نگاهی به برترینهای ایران در تاریخ المپیک
از «جعفر سلماسی» تا «کمیل قاسمی»، یوزپلنگهای ایرانی، تابهحال، ۲۰ طلا، ۲۲ نقره و ۲۷ برنز در مسابقات المپیک به دست آوردهاند. این ۶۹ مدال، حاصل تلاش ۵۵ ورزشکار در ۱۷ دوره بودهاست. رقابتهای المپیک از آن جهت حائز اهمیت و دارای تفاوت است که هر ۴ سال یکبار برگزار میشود و اگر ورزشکاری این فرصت طلایی را از دست بدهد، معلوم نیست آیا بتواند در دورۀ بعدی شرکت کند یا خیر؛ و آیا با افزایش چهارسالۀ سنش، همان شادابی سابق را دارا باشد. همچنین در آوردگاه المپیک، بهترینهای دنیا گلچین میشوند و کار را برای مدالآوری قهرمانان، سخت و دشوار میسازد.
میدان المپیک، برای کشورمان تلخیها و شادیهای فراوانی را صحنهآرایی کردهاست. گاهی در کمال تعجب و درحالیکه امید فراوان به مدال خوشرنگ هموطنمان داشتهایم، سکوتی غمبار و آهی حسرتآلود نصیبمان شده؛ و بعضاً هنگام ناامیدی، ارادۀ ورزشکاران عزیزمان، ناممکنها را ممکن ساختهاست.
در ادامه، میخواهیم به 4 تن از بهترین افراد ایرانی در ادوار المپیک بپردازیم؛ اشخاصی که در این آوردگاه معتبر، یا داخل گود و یا خارج از گود، شور و شوقی فرحبخش برای ایرانیان سراسر دنیا به ارمغان آوردند:
هادی ساعی، فراتر از یک قهرمان
واپسین لحظات 2008 پکن است و کاروان ما فقط یک برنز گرفته؛ چیزی بیشتر از یک فاجعه! امیدمان به پاهای «هادی ساعی»، کاپیتان تیم ملی تکواندوست در برابر «مائورو سارمیِنتو»؛ مبارز طاس و قدبلند ایتالیایی. هادی در همان راند اول، 4-1 عقب میافتد، بعد اخطار میگیرد و سپس ما تماشاگران ایرانی، جهان را تیره و تار میبینیم؛ ولی او باتجربهتر از این حرفهاست؛ هوشمندانه و آرامآرام، امتیازات را دشت و با پیروزی 6-4، تنها مدال طلای آن دورۀ ایران را کسب میکند. در ورزش حرفهای، کمتر کسی میتواند سه دورۀ پیاپی، آمادگی خود را برای شرکت در المپیک حفظ نماید؛ حال چه برسد که او سه نشان خوشرنگ (دو طلای 2004 آتن و 2008 پکن و یک برنز 2000 سیدنی) نیز صید کند. این مرد کاریزماتیک ورزش ایران، پرافتخارترین ورزشکار ایرانی تاریخ المپیک است.
حسین رضازاده، یا اباالفضل!
«کتفها عقب؛ آرنج سریع بچرخه»؛ این ندای «کوروش باقری»، آخرین صدایی بود که در 2004 آتن، در گوش «حسین رضازاده»، پیش از ثبت رکورد بهیادماندنی 263 کیلوگرم در دوضرب پیچید؛ رکوردی که تا همین چند وقت پیش نیز ماندگار بود. چه دلنشین و خوشآیند است زمانی که میبینیم یکی از سه جزء شعار المپیک (قویتر)، دو دورۀ متوالی، مقتدرانه در تصاحب ما بودهاست. وی با کسب دو طلا (2000 سیدنی و 2004 آتن)، دومین ورزشکار پرافتخار ایرانی المپیک است. مرد آبیپوش وزنهبرداری ایران، ای کاش به عرصۀ سیاست ورود نمیکرد تا همان محبوبیت سابق خودش، نزد ورزشدوستان حفظ میشد. شایعۀ دوپینگیکردن «سعید علیحسینی» نیز مزید بر علت شد تا رضازاده در چشم مردم دیگر یک جوانمرد به شمار نیاید و حتی عدهای از شکستن رکورد او به دست «لاشا تالاخادزه» مسرور شوند! با این حال، حتی اگر او «پهلوان» هم نباشد، هنوز برای ما یک «قهرمان» است...
غلامرضا تختی، جهانپهلوانِ ملی
هتل آتلانتیک، گورستان آرزوهای ملتی بود که دلشان خوش بود تا سالیان سال، یک پهلوان تمامعیار خواهندداشت؛ «پوریای ولی»ِ معاصر. اینکه خودکشی بود یا قتل، فشار روحی بود یا جنایت حکومتی، مهم نیست؛ بلکه مهم، «جاودانگی» جهانپهلوان «غلامرضا تختی» است. سومین ورزشکار پرافتخار المپیکی ایران، یک طلای 1956 ملبورن و دو نقرۀ 1952 هلسینکی و 1960 رم را به دست آورده. 1964 توکیو اما در کمال ناباوری، او روی سکو نرفت و به مقام چهارمی بسنده کرد. کیهان ورزشی پس از مرگ مشکوک تختی، با اشاره به ناکامیهای ورزشی اخیر وی نوشت: «دل شیر، خون شدهبود»؛ اما شیر حتی اگر زخمی هم باشد، باز سلطان جنگل است.
محمد بنا، بنّای کشتی ایران
تا پیش از روز سوم و پایانی کشتی فرنگی در لندن 2012، هرکدام از دو تیم ایران و روسیه دو طلا داشتند. فینال 96 کیلو نیز بین «قاسم رضایی» و «رستم توتروف»ِ روس برگزار میشد؛ پس برندۀ این بازی، قهرمان تیمی کشتی فرنگی این دوره را مشخص میکرد. رضایی با یک خاککردن در وقت نخست و سی ثانیه استقامت در وقت دوم، طلا را به چنگ آورد تا صحنۀ سالتو بارانداز «رسول جزینی» روی او پس از پایان بازی، ماندگار شود. کشتی فرنگی، پیش از المپیک 2012، زیر سایۀ کشتی آزاد بود. در آزاد میتوانستیم پابهپای روسها رقابت کنیم؛ اما در فرنگی، تنها فراتر از انتظارات ظاهر میشدیم. این «محمد بنا» بود که تفاوتها را رقم زد؛ درحالیکه تا پیش از این، در کشتی فرنگی هیچ مدال طلایی کسب نکردهبودیم، فقط در یک دوره، سه نشان خوشرنگ طلا گرفتیم! گرچه بهترین مربی جهان در سال 2012، ریو 2016 را تنها با دو برنز پشت سر گذاشت، نورسلطان 2019 نشان داد که بنا با جوانانی جویای نام، در پی تکرار افتخارات گذشته در 2020 توکیوست.