تو به تنهایی خود لشکر ارباب شدی
تو قرار دل کم طاقت و بی تاب شدی
نبود هیچ کسی مثل تو دلسوز که تو
ز غم حفظ حرم هر شبه بی خواب شدی
ز غمت شعله غم بر دلم افروخته ای
دیده اند این که دو چشمت به حرم دوخته ای
همه لشکریان فکر به این می کردند
که وفاداری خود را ز که آموخته ای
(گ. امیری)