محمدحسین عباداللهی
محمدحسین عباداللهی
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

کارهای احمقانه‌ای که در ساخت اولین استارت‌آپم انجام دادم

پرهیز از کارهای احمقانه یه روش قدرتمنده تا بتونی به اهداف‌ات برسی و موفق بشی. لازم نیست که همیشه کارهای بزرگ و چشم‌گیری انجام بدی، همین‌که اشتباهات احمقانه نکنی باعث می‌شه تا مسیر طولانی‌ای رو پیش بری.

در این نوشته، درمورد کارهای احمقانه‌ای که هنگام ساختن اولین استارت‌آپم انجام دادم، صحبت می‌کنم.

اسم استارت‌آپ ما مارکت‌فاکس بود که من با رویای این‌که قراره آینده‌ی بزرگی رو بسازیم، بهش ملحق شدم.

بعد از این‌که Ycombinator که یکی از بهترین شتاب‌دهنده‌های استارت‌آپ‌هاست، روی ما سرمایه‌گذاری کرد، ما این فرصت بهمون داده شد که به سیلیکون‌ولی (Silicon Valley) که آرزوی خیلی‌هاست، نقل مکان کنیم. این یه رویا بود که به حقیقت تبدیل شده‌بود.

دو سال بعد، مجبور شدیم که شرکت‌مون رو به‌خاطر چند دلیل تعطیل کنیم - یکی از اون‌ها سودآور نبودن بود.

در ادامه، چند مورد از کارهای احمقانه‌ی من زمانی که داشتم اون استارت‌آپ رو می‌ساختم، می‌خونید.

مراقب سلامتی خودمون نبودیم

اجاره‌ها توی منطقه‌ای که دفتر کار ما داخلش قرار داشت، خیلی بالا بود. ما خیلی پول نداشتیم. سرمایه‌مون رو بودجه‌بندی کرده بودیم - هر چند که فکر می‌کنم می‌تونستیم با پولی که داشتیم بعضی چیزهای خاص رو بهتر انجام بدیم.

ما روی کف زمین، روی فرش می‌خوابیدیم، تخت نداشتیم. کل چیزی که داشتیم، یک میز و چند صندلی بود.

در بیشتر اوقات، ما روی زمین می‌نشستیم و کار می‌کردیم. که هم لازم می‌شد که با سرمای اول صبح دست و پنجه نرم کنیم و هم بازدهی کارمون رو به‌شدت کاهش می‌داد.

عکس زیر رو شریک و درواقع کسی که با اون استارت‌آپ رو راه‌انداختیم ازم گرفته - داشتم کد می‌زدم که خوابم برده.

کارکردن روزانه بین ۱۵ تا ۱۶ ساعت در روز

توی دنیای استارت‌آپ‌ها، سخت کارکردن خیلی ایده‌آل‌گرایانه نشون‌داده شده. یادم هست که درمورد ساعاتی که در روز کار می‌کردم لاف می‌زدم، انگار که به دست‌آورد بزرگی رسیدم.

امیدوارم که منظورم رو اشتباه متوجه نشده باشید - کار مداوم و پایدار برای این‌که موفق بشید بسیار مهمه.

اما تعداد ساعت‌هایی که صرف کاری شده، ربط مستقیمی به خروجی‌ای که بدست میاد نداره. بدن ما نیاز به‌استراحت و غذای خوب داره.

بعد از مدتی، گذر شب و روز رو نمی‌فهمیدیم. در زمان‌های نامشخصی می‌خوابیدیم، ساعت‌های نامشخصی از خواب بیدار می‌شدیم و کار رو ادامه می‌دادیم.

عدم تعادل در گرفتن تصمیم‌ها

اکثر تصمیم‌ها توسط یک نفر گرفته می‌شد، بدون هم‌فکری سایر اعضای تیم. که خب روش خوبی برای کارکردن نیست.

تصمیم‌گیری سریع در استارت‌آپ‌ها بسیار مهمه.

اما این نکته هم مهمه که افراد کلیدی و تاثیرگذار هم فرصت ابراز نظرات خودشون رو قبل از گرفتن تصمیم‌ها داشته باشن.

درمورد چیزهایی که فکر می‌کنی اشتباه هستن، حرف بزن. اگه تو ارزشی برای نظر و دیدگاه خودت قائل نیستی، از بقیه انتظاری نداشته باش.

اجازه نده که بقیه کنترل‌ات کنن. اجازه نده که به‌جای تو تصمیم‌بگیرن.

عدم تحرک کافی

مدتی طول کشید تا اهمیت سبک زندگی سالم رو درک کنم. هنوز خیلی‌ها تاثیرات ورزش روی سلامت ذهن رو نمی‌دونن.

اون روزهای اول، فقط کار می‌کردیم و می‌خوابیدیم. فقط همین. به‌مرور زمان، پیاده‌روی رو هم شروع کردیم.

ما همیشه غذاهای ناسالم و فست‌فود می‌خوردیم (که البته خیلی هم ازش پشیمون نیستم، چون خیلی خوش‌مزه بودن) و به‌اندازه‌ی کافی هم ورزش نمی‌کردیم.

تا اینجای صحبت‌هام، درمورد اشتباهات شخصی گفتم. اما ما یک‌سری از اشتباهات رایج استارت‌آپ‌ها رو هم انجام دادیم که در ادامه می‌گم.

با مشتری‌هامون صحبت نمی‌کردیم

ما با سرعت خیلی بالایی امکانات جدیدی رو به محصول‌مون اضافه می‌کردیم. اما هیچ‌وقت با تعداد کافی‌ای از مشتری‌هامون صحبت نمی‌کردیم که آیا اضافه‌کردن این امکانات ضروری‌بودن یا نه. ما با فرضیات خودمون محصول رو می‌ساختیم - بعد از چند ماه، محصولی داشتیم که از لحاظ مهندسی و برنامه‌نویسی باورنکردنی بود، اما کسی ازش استفاده نمی‌کرد.

بیش از حد مشغول ساختن محصول و عدم تمرکز روی فروش اون

من هنوزم که به‌گذشته نگاه می‌کنم، سرعتی که داشتیم باهاش امکانات جدید رو به‌محصول اضافه می‌کردیم، برام قابل احترام و جذابه. اما این چیزا مهم نیست وقتی که نتونی محصول رو بفروشی.

ما روی فروش محصول، خیلی کم تمرکز کردیم که این اشتباه بزرگی بود.

ما خیلی تازه‌کار بودیم که فکر می‌کردیم ساختن نرم‌افزار سخت‌ترین قسمت ساختن یه استارت‌آپه.

کپی‌کردن از رقبا

همه‌ی شرکت‌ها این کار رو می‌کنن. مثلا قابلیت استوری‌گذاشتن رو Snapchat معرفی کرد اما الان تو اکثر شبکه‌های اجتماعی وجود داره.

اما وقتی که امکانات محصول‌ات رو از رقبا کپی می‌کنی، باید حواست باشه که کاربرای تو هم اون رو می‌خوان یا نه. اینستاگرام با موفقیت استوری‌گذاشتن رو کپی‌کرد، اما وقتی Medium هم همین‌کار رو کرد، نتیجه‌ی خوبی نگرفت.

کپی‌کردن از رقبا، تو رو تا هم‌رده‌ی اون‌ها شدن پیش می‌بره. در حالی‌که تو باید چیزهای بهتر از اون‌ها بسازی تا مردم رو قانع‌کنی که به‌جای رقبا، از محصول تو استفاده کنن.

تا زمانی که محصول تو فوق‌العاده نباشه، مردم به‌خودشون زحمت جابه‌جایی رو نمی‌دن.

نداشتن دید کافی

همیشه خوبه که وقتی سرمایه می‌گیریم، برای شرکت‌مون و آینده‌اش دید کافی داشته باشیم.

ما چشم‌بسته فقط امکانات جدیدی رو می‌ساختیم و اضافه می‌کردیم، بدون این‌که دیدی داشته باشیم.

سوال ساده‌ای که باید از خودمون بپرسیم اینه: کاربرای هدف تو کیا هستن؟ اونا با استفاده از محصول تو چه چیزی رو می‌خوان بدست بیارن؟

ما کلی امکانات توی محصول‌مون داشتیم، شاید امکاناتی که ۵ تا محصول مختلف ممکن بود جداگونه بسازن‌شون. ولی این امکانات رو حتی یه‌کاربر هم نمی‌خواست.

صحبت‌های پایانی

بعضی وقت‌ها برنده می‌شی، بعضی وقت‌ها هم یاد می‌گیری. این استارت‌آپ، تجربه‌ای بود که زندگی من رو به‌سمت مثبتی تغییر داد. خوش‌حالم که انجامش دادم. خوش‌حالم که تلاشم رو کردم و شکست خوردم.

خیلی چیزها یاد گرفتم. درمورد آدم‌ها، اعتماد و استارت‌آپ‌ها.

دوتا دوست فوق‌العاده هم پیدا کردم...

... و کلی خاطره.

من تونستم استارت‌آپ دومم رو با تمام چیزهایی که توی این مسیر یاد گرفتم، بسازم.


این نوشته، ترجمه‌ای روان از مقاله‌ی زیر بود:

Stupid things I did while building my first startup

استارت آپکارآفرینیموفقیتشکستکسب و کار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید