ویرگول
ورودثبت نام
| محمدحسین |
| محمدحسین |
خواندن ۷ دقیقه·۲ سال پیش

معرفی کتاب نقش‌آفرینان عصر تاریکی

«انتشارات کیهان»
«انتشارات کیهان»

بسم الله الرحمن الرحیم

این کتاب برای شروع مطالعه درباره‌ی جریان‌های سیاسی تاریخ معاصر ایران، بدون شک یکی از بهترین‌ گزینه‌هاست. از آن جایی که سپهر سیاسی ایران در قرن اخیر به شدت پرحادثه و در عین حال غبارآلود بوده است، شناخت جریان‌های سیاسی ضرورتی انکارناپذیر محسوب می‌شود. مولف این کتاب «مرتضی صفار هرندی» است که از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ وزیر فرهنگ بوده و سال‌هاست در دانشگاه «جریان‌شناسی سیاسی» تدریس می‌کند. این کتاب در چارچوب خشک و عصاقورت‌داده و خسته‌کننده‌ی آکادمیک نوشته نشده؛ بلکه با نگاهی گذرا، مفید و مختصر به رشته‌ی تحریر درآمده است. جای‌جای کتاب، خاطرات و گفت‌وشنودهای جذابی به چشم می‌خورد. و به همین خاطر «نقش‌آفرینان عصر تاریکی» کتابی به شدت خوش‌خوان محسوب می‌شود. نویسنده کتابش را به چهار شهید خانواده‌ی جنیدی و پدر و مادرشان تقدیم کرده. به نصرالله، رضا، محمد و عبدالحمید جنیدی؛ چهار برادر شهیدی که هم‌اکنون عِندَ الرَّبِهِم یُرزَقون‌اند.

نویسنده در فصل اول کتاب که «نوزاد بیمار» نام دارد، می‌نویسد:

«حزب» در ایران محصول یک فرایند اجتماعی نبوده بلکه نخبگان وقت جامعه چاره‌ی حل مشکلات کشور را در اتخاذ الگوهای وارداتی غربی می‌دانستند و متاسفانه پرونده‌ی پاکیزه‌ای از نظر وابستگی به بیگانگان نداشته‌اند. روشنفکران متجددی مانند فتحعلی آخوندزاده، میرزا ملکم‌خان، طالب اف، میرزا آقا کرمانی و... واردکنندگان اندیشه‌های مدرن بودند که هیچ قرابتی با فرهنگ ایرانی اسلامی ما نداشت.

در ادامه‌ی این فصل به اولین جرقه‌های انقلاب مشروطه، ساز و کارهای آن و در نهایت به صف‌بندی علما در آن نهضت شکست‌خورده اشاره می‌شود.

نویسنده در فصل دوم کتاب که عنوان آن «دوران اندوخته‌ها» نامگذاری شده به روی بخش‌های تاریک زندگی «محمد مصدق» نورافکن می‌اندازد.

عضویت در لژ فراماسونری جامع آدمیت، همراهی با اشغال‌گران انگلیسی در سرکوب یاران رئیس علی دلواری، زمینه‌سازی برای نخست‌وزیری رضاخان، اقدام به خودکشی در تبعید و انتصابات پی در پی عوامل انگلیس از ناگفته‌های زندگی سیاسی مصدق به شمار می‌آیند که نویسنده با ارائه‌ی اسناد و مدارک معتبر آن‌ها را افشا می‌کند.

نگارنده در ادامه به چند و چون گرایش‌های فکری «مهدی بازرگان» می‌پردازد که نوعی از التقاط را بنیان نهاد. نویسنده دست خواننده‌ی کتاب را می‌گیرد و به جلسات سخنرانی‌ بازرگان تحت عنوان «راه طی‌شده» می‌برد که در سال ۱۳۲۴ در جمع انجمن اسلامی دانشجویان ایراد شدند.

بازرگان در آن جلسات درصدد تثبیت این دیدگاه بود که دانش معاصر، اصول و احکام اسلام را تایید می‌کند. او با بیراهه معرفی کردن راه‌های عقلی و فلسفی در بحث توحید، سعی کرده بود راه خداشناسی را منحصر در راه حس و طبیعت معرفی کند. تجربه‌ی ملموس گرایش فکری بازرگان، انحراف خونین و جانکاهی بود که در سازمان مجاهدین خلق رخ داد.

در ادامه نویسنده فراز و نشیب‌های زندگی سیاسی آیت الله بروجردی را بررسی می‌کند. موضوعی که تاریخ‌پژوهان کمتر به آن پرداخته‌اند. در این بخش از کتاب، خاطرات تکان‌دهنده‌ای از آن «فقیه بزرگ» روایت می‌شود که مطمئنا از خواندنی‌ترین نکته‌های سیاسی دهه‌ی ۲٠ و ۳٠ به شمار می‌روند.

فصل سوم که «نقطه عطف» نامگذاری شده، به اولین جرقه‌های ظهور نهضت امام خمینی یعنی لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی و اصلاحات ارضی اشاره می‌شود. جرقه‌هایی که با حادثه‌ی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، تبعید امام خمینی و بعد به هلاکت رساندن حسنعلی منصور روز به روز شعله‌ورتر می‌شود.

تا این که امام خمینی اول بهمن ۱۳۴۸ در مسجد شیخ انصاری نجف در خلال تدریس کتاب البیع وارد بحث ولایت فقیه شد و اختیارات ولی فقیه را در حد حکومت پیامبر و معصومین دانست و تشکیل حکومت اسلامی را به عنوان یک امر واجب برای فقها محسوب کرد.

فصل چهارم که «تجارب تلخ» نام گرفته، مبارزات مسلحانه‌ و چپ‌گرایانه‌ی سازمان انقلابی حزب توده، چریک‌های فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق را بررسی می‌کند. نویسنده ماجرای سازمان مجاهدین خلق را عبرت‌آموزترین فراز تاریخ مبارزات مردم ایران می‌داند. با واکاوی ریشه‌های این سازمان مشخص می‌شود مجاهدین خلق به شدت تحت تاثیر تفکرات «مهدی بازرگان» بوده‌اند و آموزش‌های دینی‌شان بر محور کتاب «راه طی‌ شده» بازرگان قرار داشته است. سعید محسن، از اعضای اولیه‌ی تشکیل‌دهنده‌ی سازمان گفته بود بدون اغراق صد بار کتاب «راه طی‌ شده» را خوانده است.

در ادامه‌ی این فصل ریشه‌ها و ‌مبانی فکری انجمن حجتیه معرفی می‌شود. انجمنی که مخبر ساواک درباره‌اش می‌نویسد:

«این انجمن یک سازمان سیاسی نیست، دولت نیز آن را تایید نموده و شاهنشاه آریا مهر هم از تشکیل آن ابراز رضایت فرموده‌اند.»

در بخش بعدی فصل چهارم اقدامات سید کاظم شریعتمداری در عرصه‌ی حوزه‌های علمیه بررسی می‌شود. جهت‌گیری‌های مشکوک مجتهدی که مخالف مبارزه با حکومت پهلوی بود.

در جلد ۵۵ اسناد لانه جاسوسی آمریکا از شریعتمداری به عنوان رئیس مذهبی قم یاد شده بود که از نخست‌وزیری و ساواک وجوهی را دریافت می‌کرده است.

در انتهای فصل چهارم جریان‌های روشنفکری مخالف رژیم مورد بررسی قرار گرفته‌اند. رژیم پهلوی درصدد بود جریان روشنفکری را در جهت اهداف خود هدایت کند. پس از کودتای ۲۸ مرداد بسیاری از روشنفکران جذب حکومت شاهنشاهی شدند. یکی از مهره‌های رژیم شاه برای جذب اپوزسیون احسان نراقی، مدیر موسسه مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران بود. او برای خنثی کردن جلال آل احمد به عنوان یک روشنفکر معترض، پیشنهاد وزارت آموزش و پرورش را در دولت هویدا به او می‌دهد که با مخالفت شدید جلال مواجه شده بود.
نویسنده در ادامه به «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی» به عنوان عمده‌ترین گروه روشنفکری مخالف رژیم شاه اشاره می‌کند. هر چند به نظر می‌رسد اطلاعات ارائه شده در این بخش قطره‌چکانی و به شدت محافظه‌کارانه بیان شده است اما پرده از رازی مخوف برمی‌دارد. در این بخش از کتاب می‌خوانیم:

«کنفدراسیونی که از مارکسیست‌ها و ملی‌گراها تشکیل می‌شد، به تدریج به یک پاتوق بی‌ثمر تبدیل شد. اما همین نیروهای مخالف در نهایت به طعمه‌های خوبی برای دستگاه سلطنت و حتی سرویس‌های جاسوسی کشورهای غربی تبدیل شدند. سابقه بسیاری از گروه‌های متعددی که از اواخر سال ۱۳۵۷ در ایران به صحنه آمدند، به فعالیت سیاسی دانشجویی در خارج از کشور مربوط می‌شد. این میراث تا پس از انقلاب اسلامی و هم اکنون بر فعل و انفعال‌های سیاسی داخل کشور اثرگذار بوده است. سیری در گذشته‌ی فعالیت‌ تشکل‌های دانشجویی خارج از کشور رمزگشای بسیاری از مسائل سیاسی سالیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی است.»

تقریبا با اطمینان می‌توان گفت یکی از مصداق‌های بارز این افراد مشکوک سعید امامی، معاون امنیت وزارت اطلاعات در زمان وزارت علی فلاحیان است. سعید که قبل از پیروزی انقلاب برای تحصیل به آمریکا رفته بود، عضو کنفدراسیون دانشجویی CIS شهر استیل واتر در ایالت اوکلاهما بوده است. سعید حجاریان، بنیان‌گذار اصلی وزارت اطلاعات که گزینش سعید امامی را برعهده داشته صراحتاً می‌گوید از عضویت وی در این تشکیلات باخبر بوده است اما چون در این کنفدراسیون همه نوع دانشجو فعالیت می‌کردند، به این امر اهمیت نداده است! این در حالی است که عمده دانشجویان مذهبی آمریکا و اروپا در انجمن اسلامی فعالیت می‌کردند.

به گزارش خبرگزاری دانشجو در ماه‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر سعید امامی، تعدادی نه چندان اندک از این‌گونه عوامل وارد انجمن‌های اسلامی دانشجویان در خارج از کشور شدند. این افراد پس از بازگشت به ایران در مناصب حساس جای گرفتند و بعضی از آن‌ها در سال‌های بعد به مقامات عالی رسیدند. سعید امامی و سیروس ناصری نمونه‌هایی از این «تازه انقلابیون» سال‌های ۱۳۵۶ - ۱۳۵۷ در آمریکا بودند. با بررسی دقیق پیشینه برخی مقامات کنونی دارای سابقه‌ی تحصیل در آمریکا در زمان انقلاب می‌توان شبکه گسترده‌ای از این افراد را شناخت. در آن زمان، منصور رفیع‌زاده سرپرستی ساواک را در آمریکا به دست داشت. رفیع‌زاده از پیروان دکتر مظفر بقایی کرمانی است که با توصیه بقایی به دوست صمیمی‌اش، سرلشکر حسن پاکروان (رئیس وقت ساواک) به آمریکا اعزام شد و در دانشگاه هاروارد همکاری با «سیا» را، در مسائل مربوط به ایران، آغاز کرد. رفیع‌زاده (وابسته امنیتی و اطلاعاتی سفارت ایران) با سلطان محمد اعتماد (دایی سعید امامی و وابسته نظامی سفارت ایران) رابطه نزدیک داشت. در آن ایام سازمان سیا با اطلاع از نزدیک شدن پیروزی انقلاب، بعضی از ایرانی‌ها را در پوشش‌های مختلف برای حضور در مناصب حکومتی نظام آینده به ایران فرستاد.

در ایامی که سعید امامی عملا نفر دوم وزارت اطلاعات بود، حوادث متعددی چون قتل‌های زنجیره‌ای، قتل شاپور بختیار در پاریس، کشتار رستوران میکونوس، قتل کشیشان مسیحی در شیراز، عملیات «خیارشور» در بندر آنتورپ بلژیک و... رخ داد که برای جمهوری اسلامی ایران بسیار دردسرآفرین و حاشیه‌ساز شد. عبدالله شهبازی، پژوهشگر و استاد علوم سیاسی معتقد است این قتل‌ها به شیوه‌ی ترور‌های مرسوم موساد، برای افزایش فشارهای بین‌المللی به جمهوری اسلامی بوده است.

فصل پنجم کتاب که «انقلاب بی‌بدیل» نام دارد، ترویج فرهنگ مدرنیسم در حکومت پهلوی شرح داده می‌شود. جشن‌های ۲۵٠٠ ساله شاهنشاهی، شب‌های شعر سیمین بهبهانی و مسابقه دختر شایسته از جمله برنامه‌هایی بودند که ترجیع‌بند آن دور کردن افکار عمومی از سیاست بود. در انتهای این فصل گزارش جالبی از اسناد لانه جاسوسی آمریکا منتشر شده که به خوبی ماهیت انقلاب اسلامی ایران را نشان می‌دهد:

«کارگران اعتصابی شرکت نفت رسماً به شرکت آمریکایی اسکو، عمده‌ترین شرکت تولیدکننده نفت در ایران گفته‌اند: هیچ‌گونه شکایتی از شرکت آمریکایی ندارند بلکه اعتصاب آن‌ها یک مساله‌ی ایدئولوژیک است.»
معرفی کتابتاریخسیاستمهدی بازرگانسعید امامی
معتقد به ولایت مطلقهٔ فقیه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید