محمد فرد
محمد فرد
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

روانشناسی با حافظ/ قسمت یک

طبيب عشق مسيحا دم است و مشفق ليك                        چو درد در تو نبيند چه را دوا بكند

گاهي تو مياي پيش مشاور و نميگي چته! بعضی وقتا يك پديده اي توي جلسه مشاوره اتفاق ميفته به اسم مقاومت. يعني اون مراجع عزيزي كه اومده پیش مشاور، نميگه از چی ناراحته. چيز عجيبيم هست. اصلا قاعده مشاوره اينه كه تو بياي و بگي كه من از فلان مسئله غمگينم، ناراحتم، گير كردم، خيلي واضح مشكلتو توضيح بدي و بعد مشاور كمكت كنه مسئله رو حل کنی اما گاهي اين اتفاق ميفته كه عزيزي مياد پيش ما با اینکه هزینه کرده، جلسه مشاوره رزرو كرده من هم به عنوان روانشناس نشستم و منتظرم حرفاشو بشنوم اما اون نميگه چشه. مقاومت ميكنه بنا به دلايل مختلفي اين اتفاق بايد شكسته بشه عزيز. توسط خود تو بايد شكسته بشه. تو اگر اومدي پيش من، با پاي خودت اومدي و هزينه دادي واسه اينكه چهل و پنج دقيقه با من صحبت بكني. خب اگر نگي چته، طبيب عشق مسيحا دم است و مشفق ما هم دلمون ميسوزه هم مشفقيم همين كه ياد گرفتيم توي علم روانشناسي كه براي مشكل تو چه راهكاري ارائه بديم ولي خب وقتي درد در تو نبيند كه را دوا بكند وقتي تو دردتو نميگي من چجوری درمانت کنم. گاهي خيلي عجيب ميشه اين مسئله كه اون عزيز حتی گريه مي كنه بهش ميگم چته ميگه نميدونم! اين نميدونم یعنی نميخوام بگم. اين بايد شكسته بشه. شکستن مقاومت براي بعضي ها بعد از چند جلسه اتفاق میفته. مثلا چند جلسه اول به موضوعات حاشیه ای می پردازه و از جلسه پنجم به بعد حاضر ميشه كه مشکل اصلی رو بگه. خب عزیز جان اين وسط خودت اذيت ميشي! يعني فكرشو بكن تو اومدي كه با من حرف بزني مسئله اصليتو نميگي و خب چون بالاخره نميتوني كه ساكت بشيني توی جلسه مياي و يه سري مسائل حاشيه اي رو مطرح ميكني كه برا خودت اصلا مهم نيست يا اصلا خودت ميدوني راهكارش چيه و اصلا مسئله تو اون نيس و مياي تايم جلسه رو پر مي كني با پرداختن يه اين مسائل حاشيه اي و اون مشكل اصليتو نميگي. تا وقتي كه درد در تو نبينيم دوا و درمان امكان پذير نيست

روانشناسیمشاورهحافظشعرروانشناس
روانشناس/ تلگرام و اینستاگرام: dastavard_g
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید