محمدحسین اسدی
محمدحسین اسدی
خواندن ۱۲ دقیقه·۳ سال پیش

توسعه‌ی اینترنت در ایران: موانع

توضیح: این یادداشت برای نشریه انجمن اسلامی دانشگاه تبریز نوشته شده است، نسخه‌ی کامل‌تر آن در ویرگول شخصی خودم برای ثبت در سوابق و همچنین مخاطبان ویرگول بازنشر می‌شود.
پست مربوط در کانال تلگرام دفتر تحکیم وحدت دانشگاه تبریز: لینک
پست مربوط در صفحه‌ی اینستگرام دفتر تحکیم وحدت دانشگاه تبریز: لینک


چکیده

چرا اینترنت ایران توسعه نیافت؟ تحریم؟ افراد؟ زیرساخت‌ها؟ نهادها؟

در یادداشتی که در ادامه می‌خوانید نگارنده توضیح می‌دهد که چه ضرباتی در طول چند دهه‌ی اخیر بر پیکر نیمه‌جان اینترنت نواخته شده است که نتیجه‌ی آن‌ها امروز پیش چشمان ماست. از مخالفت های ایدیولوژیک تا اشتباهات عمدی و غیرعمدی، از منافع مالی تا بی‌تجربگی سیاستگذارن در این مسأله نقش داشتند.

مقدمه

اوایل شروع دولت سیزدهم وزیر جدید ارتباطات در واکنش به این سؤال که چرا در شبکه‌های اجتماعی و مشخصاً توییتر و اینستگرام صفحه ندارد گفته بود به دلیل مشغله‌ی زیاد وقتی برای شبکه‌های اجتماعی ندارد و مردم می‌توانند نظرات و انتقادات و پیشنهاداتشان را از طریق پیامک در اختیار او بگذارند، بگذریم که آن روزها این خبر چه واکنش‌هایی در فضای رسانه‌ای و مجازی کشور در پی داشت. تقریباً چند هفته قبل بود که روابط عمومی وزارت ارتباطات از عضویت وزیر در ۹ شبکه اجتماعی/پیامرسان خبر داد که البته از آن تعداد به جز دو عنوان اینستگرام و لینکداین بقیه ۷ مورد از شبکه‌اجتماعی‌/پیامرسان های داخلی اند. همزمان با این اتفاق، در صفحه‌ی اینستگرام آقای وزیر گزارشی از تعداد و محتوای پیامک های ارسالی مردم در مدت صد و خورده‌ای روزی که از آغاز به کار دولت سیزدهم می‌گذرد هم منتشر شد. نگارنده این همه مقدمه‌چینی می‌کند تا به این جمله برسد: طبق اینفوگرافیکی که صفحه‌ی وزیر ارتباطات منتشر کرده، اگر ۲۰٪ مربوط به شکایت از اوپراتور ها، ۱۶٪ درصد مربوط به توسعه‌ی اینترنت و ۳٪ درصد مربوط به شکایات گیمرها را جمع بزنیم و تحت عنوان «مشکلات مربوط به توسعه‌ و کیفیت اینترنت» بدانیم؛ مشکلات مربوط به کیفیت اینترنت نزدیک ۴۰ درصد محتوای پیامک های ارسالی مردم را تشکیل می‌داده است. این توضیح نگارنده با چه هدفی نوشته شد؟ برای اینکه گریزی بزند به مشکلات توسعه‌ی اینترنت در ایران و ببیند علت اینکه رتبه‌ی ایران [بنابر آمار speedtest.org در نوامبر ۲۰۲۱] در سرعت اینترنت ثابت، ۱۴۲ جهان و در اینترنت همراه ۷۰ جهان است، چه بوده است.

اگر دردم یکی بودی چه بودی

مشکلات سرعت، کیفیت و دسترسی پذیری اینترنت دلایل مختلفی دارد که بعضاً در ساختار های حاکمیتی، بعضاً در دیدگاه افرادِ مؤثر و بعضاً در اشتباهات ناخواسته و ندانسته فردی ریشه دوانده است. نگارنده در نهایت دلایل عقب‌ماندگی توسعه‌ی ارتباطات در ایران را به دو دسته‌ی کلی تقسیم می‌کند؛ مشکلات مربوط به زیرساخت های فنی و مشکلات مربوط به دیدگاهِ افراد.

ابتدا مشکلات مربوط به زیرساخت فنی را ریشه‌یابی کنیم. برای اینکار یک مقدمه‌ی کوچک از ساختار شبکه و ارتباطات ارائه می‌شود. همانطور که بالاتر خواندید، وضعیت رتبه‌ی اینترنت ایران از نظر میانگین سرعت، در بخش اینترنت ثابت (مودم های ADSL/VDSL، فیبر نوری و حتی احتمالاً TD-LTE) به مراتب از اینترنت همراه بدتر است. در حالی که در اکثر کشور های دیگر، سرعت اینترنت ثابت بالاتر است. پس چرا ما راه را برعکس می پیماییم؟ چون توسعه‌ی اینترنت همراه برای فواصل دور (مثلاً روستاها) به مراتب کم هزینه تر و سریع‌تر است تا اینترنت ثابت. و به دلیل عقب‌ماندگی ما در سال‌های قبل و ضروری شدن دسترسی به اینترنت به صورت ناگهانی، تصمیمات هم لحظه‌ای اتخاذ می‌شوند. مثل یک‌جور شرایط جنگی! توضیح بیشتر اینکه، اکثر کاربران اینترنت ثابت و خانگی در ایران امروز از سرویس های ADSL استفاده می‌کنند. این سرویس ها بر بستر سیم تلفن ارائه می‌شوند و از یک قانون ساده پیروی می‌کنند: هر چه فاصله‌ی شما از مرکز مخابراتی بیشتر باشد، سرعتتان کمتر خواهد بود. تا یک کیلومتر افت سرعتی نخواهید داشت و از تمام ۲۴ مگابیت بر ثانیه می‌توانید استفاده کنید (هرچند سرویس دهنده های ایران بیشتر از ۱۶ مگابیت بر ثانیه سرویسی ارائه نمی‌دهند)، تا ۲ کیلومتر به ۱۶ مگابیت کاهش می‌یابد و این فاصله وقتی از ۵ کیلومتر بیشتر شود تقریباً سرعت دانلود در سمت مشتری صفر خواهد بود. حال راه حل رفع این مشکل چیست؟ بله، توسعه‌ی فیبر نوری.

اما توسعه‌ی فیبر نوری به شدت هزینه بر است. آیا بقیه کشور ها که سرعت اینترنت ثابت بسیار بالایی دارند، همگی از فیبر نوری استفاده می‌کنند؟ خیر! نکته‌ی اساسی در همین «خیر» است.

صداوسیما: ضربه‌ی اول

فلش‌بک به سال ۵۸، روزهای تدوین و تصویب اولین قانون‌اساسی بعد از انقلاب. در قانون اساسی نوشته شد که رادیو - تلویزیون منحصراً در اختیار حکومت خواهد بود. حال سؤال اینجاست که این چه ربطی به توسعه‌ی اینترنت دارد؟ نگارنده توضیح خواهد داد که چگونه صداوسیما در مراحل مختلف توسعه‌ی اینترنت را با مشکل مواجه کرده است. یکی از آن مراحل از همان موقع تدوین قانون اساسی شروع شد و تا امروز ادامه دارد.

در کشورهایی که صداوسیمای خصوصی وجود دارد و هرکسی می‌تواند شبکه‌ی تلویزیونی خودش را راه بیندازد، رقابتی جدی بین شبکه‌های مختلف ایجاد می‌شود. چرا که هر شبکه از مخاطبانش حق اشتراک دریافت می‌کند و برای حفظ و جذب مخاطب چاره‌ای ندارد جز اینکه بهترین برنامه‌ها را برای مخاطبش آماده کند. حال به خاطر وجود حق اشتراک، هر واحد ساختمانی یک کابل کواکسیال (همان کابل آنتن خودمان) اختصاصی برای خودش دارد. درست مثل سیستم اشتراک خط تلفن در کشور خودمان. خب نتیجه؟ نتیجه اینکه شبکه‌های خصوصی خودشان دست به کار می‌شوند و کابل کواکسیال به خانه‌های ملت می‌کشند تا آن‌ها از برنامه‌های جذاب آن شبکه بهره مند شوند و البته جیب مبارکشان هم با حق اشتراکی که از مخاطبان می‌گیرند پر شود. صحبت چه سال‌هایی را می‌کنیم؟ فرض کنید سال‌های دهه‌ی هشتاد و نود میلادی که هنوز اینترنت در جهان فراگیر نشده بود. فلش فوروارد به بیست، سی سال بعد: از همان‌ کابل‌های کواکسیال برای برقرار کردن ارتباط اینترنتی استفاده می شود. این کابل ها به دلیل محافظ‌ها و نویزگیرهایی که دارند، می‌توانند تا سرعت های بسیار بالا و در مسافت های نسبتاً طولانی بدون افت سرعت استفاده شوند. چرا در ایران این اتفاق نیفتاد؟ چون صداوسیما رایگان و دولتی (بخوانید حکومتی) بود و از مرکز امواج را در هوا پخش می‌کرد و هرکس می‌خواست تلویزیون ببیند کافی بود یک آنتن هوا کند و امواج را بگیرد و به خورد تلویزیون بدهد.

شرکت مخابرات ایران: ضربه‌ی دوم

یکی دیگر از بزرگترین مشکلات زیرساختی در توسعه‌ی اینترنت، انحصار شرکت مخابرات ایران در داکت‌ها و حوضچه‌های مخابراتی است. این هم از همان اشتباهات [احتمالاً] نادانسته‌ی افراد نشأت می‌گیرد. زمانی که مخابرات خصوصی می‌شد، انحصار این زیرساخت ها که از اموال و دارایی‌های عمومی و از سرمایه های ملی است [و قبل از آن به درستی در اختیار یک شرکت دولتی، یعنی مخابرات ایران بود] به صورت انحصاری به شرکتی (همان مخابرات ایران، اما این بار خصوصی) داده شد که خود به دلیل ارائه ی سرویس اینترنت به مشترکان، رقیب دیگر شرکت‌های سرویس دهنده است. به زبان ساده، فرض کنید شرکت الف و ب هر دو یک خدمت را ارائه می‌کنند و رقیب یکدیگرند. در این میان هر دو به یک سری زیرساخت برای ارائه‌ی خدمات خود نیازمند اند که انحصار این زیرساخت ها به شرکت ب داده شده است. مضحک نیست؟ این چه رقابتی است که یک شرکت محتاج اجازه‌ی شرکت رقیب خود است. رویکرد شرکت مخابرات ایران هم تاکنون اینطور بود که: نه خودم بستر فیبر نوری را توسعه می‌دهم نه می‌گذارم شما توسعه بدهید. برای همین توسعه‌ی زیرساخت فیبر نوری با مانع بسیار بزرگ و زبان‌نفهمی مواجه شد.

مجلس بی‌تجربه: ضربه‌ی سوم

نکته‌ی بسیار قابل تعجب اینکه سال گذشته مجلس محترم شورای اسلامی در لایحه‌ی بودجه‌ی امسال (۱۴۰۰) اصرار داشت که قسمتی از درآمد کارور (اپراتور) های دیگر را در اختیار شرکت مخابرات ایران قرار دهد تا از آن درآمد برای توسعه‌ی زیرساخت پنج میلیون پورت اینترنت ثابت پر سرعت استفاده شود. (لایحه‌ی بوجه سال ۱۴۰۰، تبصره ۶، بند «ی»، مورد ۲) یک لحظه همین جا بایستید و یکبار دیگر جمله‌ی قبل را بخوانید. توجه کردید که چه اتفاقی افتاد؟ علاوه بر انحصاری که شرکت مخابرات ایران دارد [یادآوری جهت تأکید: شرکت مخابرات ایران یک شرکت خصوصی است و بر سرمایه های ملی انحصار دارد] و با آن انحصار پدر شرکت‌های خصوصی دیگر را در آورده است، قسمتی از درآمد همان شرکت های خصوصی بی‌نوای رقیب در اختیار شرکت مخابرات ایران قرار می‌گیرد تا زیرساخت انحصاری خود را گسترده‌تر کند و درآمد بیشتری کسب کند. اگر برای خوانندگان محترم سؤال است که چرا باید این همه امتیاز تبعیض‌آمیز در اختیار یک شرکت خصوصی قرار بگیرد، توصیه می‌شود بررسی کنند که بیشتر سهام این شرکت «خصوصی» در اختیار کجاست. برای ادامه داشتن این یادداشت‌ها نگارنده را از نام بردن آن معاف کنید.

شرکت های دیگر عملاً برای بقا در این شرایط روی آورده‌اند به منابع درآمدی دیگر، مثلاً سرویس‌های پخش فیلم و سریال (VOD) راه انداختند، یا در قسمت‌های پشتیبانی شرایط رقابتی ایجاد کردند، یا به توسعه‌ی اینترنت 4G روستایی پرداختند. حال آنکه همه‌ی این هزینه و انرژی می‌توانست به سمت توسعه‌ی فیبر نوری برود که به مراتب مطمئن تر، سالم تر (از نظر عدم وجود امواج بی‌سیم)، سریع‌تر و آینده‌نگرانه‌تر است.

خرداد ماه امسال بود که هیأت دولت دوازدهم لایحه‌ای جهت بازپس‌گیری این زیرساخت‌ها از شرکت مخابرات تصویب کرد. البته فعلاً به تصویب مجلس نرسیده (تصویب که هیچ، حتی صحبتش هم نشده) و با وجود رویکرد مجلس یازدهم که در طرح صیانت و امثالهم دیدیم، به نظر نمی‌رسد به نتیجه‌ای برسد.

دوباره صداوسیما: ضربه‌ی چهارم

دو مورد از عمده ترین مشکلات توسعه‌ی زیرساخت اینترنت ثابت کشور گفته شد، یک مورد هم برای اینترنت همراه، به صورت گذرا عرض شود که انحصار صداوسیما بر باند های فرکانسی ۷۰۰ و ۸۰۰ مگاهرتز یکی دیگر از مشکلات توسعه‌ی اینترنت همراه بوده است. در حالی که در همه جای دنیا اختیار باند های فرکانسی به سازمان رگلاتوری سپرده می‌شود نه اینکه یک سازمان، قلدرمآبانه باندهای فرکانسی [که بازهم از سرمایه های ملی اند] را به انحصار خودش درآورد و نه از آن‌ها استفاده کند و نه اجازه‌ی استفاده برای توسعه‌ی اینترنت همراه توسط این باند ها را بدهد. این هم یکی دیگر از مراحلی بود که صداوسیما بر مسیر توسعه‌ی اینترنت در ایران سنگ اندازی کرد که اتفاقاً این بار کاملاً دانسته و عامدانه بود.

از مشکلات زیرساختی که عبور کنیم، به مشکل بزرگ‌تر و عمیق‌تر می‌رسیم: وجود افرادی که از نظر دیدگاهی و ایدئولوژیکی همیشه با توسعه‌ی اینترنت دشمن بوده اند.

سرعت ۱۲۸ کافی است: ضربه‌ی پنجم

اواخر دهه‌ی هشتاد شمسی بود که وزیر ارتباطات دولت دهم (که امروز هم از مدافعان و مبلغان سرسخت طرح صیانت است) در یک مصاحبه گفت «اینترنت با سرعت ۱۲۸ کیلوبیت بر ثانیه برای کاربران خانگی کافی است» نگارنده برای اینکه تصور درستی از این عدد برایتان ایجاد کند اجازه دهید اشاره کند که میانه‌ی سرعت اینترنت ایران بنابر آمار speedtest.org امروز در اینترنت ثابت و همراه به ترتیب ۹٫۸۵ و ۲۵٫۲ مگابیت بر ثانیه است. یعنی تقریباً به ترتیب ۷۹ و ۲۰۰ برابر چیزی است که آقای وزیر سابق و آقای نماینده‌ی فعلی به صلاح مردم می‌دانستند. که البته با سرعت های امروزی به وضوح همه‌ی ما در کار های روزمره ضعف و کمبود سرعت اینترنت را با جان و دل می‌چشیم. برای اینکه حس خوبی بهتان دست بدهد می‌توانید از این به بعد هر وقت سرعت اینترنت اذیتتان کرد به خودتان یادآوری کنید که از سرعتی به طور متوسط ۱۴۰ برابر چیزی که آقای وزیر وقت صلاح می‌دانسته است استفاده می‌کنید!

وجود چنین دیدگاهی در فردی که مثلاً باید متولی و پیشرو توسعه‌ی اینترنت در کشور باشد مشخص است که چه بلایی بر سر زیرساخت اینترنت می‌آورد. به اندازه‌ی کافی نهادهای بسته‌ی حاکمیتی دیدگاه منفی و امنیتی نسبت به اینترنت دارند، حال اگر وزیر ارتباطات به جای اینکه از طرف مردم به مقابله با آنان بپردازد، خود با آنان همراه شود، دیگر سنگری باقی نخواهند ماند.

متحجر نباشیم: ضربه‌ی ششم

به عنوان یک فرد مذهبی از یک خانواده مذهبی باید اعتراف کنم که متأسفانه، متأسفانه و بازهم متأسفانه، سابقه‌ی قشر مذهبی هم در این زمینه کمی تاریک است. در حالی که سفارش اسلام به علم‌گرایی و علم‌آموزی بر همگان روشن است و به اندازه‌ی کافی آیات و احادیث در این باب خوانده‌ایم و شنیده‌ایم، اما بازهم به مرحله‌ی عمل که می‌رسیم متأسفانه می‌بینیم که به طور کلی مقابله با علم و تکنولوژی در قشر مذهبی نمود بیشتری دارد. از همین قضیه واکسن و تجعمات ضدواکسن در شهرستان قم و درصد اقبال مردم به واکسیناسیون در استان قم گرفته تا بقیه‌ی وجوه علم و تکنولوژی که در بدو ورود به کشور یا جامعه از سمت قشر مذهبی نسبت به آن‌ها گارد گرفته می‌شود. مثال بارزش هم باز به اواخر دهه‌ی هشتاد یا اوایل دهه نود شمسی بر می‌گردد که یک کارور (اپراتور) برای اولین بار قصد داشت اینترنت نسل سوم (3G) را در کشور پیاده کند که عده‌ای رفتند پیش مراجع قم و فریاد وا اسلاماه سر دادند و آن‌قدر علیه تکنولوژی حرف زدند که بالاخره از یکی از مراجع تراز اول حکم حرمت استفاده از آن کارور را گرفتند. بماند که این اقدامات چه ضربات مهلکی بر پیکر دین و دین‌داران وارد و چقدر مردم را از دین دور و زده کرد. چقدر دین و دین‌داری مورد تمسخر قرار گرفت و در نهایت هم قبح مخالفت با دین شکسته‌تر از همیشه شد.

البته ملت ایران به این قبح شکنی‌ها عادت کرده است، از همان زمانی که برای ممنوع بودن ماهواره قانون تصویب شد و چند ده میلیون نفر ایرانی یک شبه مجرم تلقی شدند، تا فیلترینگ و مسدود‌سازی پیام‌رسانی مثل تلگرام که در یک لحظه‌، بالای چهل میلیون نفر از ایرانی‌ها را به مجرم و قانون‌شکن تبدیل کرد. تا امروز که با طرح‌هایی مثل طرح صیانت که از بدو تولد شکسته خورده هستند به مقابله با خواست عموم مردم قد علم می‌کنیم. قبح قانون‌شکنی امروز بیشتر از همیشه شکسته شده است و وقتی قانون برای کسی ارزشی نداشت، دیگر سنگ روی سنگ بند می‌شود؟ بدبختی این است که از اشتباهات گذشته درس و عبرت هم نمی‌گیریم و همان اشتباهات را بارها و بارها تکرار می‌کنیم. اگر دیدیم ممنوعیت ویدیو و بعدتر ماهواره جواب نداد، اگر دیدیم اجبار حجاب جواب نداد، اگر دیدیم فیلترینگ تلگرام جواب نداد، چرا اصرار داریم باز قانونی مثل طرح صیانت را به تصویب برسانیم؟ قانونی که می‌دانیم قابل اجرا نیست و تا امروز حتماً باید دریافته باشیم که با خواست عموم مردم نمی‌شود مقابله کرد، اگر قانون براساس خواسته‌ی اکثریت ملت نباشد، هیچ‌وقت در اجرای آن قانون توفیقی حاصل نمی‌شود. هر وقت قانونی برخلاف خواسته‌ی ملت تصویب شد، این قانون بود که خُرد شد و زیر پا گذاشته شد و این ساحت قانون بود که خدشه‌دار شد. این متن در اصل قرار بود نقدی بر طرح صیانت باشد، ولی چون در روز های نگارش متنی که در حال خواندنش هستید، مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی طرح صیانت را مغایر با قانون اساسی دانست و ایرادات فراوانی به آن وارد کرد و طرح فعلاً قرار است مورد بازنگری قرار بگیرد، نگارنده هم با خود گفت نقد چیزی که شاید تصویب آن به این شکل از دستور کار خارج شده مفید نباشد. بنابراین هسته‌ی اصلی بحث را به توسعه‌ی اینترنت اختصاص داد. به عنوان سخن پایانی بگویم که ای کاش بعد از چهار دهه حکمرانی بالاخره یاد بگیریم که صاحبان اصلی این مملکت، این ملت هستند و عمل برخلاف خواسته‌ی آن‌ها محکوم به شکست است، نه فوراً ولی حتماً.

اینترنتصیانتسرعت اینترنتپهنای باند
ایرانیِ مسلمان و آزادی‌خواه. علاقه‌مند به گنو/لینوکس، نرم افزار آزاد، اینترنت اشیا و دیگر وجوه تکنولوژی. امید بذر هویت ماست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید