سالها از روزهای خوش هواداران آرسنال میگذرد. هوادارانی که به امید خروج از رکودی که تیم مورد علاقهشان به آن دچار شده بود، حتی حکم اخراج رئیس محبوبشان را امضا زدند. اما اوضاع آرسنال تغییری نکرد تا اینکه منجی توپچیها ظهور پیدا کرد؛ امروز میکل آرتتای جوان جایگاه خاص خودش را همزمان در قلب هواداران و روی نیمکت آرسنال پیدا کرده است.
دسامبر 2019، زمانی که میکل آرتتا با قراردادی 3.5 ساله در قامت سرمربی به تیم سابق خود بازگشت، انگار خون تازهای در رگهای باشگاه آرسنال جریان پیدا کرد. این موضوع از میزان حمایتهای هواداران در روزهای آغازین شروع به کار او پیدا بود. هوادارانی که امیدوار بودند با کاپیتان سابقشان روزهای کابوسوار سالهای اخیر را به فراموشی بسپرند. اما اوضاع بر وفق مراد آرتتا پیش نرفت؛ اتفاقی که البته او در دوران بازیاش هم با آن دستوپنجه نرم کرده بود. آرتتا خیلی زود با چالشهای بسیاری که آرسنال را از موفقیت با مربی صاحب سبکی چون اونای امری منع کرده بود، روبرو شد. اما حالا بعد از گذشت 4 سال او با جاهطلبی منحصربهفردش توانسته همهی توجهها را بهسوی خودش جلب کند. ژابی آلونسو، بازیکن مطرح سالهای نهچندان دور فوتبال و دوست دوران کودکی آرتتا، درباره او میگوید:«میکل همیشه چه در زمین و چه خارج از زمین بسیار باهوش بود.» یکی از رازهای اصلی موفقیت در این سطح از رقابتهای فوتبال بیشک هوش بالاست؛ اما موفقیت آرتتا علاوه بر هوش سرشار فوتبالیاش، وامدار ویژگیهای خاص دیگری هم هست.
میکل آرتتا آماتریاین 26 مارس 1982 در شهر سنسباستین واقع در سرزمین ساحلی باسک، منطقهای خودمختار در اسپانیا، دیده به جهان گشود. او در خانوادهای نسبتا متمول رشد یافت؛ پدرش مهندس عمران و مادرش پرستار بود که این مسئله سبب میشد تا خانواده آرتتا شرایط اقتصادی باثباتی داشته باشد و بتواند پشتوانهای را که میکل برای دنبال کردن علایقش در فوتبال نیاز دارد، فراهم کند. آرتتا در منطقهای که هنوز هم با فوتبال آمیخته است، بزرگ شد. شاید بتوان اینطور برداشت کرد که او راه دیگری جز فوتبالیست شدن پیش روی خود نمیدید. مثلا چیزی شبیه به اتفاقی که برای نوجوانان شهر جویبار در کشور خودمان، در ورزش کشتی رخ میدهد. آرتتا فوتبال خودش را از سطح محلی آغاز کرد و در همان ابتدا نشانههایی از نبوغ و حس فداکاریش را عیان کرد. او در 9 سالگی به باشگاه کوچکی در سنسباستین، به نام آنتیگوکو، پیوست. باشگاهی که به آکادمی مقاطع پایه فوتبال و سازندگی استعدادهای فوتبالی مشهور بود. در همین باشگاه رفاقت او با ژابی آلونسو شروع شد. آرتتا و آلونسو هر دو در کنار هم پلههای ترقی را یکی پس از دیگری پیمودند. آنها رویای همبازی شدن در لالیگا و باشگاه رئال سوسیداد را در ذهن خود میپروراندند و آرتتا برای تحقق این رویا توانست جنبههای مختلف سطح بازیاش را ارتقا دهد و بعد از گذشت اندک زمانی به مهارتهای فنی، بینش و درک درست بازیخوانی شناخته شود. ویژگیهایی که سبک بازی او را در طول دوران حرفهای بازیاش مشخص میکرد. مونتیل، مربی آرتتا در آنتیگوکو، درباره او میگوید:«او توجهم را جلب کرد. حین صحبتهای تاکتیکی پیش از بازیها، مثل بقیه بچهها حواسش پرت صحبت یا شوخی نبود. او حواسش جمع بود و همیشه با من از سیستم تیمهای مقابل صحبت میکرد.»
البته آرتتا در کنار پیشرفت فوتبالی برای به دست آوردن اعتماد خانواده بر تحصیلات خود نیز متمرکز بود. سیاست خانواده او برای تربیتی متعادل بر این بود که میکل علاوه بر فوتبال به رشد شخصی و تحصیلات نیز اهمیت دهد. همین موضوع عاملی بر پایهگذاری ویژگیهای شخصیاش بود که علاوهبر تاثیر در دوران بازی، در حال حاضر نیز از او مدیری توانمند ساخته است.
استعداد آرتتا به مرور زمان توجه باشگاههای بزرگتر را به خود جلب کرد. شاید 15 سالگی را بتوان نقطه عطفی در دوران بازی حرفهای او قلمداد کرد. جایی که پیشنهاد لاماسیا راه جدیدی در مسیر حرفهای او ترسیم کرد. آرتتا برای شروع ماجراجویی دور و درازش به تیم آکادمی جوانان بارسلونا پیوست. این انتقال فرصت بزرگی برای نمایان ساختن استعدادش بود. در آن دوران او در میان دو اسطوره آینده باشگاه، آندرس اینیستا و ژاوی هرناندز بزرگ شد. با کاپیتان وقت بارسلونا، پپ گواردیولا، ملاقات کرد و در عین حال تمرینهای سرمربی وقت باشگاه، لوئیز فنخال را فراگرفت. آرتتا بهطور منظم با تیم اصلی تمرین میکرد اما این تمرینات برای او فقط به حضور در بارسلونای B محدود شد. 20 می 2000، پس از جدایی فنخال از باشگاه، لورنزو سرا فرر سرمربی جدید آبیاناریها لقب گرفت. او امانوئل پتی و جرارد لوپز را وارد خط میانی بارسلونا کرد و آرتتا طی سه سالی که در بارسلونا توپ میزد، پشت سد خط هافبک مستعد آن سالهای لاماسیا گیر کرد و هیچگاه نتوانست به تیم اصلی راه پیدا کند. میکل که این شرایط را همسو با چیزی که در سر داشت نمیدید، دسامبر 2000 به صورت قرضی به PSG تحت هدایت لوئیز فرناندز پیوست.
این انتقال تصمیمی بزرگ برای او به شمار میرفت. زیرا تجربه بازی در تیم اصلی بارسلونا را نداشت و در سن کم به کشوری با فرهنگ فوتبالی متفاوت کوچ کرده بود. انطباق با این دردسرهای جدید اولین چالش مهم دوران حرفهای او بود که اتفاقا در همین چالش مهم رگههایی از جسارت و جاهطلبیاش را نیز نمایان کرد. او در PSG همبازی چهرههایی نظیر نیکلاس آنلکا، گابریل هاینزه و مائوریتسیو پوچتینو شد. پوچتینویی که در حال حاضر در حوزه مربیگری رقیب سرسختی برای آرتتا به حساب میآید. اعتمادی که در آن سال فرناندز برای بازیدادن در ترکیب اصلی به آرتتا کرد، علاوهبر افزایش اعتماد به نفس، در تقویت درک تاکتیکی و مهارتهای فنی او نیز موثر بود. همچنین ماهیت فیزیکی و سریعتر فوتبال فرانسه در مقایسه با آنچه آرتتا در اسپانیا تجربه کرده بود، به تنوع سبک بازی او کمک بسیاری کرد. این ویژگیهای جدید از او روحیهای جنگجو ساخت و آرتتای جوان و جسور، در زمین نهتنها از پس وظایفی که فرناندز بهعنوان هافبک میانی یا هجومی برعهده او میگذاشت برمیآمد، بلکه میتوانست تواناییهای بازیسازی و مهارتهای کنترل و توزیع توپ خود را هم به رخ بکشد.
آرتتا در آن فصل از لوشامپیونه همراه باPSG به نائبقهرمانی رسید. او در فصل بعد برای اولین بار طعم حضور در لیگ قهرمانان اروپا را در کنار شاعر فوتبال، رونالدینیو، چشید. در حالی که آرتتا در این فصل برجستهترین ستاره PSG بهشمار نمیرفت، سهم قابلتوجهی در پیادهسازی تاکتیکهای فرناندز داشت و با عمقدادن به خط میانی، پتانسیلهایش را بیش از پیش به نمایش گذاشت. او در طول یک فصل و نیم حضورش در پاریس، 53 بار برای پاریسیها به میدان رفت و در این بازیها 5 گل به ثمر رساند و 3 پاس گل نیز برای همتیمیهایش ارسال کرد. دوره حضور او در PSG در تبدیل شدنش به هافبکی همهکاره تاثیر بسزایی داشت و از این نظر میتوان آن را دورهای حیاتی برای او در نظر گرفت.
با پایان قرارداد قرضی، PSG بهدنبال فعال کردن بند خرید دائمی آرتتا بود. اما مارس 2002 گلاسکو رنجرز پیشنهاد مالی قویتری به ارزش 10.6میلیون یورو به بارسلونا ارائه کرد که سرانجام باعث شد میکل در پایان فصل 2002-2001، PSG را به مقصد اسکاتلند ترک کند. آرتتا به دلیل توانایی در بازیسازی، کنترل سرعت بازی و توزیع توپ بهسرعت جایگاه خودش را در ترکیب اصلی تیم جدیدش پیدا کرد. نقطه قوت دیگری که از او مهرهای بدون جانشین در این تیم میساخت، مهارتش در ضربات ایستگاهی و کرنرها بود. پیوند میان خط دفاع و خط حمله و همچنین خلق موقعیت و شوتهای ناگهانی از فضای پشت محوطه جریمه نیز از قابلیتهای دیگر این هافبک جوان در گلاسکو بود تا او را در اندک زمانی به بازیکنی ارزشمند برای آبیروشنها تبدل کند. او در آن فصل همراه با این تیم توانست سهگانه اسکاتلند را تصاحب کند تا زمینه را برای انتقالهای بزرگتر فوتبالیاش فراهم سازد. قهرمانی در لیگ 2003-2002 پریمیرشیپ اسکاتلند، اولین جام آرتتا طی دوران حرفهایاش بود. آرتتا دومین فصل خود را در رنجرز با به ثمر رساندن 6 گل در شش بازی ابتدای فصل آغاز کرد. این باشگاه که به مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا راه یافته بود، نتوانست از گروهش صعود کند و فصل را هم بدون جام به پایان رساند. آرتتا بعدها دوران حضورش در رنجرز را قدم بزرگی در پیشرفت فوتبالی خودش دانست. او در مصاحبهای درباره حضورش در گلاسکو گفت:«فوتبال در اسکاتلند بسیار سخت بود، واقعا سخت. واقعا فیزیکی بود. بازیکنان به شما برخورد میکردند و من باید در این زمینه پیشرفت زیادی میکردم. فکر میکنم این پیشرفت را داشتم تا به سطحی برسم که لیگ برتر از من میخواست.»
روزهای خوش آرتتا در رنجرز در نهایت به پیشنهاد رئال سوسیداد در فصل 2004 منجر شد. سوسیدادی که در فصل گذشته روزهای خوشی را با رینالد دنوئه، سرمربی وقت تیم، سپری کرده بود. از طرفی دوست دوران کودکی میکل، ژابی آلونسو نیز به مهرهای قابل اتکا در آن تیم تبدیل شده بود. همین موضوع آرتتا را متقاعد میکرد تا با بازگشت به سنسباستین رویای کودکیاش را محقق کند و در عین حال مورد توجه سرمربی تیم ملی اسپانیا قرار بگیرد. اما شرایط اصلا مطابق با آنچه آرتتا پیشبینی کرده بود، جلو نرفت. از طرفی دنوئه تصمیم گرفت در آن فصل سرمربیگری را برای همیشه کنار بگذارد و از طرف دیگر ژابی آلونسو با پیشنهادی از لیگ جزیره مواجه شد تا با ترک سنسباستین به مقصد بندر لیورپول، پایانی پیش از شروع بر رویاهای آرتتا رقم بزند. آرتتا نیز هرگز نتوانست جایگاهش را در سوسیداد تثبیت کند تا اینکه بعد از تنها سه حضور فیکس در نیمفصل، دوباره تصمیم به ترک شهر کودکیاش بگیرد.
دیوید مویس، سرمربی وقت اورتون، در پنجره نقلوانتقالاتی ژانویه 2005 آرتتا را بهصورت قرضی با بند خرید دائمی به بندر مرسیساید برد. جایی که آرتتا جایگزین هافبک دانمارکی اورتون، توماس گراوسن شد که به رئال مادرید نقل مکان کرده بود. از طرف دیگر میکل دوباره با ژابی آلونسو در یک شهر، اما این بار در تیم همسایه و رقیب فوتبال بازی کرد. اورتون نقطه شروع دوبارهای برای آرتتا بود. او طی 6 فصلی که در این باشگاه توپ زد، دو بار در فصلهای 2006-2005 و 2007-2006 عنوان بهترین بازیکن باشگاه را از نگاه هواداران به خود اختصاص داد. همچنین نقش بسزایی در تنها تجربه سهمیه گرفتن این تیم در فصل 2006-2005 لیگ قهرمانان اروپا داشت؛ جایی که اورتون در پلیآف این جام درنهایت در یک دیدار جنجالی، در مجموع دو بازی رفت و برگشت 4-2 از ویارئال شکست خورد و نتوانست به مرحله گروهی برسد. او همچنین از سوی بینندگان اسکای اسپورت بهعنوان هافبک سال لیگ برتر انتخاب شد و کریستیانو رونالدو، بهترین بازیکن سال فیفا را در این رقابت شکست داد.
آرتتا طی این سالها در 162 باری که برای اورتون به میدان رفت، علاوهبر تاثیر شگرف در کمربند میانی تیم، توانست 27 گل نیز برای تافیها به ثمر برساند. دیوید مویس در مصاحبهای درباره آرتتا گفت:«میکل فوتبالیست بسیار خوبی است. توانایی بارز او در بازیسازی و بازیخوانیاش نهفته است». باشگاه اورتون نیز پس از ترک آرتتا بیانیهای منتشر کرد که در آن به تاثیر عملکرد او در باشگاه اعتراف کرد:«میکل آرتتا یک حرفهای تمامعیار و سفیری نمونه برای باشگاه فوتبال اورتون بوده است».
سرانجام میکل آرتتا 31 اوت 2011 با قراردادی چهار ساله به ارزش دهمیلیون پوند به آرسنال پیوست. او اولین بازی خود را برای توپچیها 10 سپتامبر 2011 در جریان برد تکگله آرسنال مقابل سوانزیسیتی در ورزشگاه امارات انجام داد. اولین گلش را در بازی مقابل بلکبرن در پریمیرلیگ به ثمر رساند و اولین کاپیتانی توپچیها را در پیروزی دور سوم FA Cup مقابل لیدزیونایتد برعهده گرفت. او کمکم خودش را در قالب هافبکی تاثیرگذار در تیم آرسن ونگر تثبیت کرد. تا اینکه در فصل 2013-2012 پس از جدایی کاپیتان اول آرسنال، رابین فنپرسی، بعد از توماس فرمالن کاپیتان دوم توپچیها لقب بگیرد. در پایان این فصل در نظرسنجی بهترین بازیکن، او بعد از سانتی کازورلا، لورن کوشیلی و تئو والکات، چهارمین بازیکن برتر فصل از دید هواداران لقب گرفت. آرتتا با بدشانسی ابتدای فصل 2014-2013 را به دلیل مصدومیت از دست داد. مصدومیتی که تا پایان سپتامبر، پیش از بازی مقابل کریستالپالاس گریبانگیر او بود. آرتتا در آن بازی به ترکیب اصلی بازگشت، در همان بازی گل زد و درنهایت با کارت قرمز داور از بازی بیرون رفت. در پایان فصل نیز آرسنال در فینال FA Cup در یک بازی مهیج با نتیجه 3-2 در وقتهای اضافه مقابل هالسیتی به پیروزی رسید تا آرتتا اولین جام خود با توپچیها را در ورزشگاه ومبلی لندن کسب کند.
در آغاز فصل 2015-2014 با عملکرد نامطلوب فرمالن، سرانجام میکل آرتتا بهعنوان کاپیتان اول باشگاه منصوب شد. آغاز سلطنت او با بازوبند کاپیتانی، بهطرز چشمگیری با پیروزی 3-0 مقابل منچسترسیتی در کامیونیتیشیلد و قهرمانی در سوپرجام انگلیس همراه بود. اما در طول فصل او فقط 11 بازی دیگر توانست کاپیتان توپچیها باشد و در انتهای فصل نیز فینال FA Cup مقابل استونویلا در ومبلی را از دست داد. در ابتدای فصل 2016-2015 آرتتا قراردادش را برای یک سال دیگر با آرسنال تمدید کرد تا دوران حضورش در این باشگاه را به پنج سال برساند. پنج سالی که به گفته هواداران، او خدمتگزار خوبی در امارات بود. این فصل که دومین فصل کاپیتانی او محسوب میشد، برای میکل چندان خوب پیش نرفت و او به ندرت به بازی گرفته میشد. این حقیقتی بود که کمکم آرتتا باید میپذیرفت؛ دوران بازی حرفهای او رو به پایان بود. تا اینکه 15 می 2016 به روزی ماندگار در کارنامه دوران بازی آرتتا تبدیل شد. روزی که با شکست تاتنهام در آخرین بازی پریمیرلیگ، آرسنال 4-0 مقابل استونویلا به پیروزی رسید تا بالاتر از اسپرز به نائبقهرمانی لیگ جزیره دست یابد. در این بازی که آخرین بازی آرتتا پیش از بازنشستگی بود، او به عنوان بازیکن تعویضی به میدان رفت و با شوتی بیرون از محوطه یکی از چهار گل برتری توپچیها را به ثمر رساند. در انتهای این بازی در حالی که توماس روسیچکی، دومین بازیکن باسابقه باشگاه آرسنال با باشگاه و هواداران خداحافظی کرد، میکل آرتتا بهشدت مورد تشویق توپچیهای لندنی قرار گرفت تا پایانی به یاد ماندنی بر مسیر پرپیچوخم دوران بازی حرفهایاش رقم بخورد. او در امارات، در خط میانی کمی عقبتر از همیشه بازی میکرد و به نوعی رهبریت مرکز زمین در اکثر بازیها برعهده او بود. با این حال آرتتا توانست در مدت زمان حضور خود 16 گل به ثمر برساند و همچنین 11 پاس گل برای سایر همتیمیهایش ارسال کند.
شاید بتوان گفت بزرگترین حسرت آرتتا عدم بازی در تیم ملی بزرگسالان اسپانیاست. بدون شک بحث بازی ملی برای هر بازیکنی مقولهای جدا از سایر موفقیتها و جامهایی است که در قالب رقابتهای باشگاهی به دست میآورد. آرتتا با بدشانسی زمانی دوران حرفهایاش را آغاز کرد که دست بر قضا با بهترین دوران اسپانیا همراه شده بود. در آن سالها ماتادورها در خط میانی استعدادهایی استثنایی نظیر ژاوی، اینیستا، فابرگاس، ژابی آلونسو، بوسکتس و ... را در ترکیب خود میدیدند. این بازیکنان جزئی جداییناپذیر از نسل طلایی اسپانیا را رقم میزدند که در سالهای 2008 و 2012 دو قهرمانی اروپا، و سال 2010 تنها قهرمانیشان در جامجهانی را به ارمغان آوردند. این موفقیتها کار را برای بازیکنانی مثل آرتتا بسیار سخت کرده بود تا بتوانند نظرات را بهسمت خودشان برگردانند. با این حال تصور میشد که آرتتا در فوریه 2009 در تیم ملی اسپانیا حضور داشته باشد، اما آسیبدیدگی رباط صلیبی زانو باعث شد نام او قبل از اعلام لیست، حذف شود. در سال 2010 نیز اتحادیه فوتبال انگلیس و فابیو کاپلو اقداماتی را انجام دادند تا بتوانند آرتتا را به انگلیس ببرند. آنها معتقد بودند که طبق قانون اقامت پنج ساله فیفا، آرتتا واجد شرایط حضور در تیم ملی انگلیس است اما فیفا این موضوع را رد کرد. آرتتا بعدها در مصاحبهای در سال 2016 ادعا کرد که بر سر این حکم تقریبا با فیفا وارد جنگ شد. میکل آرتتا اغلب بهعنوان یکی از بهترین بازیکنان دوران معاصر شناخته میشود که حتی یک بازی ملی بزرگسالان را تجربه نکرده است. او هیچگاه نتوانست به ترکیب اسپانیای موفق آن سالها برسد تا داغ پوشیدن پیراهن قرمز رنگ تیم ملی اسپانیا برای همیشه بر دلش بماند.
با پایان دوران بازی فوتبال، مسیر حرفهای آرتتا به پایان نرسید. او که به گفته بسیاری از دوستان و مربیانش از دید تاکتیکی بالا و منحصربهفردی برخوردار بود، همان سال خودش را برای آغاز مسیری بحثبرانگیز و چالشی جدید آماده کرد. در آغاز فصل 2017-2016 میکل آرتتا بهعنوان دستیار به کادرفنی تیم منچسترسیتی اضافه شد. تیمی که به تازگی با پپ گواردیولا قراردادی بلندمدت امضا کرده بود. گواردیولا و آرتتا اولین بار در آکادمی بارسلونا باهم ملاقات کردند و از همان زمان این دو با یکدیگر در ارتباط بودند. پپ نیز خوب میدانست به چه کسی اعتماد کرده و از همان ابتدا همکاری جذابی را با میکل پیشبینی میکرد. عدهای معتقد بودند آرتتا نقش پررنگی در نیمکت منچسترسیتی نداشته، اما او در سه فصلی که دستیار بود نشان داد این موقعیت برای او بسیار جدی است و دستاوردهایی که همراه با گواردیولا کسب کرد در انتها در پیشرفت او بهعنوان مربی نقشی اساسی داشت تا درنهایت منجر به انتصاب او بهعنوان سرمربی آرسنال شد.
آرتتا فرصت چندانی را برای خو گرفتن با نقش جدید دوران حرفهای خود هدر نداد. او در سیتی بهسرعت با بازیکنان ارتباطی نزدیک و صمیمی برقرار کرد و بهعنوان چهرهای کلیدی در حفظ رابطه خوب بین بازیکنان و کادرفنی دیده میشد. او در آن دوران ارتباط خوبی با بازیکنانی نظیر گابریل ژسوس، زینچنکو، برناردو سیلوا و ... برقرار کرده بود. به سبب این ارتباط نزدیک، آرتتا به فردی یاریرسان برای درک نقش بازیکنان در تیم و بهترشدن تواناییهای فنی و تاکتیکیشان شناخته شده بود. همچنین در جلسات تمرین و تجزیه و تحلیلهای تاکتیکی، با بهره از بینش خود نقش بسزایی در شناخت نقاط قوت و ضعف حریفان ایفا میکرد. حتی فراتر از نقش دستیاری نیز، در مشاورهها و بحثهای مربوط به نقلوانتقالات احتمالی حضور داشت. او در روزهای مسابقه، کنار زمین پرجنبوجوش ظاهر میشد و علاوهبر انتقال دستورالعملها به بازیکنان، پرانرژی بودن و خوشحالیهایش بعد از به ثمر رسیدن گل، از نکات جالب توجه دوران حضورش روی نیمکت به حساب میآمد. خوشحالیهایی که البته همیشه در برابر یک تیم جرقه نمیخورد؛ آرسنال.
آرتتا در 19 سپتامبر 2018 به دلیل محرومیت گواردیولا، در باخت 2-1 مقابل لیون در لیگ قهرمانان اروپا به عنوان سرمربی سیتیزنها کنار زمین ایستاد. او طی سه سالی که در کنار گواردیولا پایههای منچسترسیتی جدید را بنا کرد، به دو قهرمانی پریمیرلیگ، یک جام حذفی و دو جام اتحادیه دست یافت. البته یکی از این قهرمانیهای منسیتی در فصل 2018-2017 با کسب 100 امتیاز، بالاترین امتیاز در تاریخ لیگ برتر انگلیس، همراه بود. در آخرین فصل حضور آرتتا روی نیمکت منچسترسیتی، این تیم تمام جامهای داخلی انگلیس را کسب کرد و برای اولین بار در تاریخ خود توانست از عنوان قهرمانی پریمیرلیگ دفاع کند. پپ گواردیولا در یکی از صحبتهایش درباره آرتتا گفت:«میکل استعداد ویژهای برای تجزیه و تحلیل اتفاقات و یافتن راهحلها دارد.»
20 دسامبر 2019 باشگاه آرسنال، پس از نارضایتی از عملکرد اونای امری، بهطور رسمی از میکل آرتتا سرمربی جدید خود رونمایی کرد. این انتقال با اقبال هواداران آرسنال همراه بود و برای مدیران آرسنال ریسک بزرگی محسوب میشد. زیرا روزهای نهچندان خوب باشگاه به مربی جوانی سپرده شده بود که تابحال هیچ سابقهای بهعنوان فرد اصلی روی نیمکت هیچ تیمی نداشته بود. اما عملکرد درخشان آرتتا بهعنوان دستیار، مدیران را قانع کرد تا با او برای بازگشت به جایی که چهار سال پیش قلبش را جاگذاشته بود به توافق برسند. آرتتا پس از انتصاب خود اظهار داشت که معتقد است باشگاه مسیر خود را از دست داده و نمیخواهد بازیکنان از مسئولیت شانه خالی کنند:«من از بازیکنان میخواهم مسئولیت کارهای خود را بپذیرند و افرادی را میخواهم که شور و انرژی را در باشگاه ارائه دهند. هرکسی که این کار را نمیتواند انجام دهد، یا بر آن اثر منفی یا هر چیز دیگری دارد، برای این محیط یا این فرهنگ به اندازه کافی خوب نیست». او در همان فصل اول با کسب اولین جام خودش، به اعتماد مدیران و هواداران پاسخی شایسته داد.
آرتتا که در پنجره نقلوانتقلات زمستانی به جمع توپچیها اضافه شده بود، 26 دسامبر 2019، برای اولین بار بهعنوان سرمربی در برابر بورنموث در پریمیرلیگ هدایت آرسنال را برعهده گرفت که این دیدار با تساوی 1-1 پایان یافت. با وجود تساوی، او اظهار داشت که از نگرش، شور و روحیه جنگندگی بازیکنانش راضی است. آخرین بازی فصل را با نتیجه 3-2 مقابل واتفورد به پیروزی رسید، اما در عین حال نتوانست رتبهای بهتر از هشتم در جدول پریمیرلیگ کسب کند. این رتبه که به زعم برخی رتبه ضعیفی محسوب میشد، در همان ابتدا سوالاتی را در باب عملکرد آرتتا در قامت سرمربی ایجاد کرد. اما 1 آگوست 2020 تیم میکل آرتتا در فینال FA Cup توانست با بریس اوبامیانگ، چلسی را شکست دهد و اولین جام قهرمانی در اولین فصل حضور آرتتا در آرسنال کسب شود.
آرسنال به دلیل قهرمانی در جام حذفی، 29 اوت در سوپرجام انگلیس مقابل قهرمان فصل پیش لیگ برتر، لیورپول صفآرایی کرد. آرتتا با پیروزی در این دیدار، در ضربات پنالتی، دومین جام متوالی را هم برای توپچیها به ارمغان آورد. کسب دو جام در اندک زمان حضور میکل روی نیمکت، انتظار هواداران را از این سرمربی بالا برد. آرتتا در نقلوانتقالات نیز پرکار بود و بازیکنانی نظیر ویلیان، توماس پارتی و گابریل، دفاع میانی برزیلی کمتر شناخته شده لیل فرانسه را به تیم خود اضافه کرد. اما در ادامه فصل عملکردهای نوسانی تیم آرتتا برخی از هواداران را نگران آینده تیم خود کرد. هرچند در همین فصل نیز نشانههایی از بهبود کیفیت سبک بازی در آرسنال مشخص بود. آرتتا با اعتماد به ستاره جوانی مثل بوکایو ساکا او را رفتهرفته به مهرهای کلیدی در تیم خودش تبدیل کرد. اما ساختن آرسنال جدید نیاز به زمان داشت. در 10 سپتامبر نیز نقش آرتتا بهطور رسمی از سرمربی به مدیر تغییر کرد که نشاندهنده مسئولیتی گستردهتر در باشگاه و اعتماد سران باشگاه به برنامههای او بود. در انتهای این فصل آرسنال در لیگ اروپا، به نیمهنهایی رسید که آنها در مجموع 2-1 به ویارئال اونای امری بازی را واگذار کردند. در لیگ برتر نیز باز هم به رتبه هشتم دست یافت تا بعد از 25 سال نتواند سهمیه اروپایی کسب کند. بعد از کسب این رتبه، نوک پیکان انتقادات به سمت میکل آرتتا و سبک بازی او بود و او را تا یک قدمی اخراج از آرسنال پیش برد. رسانهها بر این باور بودند که آرتتا نسخهای ضعیفشده از برنامههای تاکتیکی گواردیولا را در زمین اجرا میکند. اما هواداران همچنان به سرمربی خوشآتیه تیمشان اعتماد داشتند.
آرسنال با مدیریت میکل آرتتا در دومین فصل کامل خود، جوانترین تیم را در ترکیب اصلی با میانگین سنی 24سال و 308روز روانه رقابتهای لیگ برتر کرد. آرتتا در ابتدای این فصل روند تغییر تیم را با سرعت بیشتری ادامه داد. او در پنجره نقلوانتقالات با بن وایت 23ساله، نونو تاواس 21ساله، سامبی لوکونگای 21ساله، آرون رمزدیل دروازهبان شفیلد یونایتد، تومیاسوی ناشناخته و چند بازیکن جوان دیگر قرارداد امضا کرد. همچنین بند خرید دائمی مارتین اودگارد نروژی را که به صورت قرضی از رئال مادرید به آرسنال پیوسته بود، فعال کرد تا شاکله کلی تیم مدنظر خودش را تکمیل کند. آرتتا در همان ابتدا با فیکس کردن رمزدیل به جای لنو دروازهبان کهنهکار تیم، نشان داد که عزمی راسخ در ایجاد تغییرات دارد و از تصمیمهای پرریسک هم نمیترسد. در 13 آگوست 2021، آرسنال فصل خود را با باخت 2-0 مقابل برنتفورد تازه صعود کرده آغاز کرد، پس از آن باخت به چلسی و منچسترسیتی، آرسنال را بدون امتیاز و گل زده در قعر جدول و آرتتا را قبل از رفتن به تعطیلات فیفادی در موقعیتی نامطمئن قرار داد. سران آرسنال در برابر درخواستهای هواداران مبنی بر اخراج آرتتا مقاومت کردند و این باشگاه در تمام بازیهای لیگ در ماه سپتامبر پیروز شد تا این روند درنهایت به اولین جایزه سرمربی ماه آرتتا در لیگ برتر منجر شود.
اما آرتتا اوج راسخبودنش را در ادامه فصل نشان داد؛ جایی که ستاره و کاپیتان تیمش، اوبامیانگ را به دلیل بینظمی از ترکیب کنار گذاشت. تصمیمی که در ابتدا با انتقادهای فراوانی روبرو شد. اما نظم تیمی در آرسنال مدل آرتتا حرف اول را میزد. این مورد حتی در نحوه برخورد او با چالشهایی که اپیدمی کرونا در فصل گذشته برای تیمش ایجاد میکرد، پیدا بود. در 6 می 2022 آرتتا قرارداد خود را تا پایان فصل 2025-2024 تمدید کرد. با این حال او در انتهای فصل نتوانست به هدفی که مدیران وقت برایش ترسیم کرده بودند، یعنی کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا برسد. 22 می آخرین بازی فصل آرسنال در ورزشگاه امارات مقابل اورتون برگزار شد. آرسنال در این بازی محکوم به برد بود و درنهایت با نتیجه 5-1 اورتون را شکست داد اما با پیروزی تاتنهام در بازی همزمان، اسپرز گوی سبقت را از رقیب دیرینه خودش ربود و توانست سهمیه لیگ قهرمانان اروپا را کسب کند. آرسنال هم بعد از تاتنهام در رتبه پنجم جای گرفت و سهمیه مستقیم لیگ اروپا را کسب کرد. در این فصل آرتتا دو بار بهعنوان سرمربی برتر ماه انتخاب شد و روند محسوس رو به رشدی در تیمش ایجاد کرد. او آرسنال را از انتهای جدول به رتبه پنجم رساند و همین عامل سبب شد تا اعتماد مدیران تیم برای فصل بعد هم به او جلب شود.
آرتتا سومین فصل حضورش در امارات را جسورانه استارت زد. او با آنالیزهای کادرفنی و نیازهای خود، در همکاری قابلقبولی با باشگاه توانست مهرههایی را به خدمت بگیرد که پازل تاکتیکیاش را تکمیلتر کند. فابیو ویرای پرتغالی، مارکینیوش جوان، زینچنکوی خلاق و گابریل ژسوس فرصتطلب بهعنوان جانشین لاکازت، در این پنجره به آرسنال پیوستند. همچنین ویلیام سالیبای فرانسوی که بهصورت قرضی در تیم المپیک مارسی فرانسه توپ میزد، برای نقشآفرینی در قلب خط دفاع به تیم خود بازگشت. شاگردان آرتتا در همان مسابقات پیشفصل برای حضوری قدرتمند در این فصل عزم خود را جزم کردند؛ جایی که تیمها را یکی پس از دیگری شکست دادند و درنهایت با پیروزی 6-0 برابر سویا، در روزی که اودگارد بازوبند کاپیتانی را به بازو بسته بود، جام امارات 2022 را به دست آوردند.
توپچیها روند بردهای خود را در پریمیرلیگ و اولین مسابقه رسمی این رقابتها مقابل کریستالالپالاس با هدایت پاتریک ویرا، کاپیتان سابق آرسنال، از سر گرفتند. آنها این بازی را 2-0 پیروز شدند و توانستند نوار بردهای خود را تا چهار سپتامبر، روز بازی مقابل منچستریونایتد حفظ کنند. در ادامه پس از رقابتهای جامجهانی که با مصدومیت گابریل ژسوس همراه بود، شاگردان آرتتا در اولین بازی خود برابر وستهام 3-1 به پیروزی رسیدند. این برد از یک جنبه دیگر نیز برای توپچیها دلچسب بود؛ آرسن ونگر برای اولین بار پس از ترک باشگاه، این مسابقه را از نزدیک در ورزشگاه امارات تماشا کرد و در انتها نیز عملکرد درخشان شاگرد سابق خودش را ایستاده تشویق کرد.
آرسنال در نقلوانتقلات زمستانی این فصل لئاندرو تروسارد بلژیکی را بهعنوان جانشین ژسوس مصدوم جذب کرد. همچنین کیویور 22ساله و جورجینیوی کهنهکار نیز به جمع توپچیها پیوستند. این فصل همه چیز مطابق با خواستههای آرتتا پیش میرفت تا اینکه در بازی برگشت مقابل منچسترسیتی در اتحاد، شاگردان آرتتا متحمل شکست شدند و در ادامه صدرجدول را بعد از 254 روز به منسیتی آماده پپ گواردیولا واگذار کردند تا حسرت قهرمانی بر دل هواداران باقی بماند. همچنین توپچیها در لیگ اروپا نیز با شکست ناباورانه مقابل اسپورتینگ لیسبون نتوانستند تواناییهای خود را در این تورنمت اروپایی به نحو احسن نشان دهند. آرتتا در این فصل بهعنوان اولین سرمربی تاریخ آرسنال توانست چهار بار عنوان سرمربی برتر ماه پریمیرلیگ را از آن خود کند و البته به صدمین پیروزی خود در قامت سرمربی آرسنال دست یابد. در پایان فصل نیز نامزد بهترین مربی فصل لیگ جزیره شد و در مراسم جوایز فوتبال لندن 2023 جایزه بهترین مربی سال را به خود اختصاص داد تا به این شکل دوباره نامش را سر زبانها بیاندازد.
توپچیها پس از فصل فوقالعادهای که البته در انتها با ناکامی همراه بود، بیصبرانه منتظر آغاز این فصل از رقابتها بودند. آرتتا که به مقبولیت بالایی نزد هواداران رسیده، امیدوار است بتواند کار نیمهتمام خودش را به انتها برساند. او در ابتدای فصل دکلان رایس جوان را از وستهام به امارات آورد، کای هاورتز را از چلسی به تیم اضافه کرد و داوید رایای اسپانیایی را با قراردادی قرضی به خط دروازه آورد تا عمق اسکواد تیمش را هم بهبود بخشد. البته اضافهشدن رایا با وجود عملکرد قابلقبول رمزدیل در دروازه کم با حاشیه همراه نبود، اما آرتتا قبلتر نیز نشان داده بود که برای حل چالشهای مختلف در تیم همیشه آماده است. در ابتدای فصل، 6 آگوست 2023، آرتتا آرسنال را با پیروزی 4-1 در ضربات پنالتی پس از تساوی 1-1 در جریان بازی مقابل منچسترسیتی، قهرمان سوپرجام انگلیس کرد. کامیونیتیشیلد این فصل، سومین جام آرتتا بهعنوان سرمربی آرسنال محسوب میشود.
آرتتا تا فصل 2023-2022 در 150 بازی روی نیمکت توپچیها نشست. از این تعداد او توانست در 86 بازی و 57.33درصد بازیها پیروز شود. او 25 تساوی و 39 شکست نیز در کارنامه خود میبیند. این عملکرد جالب توجه میتواند آرتتا را در کنار مربیان برتر تاریخ آرسنال قرار دهد. افرادی چون آرسن ونگر که البته با 828 بازی رکوردی دستنیافتنی در تعداد حضور روی نیمکت آرسنال و همچنین لیگ انگلیس از خود بر جای گذاشته، جورج گراهام که 9 سال تصدی نیمکت آرسنال را عهدهدار بوده و هربرت چپمن فقید که اسطوره همیشگی آرسنال است.
آرسن ونگر فرانسوی بدون شک رئیس آرسنال مدرن محسوب میشود. او در طول 22 سال هدایت توپچیها توانست علاوهبر رکورد 57.98درصد پیروزی در بازیهایش، سه قهرمانی پریمیرلیگ، هفت قهرمانی جام حذفی و هفت قهرمانی سوپرجام یا کامیونیتیشیلد را به ارمغان بیاورد. البته یکی از قهرمانیهای او در لیگ برتر انگلیس، در فصل 2005-2004 قهرمانی بدون حتی یک باخت بود که در آن سال با کسب جام طلایی، رکوردی منحصربهفرد محسوب میشود. او در حال حاضر موفقترین مربی تاریخFA Cup نیز محسوب میشود. اما تاثیر ونگر در آرسنال صرفا به این آمار و ارقام خلاصه نمیشود. او در مدت زمانی که هدایت تیم را عهدهدار بود، نقشی فراتر از یک سرمربی برای توپچیها ایفا میکرد. تغییر سبک بازی تیم، ساختن آرسنال جدید قرن 21، اعتماد به جوانان و تقویت زیرساختهای باشگاه از جمله کارهای درخشانی بود که ونگر را از سایر سرمربیهای تاریخ تیم شمال لندن متمایز میکند. جولای 2023 باشگاه آرسنال به قصد قدردانی، از مجسمه آرسن ونگر در محوطه استادیوم امارات رونمایی کرد.
جورج گراهام اسکاتلندی بین سالهای 1986 تا 1995 هدایت آرسنال را عهدهدار بود. او را اغلب با به ارمغان آوردن موفقیتهای چشمگیر برای باشگاه به یاد میآورند. گراهام طی 287 باری که روی نیمکت آرسنال حاضر شد، به 35.54درصد پیروزی در هر بازی رسید. شاید این آمار به تنهایی کارنامهای قابل دفاع برای او به حساب نیاید اما او توانست با آرسنال به دو قهرمانی دسته اول لیگ انگلیس (لیگ برتر کنونی)، یک قهرمانی جام حذفی، دو قهرمانی جام اتحادیه و یک قهرمانی جام در جام برندگان اروپا در سال 1994، دست یابد. این عناوین سهمی انکارناپذیر در موفقیتهای گراهام در آرسنال دارد. همچنین او توجه ویژهای به تیمهای پایه آرسنال داشت که میراثی گرانقدر از او در تیم به جای گذاشت تا در ادامه ونگر بتواند از این میراث بهره برده و به نوعی کار نیمهتمام گراهام را تکمیل کند.
هربرت چپمن بازیکن و مربی اهل انگلستان یکی از تاثیرگذارترین مربیان اوایل قرن 20 در آرسنال و بهطور کلی در فوتبال انگلستان و جهان بهشمار میرود. در سال 1925 آرسنال چپمن را برای نشستن روی نیمکت خود متقاعد کرد. او تفکرات خود را در آرسنال به اجرا گذاشت و با توپچیها به موفقیتهای بسیاری رسید. در ادامه تمامی مدیران و مربیان فوتبال جهان از تاکتیکهای چپمن بهعنوان الگویی بیمانند استفاده کردند. چپمن برای اولین بار از سیستم 3-3-4 در مسابقات فوتبال استفاده کرد که در آن زمان به سیستم WM معروف شده بود. همچنین ابداعاتی نظیر نورافکن، رقابتهای باشگاهی اروپا و شماره پیراهن در فوتبال از جمله کارهایی است که او پایهگذاری کرد. چپمن در فصل 1931-1930 توانست با آرسنال دبل کند تا اولین مربی تاریخ باشد که توانسته همزمان لیگ و جام حذفی را برای توپچیها به ارمغان بیاورد. دو فصل بعد نیز او دوباره توانست آرسنال را قهرمان لیگ کند تا رکورد دو قهرمانی در لیگ به نام او در تاریخ ثبت شود. اقدامات چپمن در آرسنال، توپچیها را تبدیل به تیم فاتح دهه 1930 کرد؛ یعنی کسب پنج عنوان قهرمانی لیگ در یک دهه. اما مرگ ناگهانی او در 55 سالگی در اثر ابتلا به ذاتالریه در سال 1934 شوکی به جهان فوتبال بود تا چپمن دیگر فرصتی برای نظارهکردن موفقیتهای آرسنال، تکرار عناوین و به دست آوردن رکوردهای جدیدتر نداشته باشد.
میکل آرتتای جوان نیز توانسته با تمرکز مداوم بر توسعه جوانگرایی، ساخت تیمی شجاع با امضاهایی استراتژیک و منحصربهفرد در دل خود که مطابق با فلسفه تاکتیکی اوست، توانمندی در رفع چالشهای مختلف، همراهی مداوم با ماهیت پویای پریمیرلیگِ این سالها و کنترل انتطارات از خود روندی رو به رشد در تیم آرسنال داشته باشد. او در تمام دوران زندگیاش نشان داده به معنای واقعی انسانی جسور است. شاید این فصل، مهمترین فصل کل دوران حرفهای میکل آرتتا باشد. او میتواند در این فصل با قهرمانی پریمیرلیگ و چهبسا لیگ قهرمانان اروپا، که دور از دسترس هم نیست، به اسطورهای تکرارنشدنی در باشگاه تبدیل شود و جایگاه خودش را در مقام ریاست جدید آرسنال، بین هواداران تثبیت کند.