محمد حسین بهرام
محمد حسین بهرام
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

سر لشکر

تو به تنهایی خود لشکر ارباب شدی

تو قرار دل کم طاقت و بی تاب شدی

نبود هیچ کسی مثل تو دلسوز که تو

ز غم حفظ حرم هر شبه بی خواب شدی

دو چشمت

ز غمت شعله غم بر دلم افروخته ای

دیده اند این که دو چشمت به حرم دوخته ای

همه لشکریان فکر به این می کردند

که وفاداری خود را ز که آموخته ای

(گ. امیری)

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید