفی کن، اَجرت با آقا ملک الشعرای بهار!

-کار خود را در توالت(چه منزل چه عمومی) خیلی طولانی نکنید شاید آن بیرون کسی مثل ابر بهار دلش بخواهد ببارد!

-دوست عزیزی که پشت درب توالت نوشتی "نازنین جانم خیلی دوست دارم" باید بدونی که اولا نازنین خانم هیچوقت نمیتونه این نوشته رو بخونه چون نمیاد دستشویی مردانه، ثانیا از نازنین خانمی که بیاد دستشویی مردانه یا بیارنش دستشویی مردانه متاسفانه دیگه از اون نازنین خانم، نازنینی باقی نخواهد موند، از من گفتن بود (صلواتی ختم کنید)

هزارماجرانازنینجک
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید