نوشتن در مورد کتاب ها، هم سخت و هم جذاب است. سخت از آن رو که خواننده ای که کتاب را خوانده باشد، می تواند به تو خرده بگیرد که چرا بر فلان موضع کتاب، تاکید نکردی یا چرا از بیان آن نکته بسیار مهم غفلت کردی. جذاب است چون هم پُزِ کتابخوانی به آدم می دهد و هم اینکه تشویق و ترغیب دیگران به موضوعی، کلا امر جذابی است. (از این رو ابلیس دست از وسوسه بر نمی دارد. چون واقعا ترغیب انسان به کاری، عمیقا لذت بخش و ارضا کننده است.)
کتاب «تورم و اخلاق» کتاب بسیار کوچکی است. 88 صفحه در قطع پالتویی (امیدوارم قطع ها را اشتباه نکنم.) اما در همین صفحات کم، و با وجود ضعف های ترجمه و بعضا عدم روانی متن، نکات ارزشمندی را به مخاطب منتقل می کند.
داستان کتاب، از سال 1789 (سال آغازین انقلاب فرانسه) شروع می شود و وضعیت مالی فرانسه را در آن سال ها بیان می کند؛ کسری بودجه شدید و بدهی های هنگفت. در این وضعیت ناگهان صدایی (احتمالا اول زمزمه وار و بعد با صدای رسا) شنیده می شود که تنها راه برون رفت از وضع فعلی و ایجاد رونق اقتصادی، تزریق نقدینگی است. بنگاه ها نقدینگی ندارند و باید به آن ها پول داد تا کسب و کار رونق بگیرد.
اینجا دیگر جنگ رسانه ای شروع می شود. این حرف ها خریدار دارد و می تواند به راحتی اقناع عمومی ایجاد کند و حرف های متخصص تر ها که این مسئله را سرآغاز مشکل می دانند، شنیده نمی شود و یا با برچسب زنی، حذف می شوند. جالب اینجاست که فرانسه پیشتر تجربه فردی به نام جان لا (+) را داشت و به حکم «دوبار از سوراخ گزیده نشدن» نباید این بار نیز فریب می خورد. اما دوران پس از انقلاب بود و فکر می کردند با روحیه انقلابی و حس وطن دوستی فرانسویان، مشکلی پیش نخواهد آمد.
الغرض؛ پول ها چاپ شد و فرانسه درگیر تورمی شدید شد. همه اقداماتِ غیر اقتصادی برای جلوگیری از تورم نیز به شدیدترین وجه انجام شد. احکام حبس بلند مدت، اعدام با گیوتین و ... اما تغییری در وضعیت نکرد.هر بار دولت قول می داد که این بار چاپ پول، بدون تورم خواهد بود و از مقداری بیشتر نخواهد شد و همیشه، اتفاقی دیگر می افتاد. آن قدر که چاپ کننده ها در سه شیفت پول چاپ می کردند! این داستان تقریبا تا زمان روی کار آمدن ناپلئون ادامه داشت و او بود که توانست وضع را به سامان کند.
کتاب از حیث شناخت استدلال های غیرعلمی و سعی در حل مسائل جهان به روشی دیگر، بسیار عالی است. مثلا در جایی از کتاب و از قول خطابه ها و مطالب روزنامه ها می خوانیم که «قوانین عادی اقتصاد به درد حکومت های خودکامه اهل بوق می خورد نه ساکنان آزاد و روشنفکر فرانسه». این در حالی است که وضعیت هر روز در حال بدتر شدن است. و قیمت ها هر روز بالاتر می رود و پول فلزی از چرخه خارج شده است.
در نهایت؛ خواندن این کتاب را برای همه توصیه می کنم. به شرط اینکه از خطاهای مترجم و کژتابی های متن و اشتباهات آماری بگذریم و در یک مجلسِ یکی دو ساعته، سریع و خطی بخوانیم.