همان طور که قبلا نوشتم یکی از ویژگی های تفکر تئولوژیک یا الهیات زده و کلامی و دین پرستانه یا هر عنوان دیگری که بر آن می گذارید در نقد این تفکر و رویکرد آوردم برخورد دوگانه با علم و عقل و منطق است . این تفکر اگر چه سعی می کند ژست عقلی و منطقی و حتی علمی برای اثبات مدعاهای خود بگیرد اما پای خودش که به میان می آید به یک باره این رویکرد را فراموش می کند . همین طور به ابزار علم و منطق و باورهای ایمانی خود متوسل می شود اما به رقیب که می رسد اجازه نمی دهد و یا فراموش می کند که از این ابزار مثل منطق و علم و حتی باورهای ایمانی اش بر علیه خودش می تواند به کار بگیرد یا گرفته خواهد شد .
خلقت گرایی دفعی و پیدایش یا آفرینش مستقل موجودات زنده یک نمونه از این رویکرد مغلطه آمیز این طیف و پیروان این نحوه تفکر است . نظریه ی خلقت گرایی دفعی که یک باور دینی و الهیاتی و ایمانی است فاقد هرگونه شواهد و پایه ی علمی و تجربی و حتی منطقی است و از منظر علم تجربی در ردیف غیرعلم و خرافات و اگر بخواهیم با نگاه هم دلانه به این نظریه و باور نگاه کنیم جز باورهای اسطوره ای محسوب می شود و اعتباری حتی در حد شبه علم و نظریات شبه علمی از جمله نظریه ی " طراحی هوشمند " که این نظریه هم نوعی خلقت گرایی است را ندارد .
پیروان این تفکر که دو نفر از آنها در این کانال یکی با نام کاربری " javad mordi " سلسله مقالاتی در نقد فرگشت و تکامل و اصل داشتن جد مشترک گونه ها تحت عنوان " خرافه ی تکامل جانوران را باور نکنید " داشته و سعی کرده در قالب ژست و رویکرد علمی نشان دهد که نه فقط فرگشت که اصل تکامل و داشتن جد مشترک غلط و نادرست و به تعبیرش خرافه است .
شخص دیگر نیز یک دیندار متعصب و محافظه کار و حداقل کم اطلاع در حوزه ی فرگشت است با نام " Ali naimi " است که اگر چه برخی مطالب جالب و مفید و تامل برانگیز دارد اما مطالب غلطی هم چون همانگی دین و فلسفه و این ادعاها و همین طور این ادعاها که نه فقط انسان از نسل میمون نیست که سایر جانوران هم مستقل خلق شده اند یا همان خلقت گرایی دفعی را دارد و البته خواسته به این ادعا چاشنی و رنگ علم هم در مطلب " آفرینش هوشمند در برابر فرگشت کور " بزند که موجودات تغییر کرده اند اما هیچ گاه به یک دیگر تبدیل نشده اند و مثلا خزندگان و حشرات و ماهی ها و پستانداران کوچک هم در دریا و هم خشکی هم زمان بوده اند . ادعاهای بی اساس و بی پایه ای که هیچ ریشه ای در علم از جمله دیرینه شناسی و فسیل شناسی ندارد و جز تحریف واقعیت و علم از سوی این شخص نیست .
اما از این کم اطلاعی ها و تحریفات این طیف بگذریم مسئله این است که این طیف یعنی پیروان خلقت گرایی دفعی به لحاظ نه فقط علم که حتی عقلی و منطقی هم در حد و شرایطی نیستند که بتوانند نه فقط فرگشت مبتنی بر شانس و تصادف و فرگشت کور و بی هدف که اصل تکامل و داشتن جد مشترک گونه ها و تطور و پیدایش تدریجی آنها از یک دیگر را به زیر سوال برده و به چالش بکشند . آنها نهایتا خیلی که بخواهند تلاش کنند نهایتا بتوانند سعی و تلاش کنند نظریه فرگشت که مبتنی بر تصادف و شانس و غیرهدف مند است به چالش بکشند اما نه می توانند و نه حتی حق دارند که اصل نظریه ی تکامل و داشتن جد مشترک و پیدایش گونه ها از یک دیگر را به زیر سوال برده و به چالش بکشند .
اما چرا چنین است و نمی توانند ؟ پاسخ واضح است . کسی که خودش ذهن خرافی و اسطوره ای دارد نمی تواند و حق ندارد با کس دیگری را که همین رویکرد را داشته این برخورد را داشته باشد دیگر چه برسد شخصی را که یک پله از او بالاتر است را به چالش بکشد .
کسی مثل آقای jaVad moradi و سایر مدعیان خلقت گرایی که در پاسخ به من خداوند را عالم و قادر مطلق دانسته و معتقدند که خداوند مجسمه ی انسان را آفریده و به تعبیر معلم دینی دوران دبیرستان من در آن فوت کرده و زنده شده است دیگر نمی تواند اصل تکامل و داشتن جد مشترک را به زیر سوال برده و چالش بکشد .
اگر خداوند طبق داستان اسطوره ای آدم و حوا در ادیان ابراهیمی قادر است که این چنین انسان و یا سایر جانوران را به صورت خلقی و معجزه خلق کند پس به طریق اولی این خدا می تواند جانوران و گونه ها را از جد مشترک به صورت تدریجی خلق کند و این اتفاقا منطقی تر از خلقت دفعی و یک باره و معجزه وار مثل خلقت انسان از خاک است .
این خدا مطابق باور و رویکرد این طیف که آن را قادر و عالم مطلق دانسته و معتقدند می تواند معجزه کند نه فقط می تواند که از طریق تکامل و جد مشترک و به صورت تدریجی که حتی یک باره که در علم و بر مبنای شواهد تجربی مردود است باز می تواند جانوران را آفریده و مثلا از دل اسب بیاید آهو را و یا از دل و شکم مثلا شیر بیاید گربه یا حتی سگ را بیافریند !!! 😁
چنین امری با این منطق و رویکرد و باور غیر منطقی و غیر معقول تر از رویکرد آفرینش مستقل نبوده و اتفاقا اگر نیک بنگریم منطقی تر و معقول تر از است .
اینجاست که پوچ بودن و دست خالی بودن پیروان باور خلقت گرایی دفعی و برخورد دوگانه ی آنها با منطق آشکار است . لذا آنها نمی توانند اصل جد مشترک و پیدایش گونه ها از یک دیگر را نفی و به چالش بکشند چرا که مصداق بر شاخه نشستن و بن بریدن است . و کل باورهای دینی و ایمانی و الهیاتی و کلامی آنها در باب معجزات و قدرت مطلق الهی را نفی کرده و بی اعتبار می کنند ! 😏