ویرگول
ورودثبت نام
محمد آزادی طلب
محمد آزادی طلب
محمد آزادی طلب
محمد آزادی طلب
خواندن ۴ دقیقه·۱ ماه پیش

نقد تفکر تئولوژیک و الهیات زده و دین پرستانه ( قسمت دوم )

در قسمت قبل به نقد ویژگی ها و اشکالات این تفکر با ذکر مثال هایی پرداختم و در این قسمت به ادامه ی مبحث با ذکر مثال می پردازم .

۵ _ تفکر تئولوژیک ، تفکری دوری است ، یعنی استدلال هایش مبتنی بر مفروضات از پیش پذیرفته شده و توجیه این مفروضات و حتی مسلم فرض کردن این مفروضات و بدون نیاز به اثبات کردن آنها می داند که در منطق مغالطه ی مصادره به مطلوب محسوب می شود .

مثلا شخص مصباح یزدی در توجیه و دلیل این که چرا نظام خلقت باید نظام احسن باشد و در واقع است ادعا می کند که اگر خدا نتواند چنین نظامی ایجاد کند قادر مطلق نیست . اگر بتواند اما علمش را نداشته باشد عالم مطلق نیست . اگر علم و قدرتش را داشته باشد اما نخواهد بخیل خواهد شد .

در واقع وی دلایل و ادعاهایی را در باب خدا به عنوان خالق مطرح می کند که خودش جداگانه نیازمند اثبات است اما وی از قبل آنها را اثبات شده فرض کرده و بعد بر مبنای آن این چنین مغالطه کرده و مدعی نظام احسن خلقت می شود !

۶- تفکر تئولوژیک حاصل اسطوره سازی های ذهنی از نیروهای فوق طبیعی و پدیدارهای ناشناخته ی طبیعت است . مثل مقوله ی خدا یا دخالت فرشتگان و موجودات ماوراطبیعی در امر خلقت به صورت مستقل یا با اذن و ماموریت یافتن از سوی خدا و همین طور خلقت دفعی انسان از خاک در داستان اسطوره ای آدم و حوا در ادیان ابراهیمی

۷- در تفکر جدلی تئولوژیک ، با همه چیز مثل علم ، منطق ، فلسفه ، تاریخ ، تجربه و ... برخورد ابزاری و دوگانه می شود . در این تفکر از عقل و استدلال برای اثبات حقانیت و درستی پاره ای از اعتقادات استفاده می شود لیکن تا آنجا که بتوان از آنها برای اثبات و توجیه معتقدات خود بهره برد . اما آنجا که عقل و استدلال نمی تواند پاره ای از مفاهیم و اعتقادات ما را بپذیرد ، منابعی نامطمئن برای رسیدن به حقیقت تلقی شده ، پای آنها چوبین و بی تمکین قلمداد می شود . علم و معرفت تجربی نیز چنین است . آنجا که سخن از برهان صنع و اثبات نظم در عالم است می توان به شواهد علمی و تجربی رجوع کرد ، لیکن آنجا که علم و تجربه در برابر باورهای ما مقاومت می کند یا به چالش می کشد باید احکام علمی و تجربی را صرف فرضیه تلقی کرد و معرفت تجربی را معرفتی ظنی و غیر یقینی و در نتیجه غیر قابل اعتماد دانست .

مثالش نه فقط انکار فرگشت که انکار حتی اصل عدم قطعیت و فیزیک کوانتوم توسط برخی دینداران مثل مطهری و این ادعا که عدم قطعیتی در کار نیست و ناشی از جهل بشر است . چرا که حداقل در فیزیک کوانتوم و دنیایش برهان نظم به عنوان یکی از مهم ترین براهین خداباوری که عقلی صرف نبوده و تا حدی علمی و تجربی می نماید به چالش کشیده شده و نفی می شود و لذا از منظر مطهری نمی توان اصل عدم قطعیت را به دلیل به چالش کشیدن برهان نظم و نفی آن در مقوله ی فیزیک کوانتوم پذیرفت . قبلا این مثال را در باب بی توجهی به موارد نقض آورده بودم .

۸- تفکر تئولوژیک و کلامی تا آنجا به تاریخ و مستندات تاریخی به منزله ی یک منبع معرفتی می نگرد که از آنها بتوان مویداتی برای اثبات باورهای اعتقادی و کلامی خود به دست آورد اما آنجا که مستندات تاریخی ، ناقض و نافی باورهای اعتقادی ماست باید در منبع معرفت بودن تاریخ و صحت مستندات تاریخی به هزار و یک دلیل تردید کرد . در بسیاری از موارد تفکر تئولوژیک ، حوادث تاریخی را می سازد ، یعنی این حوادث را از نظام ایمانی اش می گیرد در حالی که وانمود می کند نظام ایمانی اش را از حوادث تاریخی اخذ کرده یا حوادث تاریخی موید نظام اعتقادی اوست . این همان پدیده ای است که آن را "تاریخ سازی تئولوژیک " یا " دروغ گویی مقدس " باید نامید . البته باید توجه داشت که این تاریخ سازی تئولوژیک یا دروغ گویی مقدس در تاریخ همه ی ادیان به صورت یک فرآیند روی می دهد و ما نباید آن را تا سر حد یک برنامه از پیش تدوین شده یا یک دروغ گویی اخلاقی بکاهیم .

مثال : اعتقاد و ادعای شیعه در باب مسمومیت و شهادت همه ی امامان و پیشوایان خود که بر مبنای یک حدیث طبعا ساختگی و جعلی از خودش است در حالی که هیچ شاهد و سند تاریخی در این باب وجود ندارد که اتفاقا ظواهر و شواهد تاریخی مثل انزوا و تقیه ی امام چهارم شیعه یا تقیه و رویکرد فرهنگی امام ششم شیعه بعد از روی کار آمدن بنی عباس و منصور ، خلاف این ادعا را نشان می دهد که نه فقط شاهدی و سندی که نه دلیلی منطقی برای مسمومیت و از میان برداشتن حداقل برخی از امامان شیعه توسط حاکمیت و خلفای وقت وجود نداشته و ندارد.

می می نگرد که از آنها بتوان مویداتی برای اثبات بهو

۳
۰
محمد آزادی طلب
محمد آزادی طلب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید