پیرمرد و دریا
سلام. این ماه برای اولین بار تصمیم گرفتم در چالش کتابخوانی طاقچه شرکت کنم. برای چالش این ماه باید کتابهایی خونده میشدن که موفق به کسب جایزه شدن. من برای مطالعه کتاب پیرمرد و دریا نوشته ارنست همینگوی رو انتخاب کردم که سال ۱۹۵۳ جایزه پولیتسر رو برده و توی جایزه نوبل ادبیاتی هم که سال ۱۹۵۴ به ارنست همینگوی داده شد موثر بوده.
البته با وجود این موفقیتهای کتاب آمادگی این رو داشتم که نتونم با کتاب ارتباط بگیرم و مجبور بشم کتاب رو کنار بذارم. چون قبلا زیاد به گوشم خورده بود که پیرمرد و دریا اون طور که ازش تعریف میکنن نیست و عجیبه که چرا جایزه برده و... اما من کتاب رو دوست داشتم و فکر میکنم اینکه بعضی از افراد این کتاب رو زیر سوال میبرن میتونه دوتا دلیل داشته باشه.
دلیل اول اینه که شهرت کتاب و مطالبی که جسته گریخته راجع بهش خوندیم و شنیدیم باعث میشه اکثرمون وقتی که کتاب رو شروع میکنیم خط کلی داستان رو بدونیم و خود این کشش به خوندن کتاب رو کم میکنه. دلیل دیگه ای که میتونم بهش اشاره کنم اینه که اساسا این کتاب به شدت توصیف محوره و به جزئیات خیلی بها میده و شاید هر کسی نتونه از توصیف زیاد لذت ببره. به نظر من این دوتا دلیل کنار هم باعث میشه انتظاری که بعضی از افراد از کتابی به شهرت پیرمرد و دریا دارن برآورده نشه.
به هر حال با حذف توصیفهای جذاب و خوندنی ارنست همینگوی شاید بشه کل داستان رو توی چند پاراگراف خلاصه کرد اما اون چیزی که این کتاب رو خوندنی میکنه تصویر واقعی و مستندگونه ایه که از سانتیاگو و آخرین تلاشهاش ارائه میده. به گفته خود ارنست همینگوی همین واقعی بودنه که امکان برداشتهای نمادین رو ایجاد میکنه.
شما هیچ کتاب خوبی پیدا نمیکنید که نویسندهاش پیشاپیش و با تصمیم قبلی، نماد یا نمادهایی در آن وارد کرده باشد… من کوشش کردم در داستانم یک پیرمرد واقعی، یک پسربچه واقعی، یک دریای واقعی، یک ماهی واقعی و یک کوسهماهی واقعی خلق نمایم؛ و تمام اینها آن قدر خوب و حقیقی از کار درآمدند که حالا هر یک میتوانند به معنی چیزهای مختلفی باشند.
گذشته از برداشتهای نمادین مختلفی که از این رمان کوتاه وجود داره و هر کدوم هم جای خودش میتونه جالب باشه؛ به نظر من توی سادهترین برداشت ممکن هر کسی بسته به شخصیت خودش میتونه پیام روشن یا تیره ای از این داستان دریافت کنه. یک نفر ممکنه از استقامت و امیدواری پیرمرد برداشتش این باشه که حتی اگر نتیجه تلاشها هیچ باشه باز هم نباید دست از تلاش کشید. در مقابل یک نفر دیگه میتونه اینطور از داستان برداشت کنه که وقتی ماهی ای که پیرمرد بعد از مدتها صبر و با سختی زیاد تونسته بود بگیره در نهایت سهم کوسهها شد؛ تلاش کردن چه فایده ای داره؟ طبیعتا نمیشه گفت کدوم یکی از این دو برداشت درسته.
این رمان بارها به فارسی ترجمه شده ولی بهترین ترجمههای موجود مربوط به زندهیاد نجف دریابندری و احمد کساییپوره. متاسفانه ترجمه نجف دریابندری توی طاقچه وجود نداره اما میتونید نسخه الکترونیک رمان پیرمرد و دریا با ترجمه احمد کساییپور از نشر هرمس رو از طاقچه دریافت و مطالعه کنید.
اگر هم اهل کتابهای صوتی هستید نسخه صوتی رمان پیرمرد و دریا با صدای مهبد قناعتپیشه و ترجمه مهدی افشار از نشر صوتی آوانامه رو بهتون پیشنهاد میکنم. اگرچه ترجمه مهدی افشار ترجمه ترجیحی من نیست، اما نمیشه از جذابیتهای اجرای مهبد قناعتپیشه توی نسخه صوتی چشمپوشی کرد.
در پایان امیدوارم اگر بعد از مطالعه این یادداشت به سراغ کتاب پیرمرد و دریا رفتید ازش لذت ببرید و ازتون دعوت میکنم شما هم توی چالش کتابخوانی طاقچه شرکت کنید و نظرات خودتون رو در مورد کتابهایی که میخونید بنویسید.