محمد حسین بهرام
محمد حسین بهرام
خواندن ۲ دقیقه·۹ ماه پیش

مرجعیّت و مسئولیت

در حالی که"قبل و معاصر با شيخ انصارى تحولات بسيارى در غرب ايجاد شده بود، چه در زمينۀ علم و چه در زمينۀ تكنولوژى. پيشرفت علمى و تكنولوژيك موجب شد اروپايى‌ها به استعمار و استحمار كشورهاى ديگر مخصوصاً كشورهاى اسلامى بپردازند"(رحیمی، 1398: 389. 2).[1] اما... "اما هزار افسوس! كه شيخ انصارى و بسيارى ديگر از علماى نجف به اتفاقاتى كه در اطراف شان رخ مى‌داد بى‌توجه بودند و شيعيان را در گرفتارى‌ها و در ميان تورها و دام‌هايى سهمگينى كه شيطان براى ايشان پهن كرده بود تنها گذاشتند و بى‌توجه به جرياناتى كه در دنياى آن روز اتفاق مى‌افتاد و كشورهاى اسلامى را به فلاكت كشانده بود، با دقت حيرت انگيزى به مسائلى پرداختند كه يا اساساً به درد استنباط نمى‌خوردند و يا بسيار كم فايده بودند"(همان: 392).[2]

به قول آقای رحیمی: "زمانى كه امپرياليسم و غارت ملت‌هاى ديگر از امور بديهى و پذيرفته شدۀ مردم غرب بود و زندگى مادى و اعتقادات و باورهاى كشورهاى مسلمان را به باد داده بود، علماى ما وقت خود را صرف ايجاد تقسيمات استصحاب كلى كرده بودند و هزار مسئلۀ گفتنى و ناگفتنى ديگر. ما از همۀ بزرگان خود توقع نداشته و نداريم كه دست به حركت‌هاى سياسى مى‌زدند و انقلاب به راه مى‌انداختند؛ اما كمترين انتظارى كه از ايشان داشتيم اين بود كه حدأقل در مسائل علمى زمان خود ورود بكنند و از دامنۀ مسائل بى‌فايده يا كم فايده بكاهند و مباحث خود را با توجه به اتفاقات و جريانات و نيازهاى واقعى مردم طرح بكنند. شيخ حتى در امور واضح‌ترى مانند فتنۀ باب و بهاء، كه از مهم‌ترين رويدادهاى زمان شيخ انصارى است، نيز سكوت كرد و هيچ نگفت. عجيب است كه عالم بزرگى مانند شيخ انصارى در بارۀ موضوعى با اين اهميت، كه مى‌رفت تا دين و دنياى مردم را به باد دهد، هيچ موضع‌گيرى‌اى نداشته است! كه اگر مى‌داشت به خاطر اهميت جايگاهش، براى نسل‌هاى بعدى نقل مى‌شد(همان: 393).[3]

این از نظر تاریخی و زمینه و پیشینه فکر و فقه فردی و تجریدی که می شود برای امروز ما تا حدّ زیادی مشکل آفرین شده است و منبع و آبشخوری برای مخالفان ولایت فقیه و اقامة حکومت توسط فقیهان در عصر غیبت. اما از طرف دیگر به دلائل موجه نما و مشروع نیز با این موضوع برخورد و ضدیت صورت گرفته و می گیرد که در حقیقت، بن مایة معضل تعدد مرجعیّت محسوب می شود.

[1] رحیمی، مجتبی، روش شناسی اجتهاد، جلد: ۲، صفحه: ۳۸۹، دار الفکر، قم - ایران، 1398 ه.ش.

[2] رحیمی، مجتبی، روش شناسی اجتهاد، جلد: ۲، صفحه: ۳۹۲، دار الفکر، قم - ایران، 1398 ه.ش.

[3] رحیمی، مجتبی، روش شناسی اجتهاد، جلد: ۲، صفحه: ۳۹۳، دار الفکر، قم - ایران، 1398 ه.ش.

ولایت فقیهاستعمارمرجعیت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید