آنچه در دادگاههای 18 تیر رخ داد
مقدمه
«انّا لله و انّا الیه راجعون»
عبارت بالا، پاسخ دکتر «محمدکاظم کوهی»، مدیر کل وقت خوابگاههای کوی دانشگاه تهران، پس از اعلام رأي دادگاه متهمان تهاجم به كوي دانشگاه بود.
بهراستی خروجی و نتیجۀ این دادگاهها چه بوده که اینچنین واکنشی را به همراه داشتهاست؟! در این یادداشت، مروری بر جزئیات دادگاههای برگزارشده پس از حادثۀ کوی دانشگاه داشتهایم.
دادگاه رسیدگی به فاجعۀ کوی دانشگاه تهران، پس از ماهها تحقیقات و بررسی جزئیات این حادثه، از بهمن ماه سال 78 آغاز شد و طی 16 جلسۀ طولانی، تا تیر 79 ادامه پیدا کرد. این جلسات پیرو تأکیدات آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب، و سید محمد خاتمی، رئیسجمهور وقت، مبنیبر رسیدگی به پروندۀ حمله به دانشجویان در این واقعه، با ریاست حجتالاسلام و المسلمین طباطبایی برگزار شد. محتوای جلسات دادگاه، شامل استماع گفتهها و مستندات شاکیان، دفاع متهمان و شهادت شاهدان ماجرا بود. تعداد 90 نفر بهدلیل ضرب و جرح، 295 نفر بهخاطر مفقودی یا تخریب اموال، و 93 نفر نیز به هر دو علت شکایت کردند. در رابطه با داخلشدن به کوی نیز چون ساختمان کوی دانشگاه، جزئی از اموال دانشگاه محسوب میگردد، ورود به آن مستلزم اخذ مجوز قضایی بودهاست.
متهمان
1) سرتیپ پاسدار فرهاد نظری، فرماندۀ سابق ناتب
2) سرهنگ جمشید خدابخشی، فرماندۀ یگان ویژۀ ناتب
3) نظامی فرهاد ارجمندی، فرماندۀ گروه نوپو و سویل ناتب
4) سروان رامین نظری، جانشین فرماندۀ گروه نوپو ناتب
5) ستوان اروجعلی ببرزاده – جمعی یگان ویژۀ ناتب
6) گروهبان جمشید دالوند – جمعی یگان ویژۀ پاسداران
7) گروهبان سید حسین احمدی – جمعی یگان ویژۀ ناتب
8) گروهبان حسن احمدی – جمعی گروه نوپو ناتب
9) گروهبان علیاکبر جلیلی – جمعی گروه نوپو ناتب
10) گروهبان قباد مهدیان – جمعی یگان ویژۀ ناتب
11) گروهبان فتحالله مرادیان – جمعی یگان ویژۀ ناتب
12) سرباز وظیفه عزتالله قاضیزاده – جمعی یگان ویژۀ ناتب
13) سرباز وظیفه رضا امدادی – جمعی یگان ویژۀ ناتب
14) سرباز وظیفه امیر پزشکی – جمعی یگان ویژه
15) سرباز وظیفه فرشید باقری – جمعی یگان ویژه
16) سرباز وظیفه اسماعیل حلاج حمیدی – جمعی یگان ویژه
17) سرباز وظیفه علی علیپور نوذری – جمعی یگان ویژه
18) سرباز وظیفه محمدرضا شجاعی – جمعی یگان ویژه
19) سرباز وظیفه شیرمحمد برون – جمعی یگان ویژه
20) علی بردهباز نودهی – جمعی یگان ویژه
شرح اتهامات
اتهمات منتسب به فرهاد نظری، به شرح زیر بود:
الف) آمریت در ورود غیرمجاز به کوی دانشگاه تهران
ب) لغو دستور وزیر کشور
ج) ایجاد موجبات بدبینی نسبتبه نیروهای انتظامی
متهمان ردیف دوم الی بیستم نیز متهم به «شرکت در ایراد ضرب و جرح نسبتبه دانشجویان و تخریب» بودند. همچنین ستوان «اروجعلی ببرزاده» علاوهبر اتهامات فوق، اتهام «سرقت اموال دانشجویان» را نیز در پروندۀ خود داشت؛ تنها اتهامی که جرم آن ثابت شد و به سرقت یک دستگاه ماشین ریشتراش از خوابگاه، محکوم شد!
لازم به ذکر است اروجعلی ببرزاده، بعداً در آگاهی تهران بزرگ استخدام و در سال ۱۳۹۷ نیز با درجۀ سرهنگتمام، رئیس کلانتری ۱۵۷ مسعودیه تهران شد.
اظهارات متهمان
شفافسازی اظهارات حملهکنندگان به کوی در فاجعۀ 18 تیر، میتواند راهگشای مسائل بسیاری پیرامون این واقعه باشد. آنچه در ادامه خواهدآمد، نگاهی گذرا به شرح ماوقع و پاسخ به اتهامات واردشده توسط بیست متهمی است که در این دادگاهها مؤاخذه شدهاند:
· فرهاد نظری
او مدعی بود اگرچه دستور برخورد با دانشجویان را صادر نمودهاست؛ اما هیچ دستوری مبنیبر ورود به کوی، به مأموران ندادهاست. این ادعا در حالی است که با توجه به مفاد گزارش بازرسی ناجا و همچنین اعتراف سرهنگ خدابخشی به صدور دستور از سوی فرهاد نظری، شواهد دالّ بر صادرشدن دستور توسط این متهم بود (علیرغم ابلاغ دستور وزیر کشور وقت). این سرتیپ کارکشته، در خلال اظهاراتش، بیان کرد که در مرحلۀ دوم عملیات، بهدلیل رهاسازی سه نفر از سربازان وظیفه دستور ورود به کوی را داده؛ لیکن طبق صحبتهای این سه سرباز و نیز گزارش بازرسی ناجا، وضعیت نگهداری یادشدگان، نگرانکننده نبودهاست. وی همچنین برخلاف دستور وزیر کشور وقت، دستور ورود و دستگیری دانشجویان را صادر نمودهاست.
علاوهبر موارد فوق، با سؤمدیریت سرتیپ فرهاد نظری، موجبات بدبینی مردم، علیالخصوص دانشجویان، به ناجا فراهم شد. این قضیه از دو جهت بروز پیدا کرد: یکی برخورد بسیار ناشایست نیروی انتظامی در قبال دانشجویان و ضرب و شتم آنان؛ درحالیکه میبایست حافظ جان و مال و ناموس مردم باشند، لیکن خلاف هر سه را در این فاجعه نشان دادند؛ و دیگری ورود افراد لباس شخصیای که بهدلیل سؤتدبیر در فرماندهی، توانستند به داخل محوطۀ خوابگاه راه پیدا کرده و دانشجویان را مورد آزار و آسیب قرار دهند.
· جمشید خدابخشی
وی اظهار داشت که در مرحلۀ اول ورود به کوی، به دستور سردار نظری، سوار بر اولین خودرو بهسوی دانشجویان یورش برده و وارد کوی شدهاست و در مرحلۀ دوم عملیات نیز هدف از ورود به خوابگاه، آزادسازی پرسنل گرفتارآمده بوده و هیچ ضرب و جرحی انجام نگردیدهاست. اظهارات سربازان وظیفه، یوسف تنهایی، محمدرضا شجاعی، و رضا امدادی، خلاف این ادعا را ثابت میکند و هدف از ورود را دستگیری دانشجویان نشان میدهد.
· فرهاد ارجمندی
این نظامی، ادعا میکرد که پس از حضور در منطقه، خود را به سرهنگ خدابخشی معرفی میکند و به دستور او، در چندین مرحله دانشجویان را به عقب میراند و مأموریت دیگری را عهدهدار نبودهاست. همچنین در بخش دیگری از اظهاراتش، اعتراف به سرپرستی 67 نفر از پرسنل کادر که جملگی مسلح به تیر و کمان بودند کرد.
سربازان، شیرمحمد برون و محمدرضا شجاعی، ورود او را به خوابگاه گواهی میدهند و امیر پزشکی بیان میکند: «گروه نوپو و ضدشورش به داخل حملهور شدند و با حمله به خوابگاه، بهصورت وحشیانه اتاق را به هم زدند، شیشهها را با باتوم شکسته، دربها را با لگد شکسته و یخچال را از جایش به پایین پرتاب کرده و پس از شکستن تلویزیون و ضربوشتم دانشجویان...»
«داود منیری» نیز در رابطه با همین قضیه بیان میدارد که ارجمندی، تعدادی از لباسشخصیها را هدایت میکرد.
· رامین نظری
این سروانِ نیروی انتظامی که در سمت جانشینی گروه نوپو ناتب مشغول به خدمت بود، بیان داشت که در ساعات اولیۀ ماجرا مجروح شده و عملاً از ردۀ فرماندهی خارج گشتهاست. او ورود پرسنل ناتب و پرسنل با لباس پلنگی را به داخل کوی تأیید میکرد؛ لیکن در دفاع از آن اعلام داشت که: «اتهامات را قبول ندارم و هرچه بوده، وظیفه و تکلیف شرعی بودهاست». وی همچنین مدعی بود که یکی از دانشجویان را دستگیر کرده و ملبس به لباس شخصی و مسلح به سلاح کمری و بیسیم بودهاست.
شیرمحمد برون، داخلشدن وی به ساختمانهای کوی و امیر پزشکی، حملهورشدن به سمت دانشجویان و ورود رامین نظری را به کوی، تأیید کردند. داود منیری، علاوهبر اظهارات فوق، اضافه کرد که سروان نظری فعالیت زیادی داشت و هماهنگی لباسشخصیها را انجام میداد و گفت: «لباس نظری را دیدم که پر از لکههای خون بود».
· اروجعلی ببرزاده
ستوان ببرزاده فرماندۀ گروه ضداغتشاش در فاجعۀ 18 تیر بوده و اظهار داشتهاست: «پس از اعزام 50 نفر نیرو به محل، سرهنگ خدابخشی آنها را به دو قسمت تقسیم کرد که 24 نفر تحت فرماندهی من و 24 نفر تحت فرماندهی دالوند بودند و نیروها بهاتفاق سرهنگ خدابخشی وارد کوی شدند و دانشجویان را فراری دادند... شیشههای دانشگاه و حتی یخچال، مورد تخریب نیروی سویل و وظیفۀ ناجا قرار گرفت».
محمدرضا شجاعی در خلال دادگاه گفت که او وارد ساختمانها شده و به دستور وی، تخریب و ضرب و جرح انجام داده و جهت آزادسازی سربازان گرفتار، وارد ساختمان گردیدهاست. رضا امدادی، امیر پزشکی و یوسف تنهایی، از سربازان وظیفه، بر این شواهد صحه گذاشتند.
· جمشید دالوند
گروهبان دالوند اظهار داشت که سرهنگ خدابخشی دستور ورود به کوی را صادر کردهاست و نیمساعت پس از ورود به خوابگاه، 120 الی 160 دانشجوی زخمی را به پایین خیابان آوردند و گروه نوپو، آنان را سوار بر مینیبوس، به منطقۀ شمال بردند. او مدعی است که در هنگام عملیات زخمی شده، ضرب و جرح و خسارتی از سمت وی ایجاد نشده و دستور مافوق را اجرا کردهاست.
· سید حسین احمدی
این گروهبان بنابر ادعای خود، صرفاً مسئول مخابرات بوده و فقط جهت انتقال بیسیم و باتری به منطقه اعزام شدهاست. همچنین مدعی است نه تنها به کسی ضرب و جرحی وارد نکرده، بلکه حتی وارد کوی نیز نشده؛ لیکن گروهبان عاشوری خلاف این ادعا گواهی میدهد.
· حسن احمدی
او بیان داشت که در شب واقعه، ارجمندی فرماندۀ نوپو و او فرماندۀ تیمی چهارنفره بودند که به همراه گروه سویل، از یگان ویژه آمدند و دانشجویان را تا نزدیکی درب خوابگاه متفرق کردند.
· علیاکبر جلیلی
او در اعترافات خود گفت که ساعت 2 نیمهشب در محل حاضر شده و در سمت چپ کوی، تعدادی از اعضای انصار حزبالله حضور داشتند و هرگونه مشارکت در ضرب و جرح و تخریب را انکار میکند. همچنین در بیانات خود اشاره به گروه هشتنفرۀ فرماندهی گروه نوپو کرد که شامل علیاکبر جلیلی، حسن احمدی (فرماندۀ تیم)، علی اکبری، فتحالله مرادیان، محدعلی فرکی و علیاکبر یوسفی بود.
· قباد مهدیان پلنگرد
وی مدعی بود که بهکلی وارد دانشگاه نشده و مرتکب هیچ ضرب و جرح و خسارتی نگردیدهاست. از دیگر اظهارات وی میتوان به بیان مسئولیت فرهاد ارجمندی و رامین نظری در هنگام عقبراندن دانشجویان اشاره کرد.
· فتحالله مرادیان
اظهارات وی مبنیبر آن است که وارد کوی نشده و ضرب و جرح و خسارتی وارد نکردهاست.
· عزتالله قاضی
او بهکلی شنیدن دستور تخریب و ورود را رد کرد و بیان داشت که به دستور افسر عملیات و فرماندۀ دسته، ستوان اروجعلی ببرزاده، به سمت کوی حرکت کردند؛ لیکن داخل کوی نشدند و پس از مصدومیتش، در ضرب و جرح و تخریب حضور نداشتهاست.
· رضا امدادی
طبق گفتههایش، به فرمان سرهنگ خدابخشی، حرکت به سمت کوی را آغاز کرده و عدهای که خود را بسیجی و حزباللهی خطاب کردهبودند نیز آنان را در مسیر همراهی میکردند. او شهادت داد که بهعینه کتکخوردن دانشجویان به دست نیروهای کلانتری و بسیج و انصار حزبالله را دیدهاست. البته ادعا دارد که خود او در این امر دخیل نبودهاست. در مورد دستگیری دانشجویان هم میگوید جهت آزادسازی سربازان گرفتار، در معیت ستوان محمدی و سرهنگ خدابخشی، به آزادسازی آنان پرداخته و همراه با بسیجیها و حزباللهیها، عدۀ کمی از دانشجویان را بازداشت میکند: «جلوی درب خوابگاهها بودم که لباسشخصیها آنها را دستگیر و تحویل سربازان میدادند».
· امیر پزشکی
او اظهارات متفاوتی با سایرین داشت: «من نیز به مانند سایرین به داخل کوی رفتم و به ما دستور داده شدهبود داخل خوابگاهها شده و دانشجویان را دستگیر کنیم که گرفتار و در محلی در کوی محبوس و پس از 15 الی 20 دقیقه آزاد شدیم». در ادامه میافزاید: «فردی دستور بازکردن در را داد و نیروهای پیاده، همراه با بسیجیان وارد کوی شدند و در آن لحظه نیروها وارد خوابگاه شده، دانشجویان را مورد ضربوشتم قرار دادند. گروه نوپو بههمراه گروه ضدّشورش، به داخل حملهور شدند».
شیرمحمد برون، واردشدن پزشکی را به ساختمانهای کوی تأیید کرد و محمدرضا شجاعی اعلام کرد که وی دو یا سه نفر از دانشجویان را نیز مورد ضرب و جرح قرار دادهاست.
· فرشید باقری
این سرباز وظیفه در برگۀ تحقیق نوشت: «ماشینها درب را باز کردند و اگر آن روز از دستور سرپیچی میکردم، لغو دستور بود». او همچنین منکر هرگونه ضرب و جرح و تخریب شد.
· اسماعیل فتاح محمدی
همانند چند سرباز دیگر، او مدعی بود که در جریان درگیری زخمی و وارد یکی از ماشینهای زرهی شده و اصلاً داخل کوی دانشگاه نشدهاست؛ درحالیکه مستندات پزشکی قانونی خلاف این را نشان میدهند. او اضافه میکند که سربازان، تحت فرمان ستوان ببرزاده به کوی یورش بردند و در خوابگاهها شروع به زدن دانشجویان کردند.
· علی علیپور نوذری
وی نیز ادعای مجروحیت و عدم ورود به خوابگاه را داشت: «سوار بر ماشین زرهی بهسوی دانشجویان رفتم. دستور متفرقکردن دادند و دستور ورود ندادند»؛ لیکن در برگههای بازرسی ناجا، اعتراف کرد که جهت آزادی سه سرباز گرفتار، وارد کوی دانشگاه شدهاست.
· محمدرضا شجاعی
او که از سربازان گرفتار در کوی بود، اقداماتشان را عکسالعملی در برابر سنگپراکنی و ضربوشتم خود دانشجویان برای دفاع از جان خویش میدانست و افزود: «به دستور فرماندۀ خود، ستوان ببرزاده، وارد کوی شدیم و 4 نفر از دانشجویان را دستگیر کردیم و بعد از ورود مجدد، توسط دانشجویان دستگیر شدیم. ما را دم در گرفتند و با باتوم خود زدند و بردند داخل زیرزمین». وی همچنین اقرار به زدن دانشجویان با باتوم و شکستن دو در میکند.
· شیرمحمد برون
سخنان شیرمحمد را که در ادامه میآید، شاید میتوان نقطۀ اوج سؤمدیریت نیروی انتظامی دانست. از او پرسیدند که آیا دستور تخریب به شما دادهشد؟ و او نیز پاسخ داد: «اینطور بود که همه اقدام به شکستن کردند؛ ما هم بالطبع، اقدام به این کار کردیم»! او میگوید که در بادی امر، ماشینهای زرهی و پس از آن، سربازان هم به دستور سردار نظری داخل شدند و پس از ورود به اتاقها، اقدام به تخریب پنجرهها کردند. وی خستگی و عصبانیت ناشی از دستگیریهای متوالی را دلیل ارتکاب خشونت در رفتار با دانشجویان میداند.
· علی بردهباز نودهی
هدفی که آخرین متهم از ورود به کوی بیان کرد، تفاوتی محسوس با دیگران داشت. او میگفت برای آزادسازی بچهها از دست لباسشخصیها به داخل کوی حمله کردند! این سرباز وظیفه سخنان خود را با اعتراف به استعمال گاز اشکآور برای پراکندهکردن دیگران و استفاده از سپر و باتوم برای دفاع از خود ادامه داد. وی مرحلۀ اول ورود را به دستور فرمانده و مرحلۀ دوم را بدون دستور خاصی و صرفاً در نتیجۀ تعقیب شورشیان میداند.
رأی دادگاه
شاید عامۀ مردم، منتظر احکام سنگین و طولانیمدت برای افرادی بودند که دانشجو را مؤذن جامعه میخواندند؛ لیکن در عمل مانند کالایی با او برخورد کردند. تناقض در سخنان افراد مورد اتهام و مشهودبودن سؤتدبیر در فاجعۀ پیشآمده، مزید بر علت بود تا جامعه، حداقل مجازات را برای این افراد خواستار باشد؛ اما قاضی طباطبایی پشتپایی محکم به خواستۀ تودۀ مردم زد. حتی سرتیپ نظری که بسیاری از متهمان در اعترافات خود، او را عامل اصلی حملات و خسارات به کوی دانستند، از هر سه اتهام وارده تبرئه گردید؛ چون راهپیمایی غیرمجاز بوده و دلیل کافی در پرونده جهت اثبات آمریت فرهاد نظری وجود نداشت. در مورد لغو دستور وزیر کشور نیز استدلال شد که با توجه به اینکه سردار نظری فردی عاشق نظام و جانباز 65درصد جنگ تحمیلی است، این اقدام برای او متصور نمیشود! اتهام سوم نیز بهخاطر فقدان دلیل کافی منتفی شد.
تنها متهم ردیف سوم، فرهاد ارجمندی، با توجه به اثبات ورود به کوی و ضربوشتم دانشجویان برخلاف دستور سردار نظری، به دو سال حبس تعزیری محکوم شد. سایر متهمان نیز مشمول انجام وظیفه در این حادثه شناخته و مبرّا از هرگونه اتهام شدند و فقط اروجعلی ببرزاده، به جرم سرقت یک ریشتراش، به 91 روز زندان و 1 میلیون ریال جریمۀ نقدی محکوم شد! و در پایان نیز رئیس دادگاه در مورد صدمات وارده بر دانشجویان و مقدار دیۀ پرداختی از بیتالمال ایراد سخن کرد.
بسیاری از صاحبنظران سیاسی، پیش از برگزاری جلسات دادگاه، آن را فاقد نتیجۀ خاصی میدانستند؛ لیکن کورسوی امیدی برای دانشجویان مظلوم میتوانستیم متصور باشیم. اما این دادگاه فرمایشی و احکام صادرۀ پس از آن، شکاف بین ملت و حکومت را عمیقتر از پیش کرد و ضربهای که این اتفاق به اعتماد مردم زد، سهمگین بود و جبرانناپذیر.
«فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا»
سورۀ نسا –آیۀ 65