... "تا اينكه با ظهور شيخ (ره) ناگهان در اين دست از مباحث تورّم شديدى ايجاد شد. براى مثال مرحوم شيخ (ره) استصحابى را كه در كتب متقدمين در دو يا سه صفحه بحث مىشد، ناگهان در ۵۱۰ صفحه به درازا كشاند"(رحیمی، ۱۳۹۸: ۴۳. 1). وانگهی "فقها و اصوليون بعد از شيخ در اكثر آنچه او بنا گذاشته بود از وى تبعيت كردند و تمام سعى و همت خود را براى تكميل و تنقيح آنها به كار بردند... منزلت اصول عمليّه روز به روز تقويت شد. به گونهاى كه فقه ما تا حدود زيادى مبتنى بر اصول عمليّه شده است و برخى از علما معتقدند فقه ما با تكيه بر اصول عمليّه مىتواند تمام مسائل و مشكلات جامعه را تا ظهور حضرت حجت (عج) پاسخ بگويد! به همين جهت در درسهاى خارج، زمان زيادى براى فهم دقايق اصول عمليّه صرف مىشود تا جايى كه در برخى از درسها چندين سال فقط به اصول عمليّه مىپردازند"(رحیمی، ۱۳۹۸: ۴۶۶. 2).
به هر حال، جای این پرسش باقی است که تحوّل اصول عمليّه ای در اصول فقه شیعه، امری مثبت است چنان که آقای صفایی آن را از بزرگترین نعمتها در نظام اصول اسلامی دانسته و از نشناخته ماندن جایگاه آن متحسر و متاسف است(صفایی، ۱۳۹۰: ۱۷۸) یا نه؛ این تحوّل در عکس جهت تکامل علم اصول شیعی بوده و سبب آفات و آسیبهایی شده است؟ و حرف حساب در آن بیش از یکی دو صفحه نیست و اضافه بر آن زاید زاید است و روا نیست که چندین سال عمر طلبه در آن ضایع شود؟: "قدمای اصول عمليّه مثل استصحاب و اصل برائت را در يك يا دو صفحه مىآوردند. حرف حساب در باب اصول عمليّه همين قدر است؛ اما امروز خيلى آن را تفصيل مىدهند"(حسنی و علی پور: ۱۳۸۵: ۲۴۹. 1). برای پاسخ به این پرسش نخست نمونه ای از نظریات هر دو گروه را آورده و سپس به تحلّیل موضوع اصلی(اجتهاد اصول عمليّه ای، رهگشا یا بن بست؟) می پردازیم.