محمد حسین بهرام
محمد حسین بهرام
خواندن ۲ دقیقه·۵ ماه پیش

هدیه عشق

زلف تو دل می برد حتی به روی نی حسین

کشته افتاده در گودال خونین ای حسین

قول دادی این که دعوت می کنی ما را بگو

کی شود آیم سوی کرب و بلایت ای حسین

گودالزلف تو دل می برد حتی به روی نی حسینکشته افتاده در گودال خونین ای حسینقول دادی این که دعوت می کنی ما را بگوکی شود آیم سوی کرب و بلایت ای حسینجان را به راه عشق تو من هدیه می کنمدر این جهان فقط به تو من تکیه می کنمای آبروی عالم و آدم حسین منتا زنده ام برای تو من گریه می کنمباختم دلباختم دل به تو ای سرور و سالار حسیناز دل نوکر خود دلخوری انگار حسینشامل من شده عفوت چه بگویم مولاکه خطا کرده ام و بخشیده ای هر بار حسینتو دلت می شود این که چشم در حسرت توتا سحرگاه ببارد اشک بسیار حسیننظری کن به کسی که ز غم هجرانتنیست راضی و شده خسته و بیمار حسینجلوه کن تا که بشرمد ماه از حسن رخشای همه هستی من ماه شب تار حسینتو اگر قصد کنی، فاصله ها کم گرددلطف کن، قصد نما وعدة دیدار حسینعشق با بودن تو معنی زیبا دارددل شده وقف تو ای حضرت دلدار حسین(گ. امیری)عشق

جان را به راه عشق تو من هدیه می کنم

در این جهان فقط به تو من تکیه می کنم

ای آبروی عالم و آدم حسین من

تا زنده ام برای تو من گریه می کنم

باختم دل

باختم دل به تو ای سرور و سالار حسین

از دل نوکر خود دلخوری انگار حسین

شامل من شده عفوت چه بگویم مولا

که خطا کرده ام و بخشیده ای هر بار حسین

تو دلت می شود این که چشم در حسرت تو

تا سحرگاه ببارد اشک بسیار حسین

نظری کن به کسی که ز غم هجرانت

نیست راضی و شده خسته و بیمار حسین

جلوه کن تا که بشرمد ماه از حسن رخش

ای همه هستی من ماه شب تار حسین

تو اگر قصد کنی، فاصله ها کم گردد

لطف کن، قصد نما وعدة دیدار حسین

عشق با بودن تو معنی زیبا دارد

دل شده وقف تو ای حضرت دلدار حسین

(گ. امیری)

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید