ویرگول
ورودثبت نام
محمد حسین بهرام
محمد حسین بهرام
خواندن ۱۱ دقیقه·۶ ماه پیش

آیا وظیفة مرجعیت، ساخت مسجد و توزیع آرد و روغن است؟


از آیات عظام و مراجع کرام دینی انتظار می رود که به حکم وظیفه شرعی و رسالت الهی شان، از حال وروز همه مردم و از حاجات و ضروریات حیاتی آنان به خوبی آگاه بوده و مسئولیت خویش را در برابر جامعه و مردم شناخته و به طرح برنامه ها و فعالیت های بپردازد که در حیطه کار وتخصص آنها است، نه کار های که هزاران نفر دیگر نیز می توانند آن را انجام بدهند!

این بزرگواران خود می دانند که مردم کشور ما از نظر فکری و فرهنگی بسیار فقیر تر اند تا از نظر مادی و مالی. همه مردم ما اعم از دارا و نادار شدیدا گرسنه و تشنه زلال معارف دینی و احکام و اخلاق اسلامی اند... طبعا احتیاج انسان به پیام و کلام خدا و پیامبر و معصومین بالاتر از احتیاج عده کمی از اینها به آرد و روغن و خیر خیرات خوراکی، پوشاکی ایشان می باشد.

آقایان و اجله اعاظم! به شمول مدعی مرجعیت اعلی و سفلی؛ جامعه و مردم، درست به مزرعه ای می ماند که تشنه آب ونور علم دین است. اما شما خاک آن را با کود حیوانی و فضولات تغذیه می کنید. رسالت و مسئولیت اصلی و اسلامی شما تعلیم و تربیه علماء دینی است. به خدا قسم که ده ها و صدها مؤسسه خیريه دیگر حتی از طرف نامسلمانان وجود دارند که شاید بیشتر و بهتر از شما شکم مردم را پر می سازند...

شما که به خود زحمت نداده و لین قوم و مردم خود نیامده اید و نمی آیید! اما شما را به خدا قسم که طلبه های ما را از خیرات سر تان تعلیم داده و به مساجد، مدارس و قری و قصبات محروم و مظلوم ما اعزام کنید! نه آنکه به شرط گرفتن کارت شهریه به ایشان مغادره(خروجی از عراق) داده و یا شهریه شان را در صورت خارج شدن از قم تحریم یا تنصیف فرمایید!

شما به داد دین مردم برسید؛ خود شان به دنیای شان می رسند؛ نگران نباشید!...

*امداد مالی اقتصادی و انفاق بر فقرا وظیفه همه افراد جامعه و امت اسلامی است(۲)

این فرمایش مرحوم آیت الله صفایی حقیقت تلخی است که در مورد برخی مراجع به طور کامل مصداق دارد و دیده می شود که آنان مسئولیت اصلی شان را فراموش ساخته و قاطی خیرین و پولداران مومن شده اند و این چنین به تعبیری خود ارضایی شرعی می کنند:

"اشكال در اين است كه وظايف يك رهبر، يك مرجع به ابهام كشيده شده و چه بسا كه با وظايف يك مؤمن ثروتمندِ خيِّر قاطى و مخلوط گرديده، چه بسا كه با ساختن مسجد و كتابخانه و مريض‏خانه و مدرسه و ساير امور خيريّه اشتباه شده است. ما نمى‏خواهيم اين كارها را كوچك بشماريم، كه ارزش بزرگ خود را دارا هستند، بلكه مى‏خواهيم عظمت و سنگينى بار رهبرى را گوشزد كنيم كه اين كارهاى بزرگ هم در جنب آن چيزى نيست و كارى نيست.

كار مرجع، كارى است كه ديگران از انجام آن عاجزند و مسئوليت او تا حدى است كه مسئوليت‏هاى ديگر تابع او هستند. وظيفه او تهيه رهبر و سرپرست‏ براى تمام جمعيت‏ها و براى تمام شهرها و روستاهاست. و آن هم نه فقط براى يك نسل و در عصر خويش، بلكه حتى براى نسل بعد و در زمان آينده. و باز آن هم نه فقط براى يك كشور كه براى تمام زمين، به ترتيبِ «الأَقْرَبُ فَالأَقْرَب»؛ نزديك و نزديك‏تر. امروز خيلى از شهرها و روستاها از سرپرست جامع‏الشرايط- شرايطى كه امام در نظر دارد- خالى است"(علی صفایی: 1391، روحانيت و حوزه: مشكلات و راهكارها، ص: 59).[1]

اصلی ترین کار مرجع همین است که ایشان اشاره فرموده اند. اما با تاسف بسیار، دیده می شود که برخی از مراجع و کسانی که از آدرس زعامت فقه و فرهنگ تشیع و تولیت حوزه علمیه، مسئولیت دینی، علمی و اجتماعی- فرهنگی، تربیت طلبه ملا امام، مبلغ دینی، مدرس و استاد علوم دینی، فقیه و مسئله دان و متخصص احکام شرع و دین شناس به حیث مرجع و زعیم با تمام این وظایف مشخصی که در قبال مردم دارند؛ به جای پرداختن به مسئولیت زمین مانده خود و ضرورت اولیه جامعه، مردم و مقلدین شان دست به کارهایی مانند کمک رسانی آرد و روغنی زده و به برخی از مردم، مساعدت مالی- مادی می کنند که می شود آن را خود ارضایی شرعی نامید و در واقع کاری از این بیش نیست!

مرجع تقلید به حیث زعیم حوزه علمیه، نخستین و مهم ترین مسئولیت دینی و رسالت علمی- فرهنگی- اجتماعی اش جلب و جذب محصلین و دانشجویان علوم دینی و تعلیم و تربیت آنها به مقتضای نیازمندی فکری فردی و اجتماعی مردم و سپس اعزام آنان به مساجد، حسینیه ها، مراکز تعلیمی- فرهنگی، مدارس و حوزات علمیه است...

وانگهی اگر جامعه و مردم از این جهت، نسبتا تأمین شدند و همه مساجد ملا امام و پیش نماز داشتند، احکام دینی و واجبات، عقاید و اخلاق اسلامی به همه مردم حتی آنان که در قریه های دور افتاده به شکل اقلیت محروم زندگی می‌کنند رسیده و مبلغان دین و حاملان پیام قرآن، پیامبر و اهلبیت طاهرین اش (علیهم السلام)، کلام و پیام دین را به ایتام آل محمد در هر گوشه و کناره دنیا رساندند و مردم را آداب و اخلاق و احکام شرع چنان که باید آموختند و غذای فکر وروح مردم به آنها داده شد و آنان از فقه و فرهنگ و اخلاق و ارزش های دینی اشباع و سیراب گردیدند و به طوری که شاید، تغذیه فرهنگی- دینی- فطری آنها کامل گردید و یا حدّ اقل با حدّ اقل آموزه ها و احکام و اخلاق دین آشنا شدند؛ طبعا و قطعا فقر و فلاکت مادی تعداد اندکی از افراد جامعه نیز توسط خود مردم، چاره اندیشی خواهد شد و خود مردم بر اساس تکلیف شرعی و مسئولیت دینی شان به کمک برادران فقیر شان خواهند شتافت و مشکلات بسیار زیادی که دفع و رفع یک دهم آن از دست دفتر و دستک و نمایندگان و نمایانندگان مرجع محترم بر نمی آید؛ به خوبی و به سادگی و به صورت طبیعی و برای همیشگی از بین خواهد رفت و جای شکی نیست که نتیجه تطبیق احکام دین، چنین بوده و هست و خواهد بود...

اگر این مسئولیت مهم به خوبی انجام شود؛ مسلما هرگز هیچ خانواده و هیچ فردی دربین مردم و جامعه نخواهید یافت که نیازمند وگرسنه چند کیسه آرد و برنج اینان باشد چون خودِ مردم(به استثنای شرایط خاص واضطراری) بسیار بهتر وظیفه دینی، وجدانی و اخلاقی خود را در قبال خویشاوند، دوست و همسایه فقیر و محتاج خود انجام خواهند داد...

پس شما ای رسالت به دوشان علم و فقه و ای مراجع و متولیان حوزه علمیه و ای مسئولان تعلیم و تبلیغ شریعت و زعمای مردم وجامعه! ‌از خود ارضایی شرعی با ترفند توزیع مواد غذایی به عده ای از مردم و تخدیر وجدان و انصاف خویش و تحمیق مردم و مقلدان و مقتدیان خود دست برداشته و آن کنید که از شما سزد و شریعت ازشما خواسته و خواهد! شما را به خدا که به جای بسته غذایی به آنها بسته فرهنگی بفرستید!

به جای آنکه به مردم آرد و روغن می بخشید؛ لطف فرموده فرزندان این مردم را که برای تبلیغ و تدریس و خدمت دینی و فرهنگی که به کشورشان بر می گردند و به مساجد و مدارس و بین جامعه می آیند شهریه شان را قطع نکنید. چرا کمتر از ده درصد مردم را گرفته وبقیه را رها کرده اید؟ چرا؟

ممکن است این شلوغ بازی و راه انداختن شوی تبلیغاتی با عنوان انفاق، اطعام مساکین و مانند آن نیز توجیه شود که توصیه و تأکید خاصی در قرآن بر آن شده است. مثلا در آیه شریفة : "آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَأَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ" (الحديد/7). (ترجمه: به خدا و پيامبرش ايمان آوريد، و از اموالى كه خدا شما را در آن جانشين خود قرار داده انفاق كنيد؛ پس براى كسانى از شما كه ايمان آورده و انفاق كرده اند، پاداش بزرگى خواهد بود) انفاق در کنار ایمان به خدا و رسول و به عبارتی دیگر توحید و نبوت که از اصول دین است ذکر شده و با ذکر مکرر انفاق، وعده پاداش بزرگی نیز به انجام دهنده اش داده شده است.

آیات مشابه این در سراسر قرآن وجود دارد و اصولا مبالغه نیست اگر بگوییم که یکی از پیام های قرآن کریم و دین مقدس اسلام و رسالت بزرگان و مبلغان آن مبارزه با گرسنگی و فقر بوده است. لیکن باید توجه کامل داشت که از دیدگاه قرآن کریم انفاق، مانند نماز واجب دائمی و عمومی است: قُلْ لِعِبَادِي الَّذِينَ آمَنُوا يقِيمُوا الصَّلَاةَ وَينْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يأْتِي يوْمٌ لَا بَيعٌ فِيهِ وَلَا خِلَالٌ(الإبراهيم/31).(ترجمه: به بندگان مؤمنم بگو: نماز را بر پا دارند، و از آنچه روزى آنان كرده ايم، پنهان و آشكار انفاق كنند، پيش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن نه داد و ستدى است و نه پيوند دوستى و رفاقت). می بینیم که در این آیه شریفه، اولا موضوع انفاق را به عموم مردم و بندگان مومن ربط داده است و نه نهاد خاص و متولی مشخصی مانند معصوم و یا مرجع و یا موسسه فلان و فلان و ثانیا روش توزیع کمک یا تطبیق حکم وجوب انفاق را نیز نادیده نگرفته و ان را به دو نوع سرّی و علنی تقسیم و تبیین نموده است... و نیز فرموده است: " إِنَّ الَّذِينَ يتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيةً يرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ"(فاطر/29)، (در حقيقت کساني که کتاب خدا را مي‏خوانند و نماز برپا مي‏دارند و از آنچه بديشان روزي داده‏ايم نهان و آشکارا انفاق مي‏کنند اميد به تجارتي بسته‏اند که هرگز زوال نمي‏پذيرد).

هم چنان برای انفاق، مقصد و مقصودی را بیان داشته و به آن جهت داده و شرط و شروطی نیز تعیین فرموده است: الَّذِينَ ينْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا يتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَلَا هُمْ يحْزَنُونَ(البقرة/262).(ترجمه: کساني که اموال خود را در راه خدا انفاق مي‏کنند، سپس در پي آنچه انفاق کرده‏اند، منّت و آزاري روا نمي‏دارند، پاداش آنان برايشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است‏، و بيمي بر آنان نيست و اندوهگين نمي‏شوند).

راه انداختن تجمعات، رسانه ای ساختن و عکس و فیلم تهیه کردن از کمک گیرندگان و فقرا و تعیین زمان و مکان خاص و امثال اینها چیزی کم از اذیت کردن و آزار روا داشتن بر بندگان خدا نیست اگر مصداق اتمّ آن نباشد! و بلکه به دنبال آن فتنه و نفاقی که بین مردم یک منطقه به دنبال این انفاق کذایی ایجاد می شود و چه بسا کار به جدال و جنجال های گروهی و قومی می کشد و حتی خصومت هایی نیز پدید می آید ... بد ترین آزار و اذیت آن هم نه فردی که جمعی و عمومی است. خوب است که یکبار به قریه و مناطق کمی دور دست رفته و از نزدیک از نتایج این کار جویا شوید که چه می بینید و چه می شنوید؟

از شرایط انفاق و کمک مالی و مساعدت اقتصادی، اعتدال و دوری از افراط و تفریط است: وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يسْرِفُوا وَلَمْ يقْتُرُوا وَكَانَ بَينَ ذَلِكَ قَوَامًا(الفرقان/67)، (و کساني‏اند که چون انفاق کنند نه ولخرجي مي‏کنند و نه تنگ مي‏گيرند و ميان اين دو [روش] حد وسط را برمي‏گزينند).

از راه هایی که اعتدال و عدالت در انفاق و پرهیز از بخل و اسراف را به وجود می آورد می تواند این باشد که در این کار مهم، به اولویت ها توجه شود و به هر کاری در حد اهمیت و ضرورت آن پرداخته شود که همین معنی و عین عدالت است. وانگهی! تعیین اولویت ها و شناخت ضرورت ها با بررسی و ملاحظه همه جوانب و تدقیق و تدبیر اساسی و نیز پس از تفحص و تحقیق کامل به دست می آید و نه با خواستن لیست از ارباب کوچه و منطقه و یا ملای مسجد و توصیف و تعریف آن و این. لذا قرآن کریم در آیه دیگری انفاق را پس از نماز و مشاوره باهمی ذکر نموده است: وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَينَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ينْفِقُونَ(شوري/38)، (ترجمه: و کساني که [نداي] پروردگارشان را پاسخ [مثبت] داده و نماز برپا کرده‏اند و کارشان در ميانشان مشورت است و از آنچه روزيشان داده‏ايم انفاق مي‏کنند).

دلیلش آن است که انفاق و امداد فقرا مسأله جمعی و مربوط به امّت اسلامی است که بر سرنوشت عمومی تاثیر دارد و علاوه بر نیاز سنجی دقیق مرجع متولی، باید با مشاوره مردم انجام شود. آیا وقتی که در ده و قریه ای که مردم پیشة کشاورزی و دامداری دارند و پشت در راهرو هر خانه شان کیسه های بزرگ پر از گندم وجود دارد ولی ۵۰ تا ۱۵۰ از همین خانه ها که شرکای یک مسجد اند، ملای مسجد و امام جماعت ندارند و مسجد شان قفل است و کودکان و نوجوانان، استاد احکام و سواد آموز ندارند و یا دفتر چه و سی پاره مداد و حتی کفش و مبلغ دینی و روحانی که بر میّت آنها نماز بخواند و به آنان احکام مبتلابه را یاد دهد... دادن آرد به این محل و به این مردم عاقلانه است؟

بر گردیم به فرمایش آیت الله صفایی : كار مرجع، كارى است كه ديگران از انجام آن عاجزند و مسئوليت او تا حدى است كه مسئوليت‏هاى ديگر تابع او هستند. وظيفه او تهيه رهبر و سرپرست‏ براى تمام جمعيت‏ها و براى تمام شهرها و روستاهاست. و آن هم نه فقط براى يك نسل و در عصر خويش، بلكه حتى براى نسل بعد و در زمان آينده. و باز آن هم نه فقط براى يك كشور كه براى تمام زمين. امروز خيلى از شهرها و روستاها از سرپرست جامع‏الشرايط- شرايطى كه امام در نظر دارد- خالى است". جامع الشرایط که هیچ، آن بماند سر جای خودش! بخدای بزرگ سوگند که از طلبه مقدمات خوان و یک کسی که رساله عملیّه را از رو بتواند بخواند و سواد در حدّ خواندن و نوشتن داشته باشد هم خالی است...

[1] صفايى حائرى، على، روحانيت و حوزه: مشكلات و راهكارها، 1جلد، ليلة القدر - قم، چاپ: اول، 1391 ه.ش.

قرآن کریممرجعیترابطه‌ی مردم و مرجعیت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید